✍عـلامه امـینى (ره) فـرمودند:
شــب و روز تاسوعا و عاشورا براى
سلامتى امام زمان صــدقه دهید
چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ
غریب شان، حضـــرت سیدالشهداء
اســـت
https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
این تصویر را شاید بسیاری از شما دیده باشید؛ ۳۱ سال پیش در ماجرای قیام شیعیان عراق به دستور صدام معدوم، داماد حسین کامل مامور میشود تا قیام مردم شهر کربلا را سرکوب کرده و هرکسی در بارگاه سید شهدا (ع) حضور دارد را قتل عام کنند.
شاهدان قضیه نقل میکنند:
حسین کامل رو به حرم میگه ای حسین تو حسینی و منم حسین ومن توپ ۱۰۶ دارم و تو نداری و یک شلیک به حرم مطهر می کنه.
بعدها حسین کامل با صدام به مشکل می خوره و به اردن فرار می کنه ، صدام فریبش میدهد و میگه برگرد کارت ندارم ، بعد از مدتی که حسین کامل به عراق بر می گردد ، صدام بهانه می کند و حکم بازداشت او رو می دهد و حسین کامل تو ویلایی که داشته محاصره میشه و با محافظان با تیم مامور بازداشت در گیر میشه ، گویا بعثی ها رسم داشتند که وقتی یکی از مخالفان رو دستگیر می کردند خانه اش رو خراب می کردند ، در اون موقع فرمانده تیم بازداشت حسین کامل دستور میدهد که یک ۱۰۶ بیارید تا خانه رو روی سرشان خراب کنیم ، و با ۱۰۶ اونقدر به ویلا شلیک می کنند تا کاملا خراب میشه ، بعداً متوجه می شوند که این ۱۰۶ دقیقا همونی هست که کامل باهاش به حرم امام حسین علیه السلام شلیک کرده است. (سرنوشت خود صدام هم که بر همگان روشن است)
ــــــــــــــ
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظات آخر شهادت مصطفی صدرزاده
😭😭😭😭😭
#شهید_تاسوعا
#مصطفی_صدزاده
#مدافعان_حرم
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#محرم
روز تاسوعا مگه میشه یادی از عملدار نکرد
😭😭😭😭😭😭
#حاج_قاسم #سردار_دلها #حاج_قاسم_سلیمانی #مرد_میدان
#عملدار_انقلاب
⚫️ شرکت امام زمان در مجالس عزای سالار شهیدان
▪️پرسید: دیشب کجا بودی؟
عرض کرد:
کسی خبر آورد از رویت هلال محرم،
یکی از دوستان شما مجلس عزا گرفته بود،
مهمان مجلس او شدم،
برای گریه بر جدّ غریبتان حسین علیه السلام.
امام دعایش کرد و فرمود:
وقت بیرون آمدن، مقابل درب خانه کسی را ندیدی؟
گفت:
دیدم، ولی نشناختمش.
شب بود و هوا تاریک!
امام صادق علیه السلام فرمود:
من بودم آنکه دیدی و نشناختی!
عرض کرد:
پس چرا نیامدید، تا صدرنشین مجلس عزا باشید؟!
فرمود:
▪️ خواستم وارد شوم، ولی دیدم که
رسول خدا، امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهم السلام در صدر مجلس حاضرند و اشک میریزند.
📚 برگرفته از احرام محرم، ص ۵۰ (به نقل از ثمرات الاعواد، ج۱، ص۱۱۶)
#امام_زمان
🆔 eitaa.com/emame_zaman
آوازه دلاورمردی هاى حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامى جسورانه، وى را از صف لشکریان امام جدا سازد.
به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیلهام البنین سلام الله علیها بود، مأموریت یافت که به حضرت عباس (ع) و سه تن از برادرانش امان نامه دهد.
شمر گفت: بدانید تا ساعاتی دیگر شعلههای جنگ برافروخته میگردد و از یاران حسین بن علی (ع) کسی زنده نمیماند. من برای شما امان نامهای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش را ترک کنید.
حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.
ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم. آیا ما را امان میدهی ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندانام البنین (س)، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمهگاه خویش برگشت.