🔵#داستان_ظهور ۴
💠سیصد و سیزده نفر از راه میرسند ...
🔹اگر دقّت کنی میبینی که تمام مردم مکّه در مورد مطلب مهمّی با هم سخن میگویند.
آیا میخواهی تو هم از سخن آنها باخبر شوی؟
دیشب، سیصد و سیزده جوانمرد وارد شهر مکّه شده اند و تا صبح مشغول عبادت بوده اند.
آنها در مسجد الحرام گرد هم آمده اند، وهمه نگاهها را متوجّه خود کرده اند.
مردم مکّه تعجّب کرده اند. آنها نمی دانند این جوانان از کجا آمده اند و چطور توانسته اند خود را به مکّه برسانند؛ زیرا شهر مکّه در محاصره سپاه سفیانی است.
عجیب است که لباس همه این جوانان یک شکل است.
همه، هم قد و هم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتّب هستند؛ هر
کس آنها را ببیند، مبهوت آنان میشود.
آمدن این جوانان به شهر مکّه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هر کدام از جوانان در گوشه ای از دنیا بودند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکّه یافتند؟
آنها به امر خدا با «طَیّ الارض» به مکّه آمده اند.
🔹شاید بپرسی که «طَیّ الارض» یعنی چه؟!
اگر بتوانی در یک لحظه، بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیّه ای، کیلومترها راه را پشت سر بگذاری و خود را به مکّه یا هر جای دیگر برسانی، تو «طَیّ الارض» نموده ای.
آری، یاران امام معجزه وار و بسیار شگفت انگیز کنار کعبه جمع شده اند.
آری ظهور #امام_زمان وابسته به حضور این سیصد و سیزده نفر است، اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکّه جمع کند.
هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش مستجاب میشود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم میدهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر میشوند.
اکنون تو از این راز آگاه شده ای؛ امّا مردم مکّه، همچنان در تعجّب هستند.
آنان در مسجد الحرام دور هم جمع شده اند و درباره این مطلب با هم سخن میگویند: به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شده اند؟
آن طرف را نگاه کن! آن مرد را میبینی که به سمت بزرگان مکّه میرود.
او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیّت را میشکافد؟
او مستقیم نزد فرماندار مکّه میرود. سلام میکند و میگوید: «دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیده ام».
فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و میگوید: «خوابت را برایم تعریف کن ».
و آن مرد چنین میگوید: «خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا اینکه به کعبه رسید. در آن ابر، ملخهایی دیدم که بالهای سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند».
هر کس که این سخن را میشنود به فکر فرو میرود.
آیا بینِ این خواب و آن گروه سیصد وسیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟
🔹در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر میکند. از او میخواهند تا این خواب را تعبیر کند.
او قدری فکر میکند و سپس میگوید: «لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمی توانید در مقابل آن مقاومت کنید».
همه مردم مکّه به فکر فرو میروند. آری، آن لشکر، همان جوانهایی هستند که دیشب وارد مکّه شدند.
طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان
می خواهند اهل بیت (علیهم السلام) و شیعیانشان را در همه دنیا عزیز کنند.
شما فکر میکنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه میباشد؟
🔹درست حدس زده اید، آنها میخواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم میاندازد.
من به حال این مردم ساده لوح میخندم، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند. آنها نمی دانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است.
یکی از بزرگان مکّه که میبیند همه در ترس و اضطراب هستند میگوید: این جوانانی که من دیده ام، چهرههایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام نداده اند، چرا از آنها میترسید؟
مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن میگویند و آن چنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمی توانند هیچ کاری بکنند.
شب فرا میرسد و مردم به خانههای خود باز میگردند و به خواب سنگینی فرو میروند.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🌙 حکم روزه کسی که بیماری فراموشی دارد
🔷 س ۸۵۳۰: مردی که بیماری فراموشی داشته و اکنون فوت شده است، آیا نماز و روزه بر او واجب بوده است؟ وظیفه ما در این باره چیست؟
✅ ج: اگر به حدی رسیده که امر به انجام وظیفه در مورد او معقول نباشد (مثل این که نسبت به نماز قادر به تشخیص اوقات نماز نباشد و نسبت به روزه هم فرقی بین حالت روزه و غیر روزه نگذارد)، مکلف به نماز و روزه و قضای آنها نبوده و فرزندان از جمله فرزند بزرگ نیز تکلیف ندارد.
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
♨️ماجرای علامه بحرالعلوم و حواله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🔸آخوند ملا زین العابدین سلماسی- از شاگردان و یاران نزدیک سید مهدی طباطبایی بروجردی معروف به بحرالعلوم- می گوید:
🔸 ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم، روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم، چیزی نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود، می رفت و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت. در آن روزی که از تنگدستی شکایت کردم، چون از طواف برگشت ناگهان کسی در را کوبید.
سید بحرالعلوم به شدت مضطرب شد و با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد.
شخص بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست.
ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید. او را بر شتری که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد.
🔸مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت: این حواله ایست برای مرد صرافی که در بازار صفاست.
نزد او برو و هرچه بر او حواله شده بگیر.
آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرده بود، بردم مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت:
برو چند باربر و کارگر بیاور.
پس رفتم و چهار باربر آوردم. به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند، پول رایج زمان را برداشتند و به منزل آوردند.
من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود. وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم.
از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند:
ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم.
📚 فواید الرضویه، ص ۶۸۰
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟✿ @hazrate_Gerehgosha
@Elteja_tales | کانال قصّههای مهدوی4_5945242345581580390.mp3
زمان:
حجم:
6.57M
🔸طیالارض از نجف تا مکه
ماجرای امداد تاجری از اصفهان، به دست یکی از یاران #امام_زمان علیهالسلام
📚 العبقریالحسان، ج ۵، ص ۴۱۶.
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟✿ @hazrate_Gerehgosha
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها میمانم، میدانم میآیی
با تو آرامم، بی ترس از تنهایی
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤍🌱چرا برای سلامتی #امام_زمان دعا میکنیم؟
🎙استاد_ شجاعی
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟✿ @hazrate_Gerehgosha
🔴 نتیجه حس نکردن دائمی امام زمان در زندگی
🔵 مرحوم سید هاشم حداد (ره) :
🌕 هرکس صبح و ظهر وشب ،امام زمانش را حس نکند عمرش هباء منثورا (هدر رفته ) است.
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🔵#داستان_ظهور ۵
💠پرچمی که سخن میگوید...
🔹شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان!
امشب، پایان روزگار غیبت رقم میخورد. شهر مکّه در تاریکی فرو رفته استّ امّا کنار کعبه نورانی است. امشب کسی به مسجد الحرام نیامده است.
آن جوان را میبینی که کنار کعبه مشغول دعاست؟ نمی دانم او با خدا چه نجوایی دارد.
آیا میخواهی نزدیک برویم و او را از نزدیک ببینیم؟
او امام زمان است که در این خلوت شب با خدای خود راز و نیاز میکند.
آیا میدانی مُضطرّ واقعی اوست که خدا دعای او را مستجاب و امر ظهورش را اصلاح میکند؟
🔹خدا در قرآن میگوید: «أمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ: چه کسی دعای مُضطرّ را اجابت میکند و سختیها را از او دور مینماید؟
اکنون سؤال مهمّی از تو دارم: آیا میدانی امام زمان چگونه میفهمد که
دعای او مستجاب شده است؟
او از کجا میفهمد که باید قیام کند؟
آیا میدانی که در آن لحظاتی که قرار است دوران غیبت تمام شود، چه حوادثی روی میدهد؟
🔹صدایی به گوش میرسد. این صدا از کیست؟
امام که مشغول دعا است، شخص دیگری هم در اینجا نیست، پس چه کسی است که سخن میگوید؟
گوش کن! آیا میشنوی چه میگوید؟ «ای ولیّ خدا، قیام کن! ».
من این طرف و آن طرف را نگاه میکنم تا شاید گوینده این سخن را بیابم.
عجب! این همان پرچم است همراه امام زمان است، اکنون با قدرت خدا به سخن در آمده است.
🔹همسفرم! تعجّب نکن! مگر مقام امام زمان بالاتر از موسی نیست؟
مگر درخت به اذن خدا به سخن درنیامد و با موسی سخن نگفت؟
در اینجا هم به امر خدا، پرچم با امام زمان سخن میگوید.
شمشیر امام را نگاه کن که خود به خود از غلاف بیرون میآید و با آن حضرت سخن میگوید: «ای ولیّ خدا قیام کن! ».
🔹نگاه کن، مسجد الحرام چقدر نورانی شده است!
چه شوری بر پا شده است! فرشتگان دسته دسته به مسجد الحرام میآیند.
در میان آنها فرشتگانی که در جنگ بدر به یاری پیامبر آمدند نیز حضور دارند.
مسجد پر از صفهای طولانی فرشتگان میشود. در این میان دو فرشته بزرگ الهی را میبینی، آنها جبرئیل و میکائیل هستند.
جبرئیل با کمال ادب خدمت امام میرسد و سلام میکند و میگوید: «ای سرور و آقای من! اکنون دعای شما مستجاب شده است».
🔹اینجاست که امام دستی بر صورت خود میکشد و میفرماید: «خدا را حمد و ستایش میکنم که به وعده خود وفا کرد و ما را وارثِ زمین قرار داد».
نگاه کن! چگونه امام با شنیدن سخن جبرئیل حمد و شکر خدا را میکند.
پس من و تو هم باید شکرگزار خدا باشیم که روزگار سیاه غیبت به سر آمد و سپیده ظهور دمید.
به نظر تو اوّلین کار امام در هنگام ظهور چیست؟
جواب یک کلمه بیشتر نیست: نماز.
آری، امام در کنار کعبه میایستد و نماز میخواند.
🔹شاید امام به شکرانه اینکه خدا به او اجازه ظهور داده است، نماز میخواند.
و شاید او میخواهد با نماز از خدا طلب یاری کند؛ زیرا او راهی بسیار طولانی پیش روی خود دارد و نیازمند یاری خداست. وقتی نماز تمام میشود او از جای خود برمی خیزد و یاران خود را صدا زده و میگوید: ای یاران من! ای کسانی که خدا شما را برای ظهور من ذخیره کرده است به سویم بیایید.
نگاه کن، ببین!
یاران امام یکی بعد از دیگری، خود را به مسجد الحرام میرسانند.
همه آنها کنار درِ کعبه دور امام جمع میشوند...
اکنون امام به کعبه، خانه یکتاپرستی تکیه میزند و اوّلین سخنان خود را برای یارانش میگوید.
او این آیه قرآن را میخواند: «بَقیَّةُ اللّه ِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ».
و سپس میفرماید: «من بَقیّةُ اللّه و حجت خدا هستم».
🔹می دانم که میخواهی بدانی معنای «بَقیّة اللّه» چیست.
حتماً دیده ای بعضی افراد، وسایل قیمتی تهیّه کرده، آن را در جایی مطمئن قرار میدهند. آن وسایل، ذخیرههای آنها هستند.
خدا هم برای خود ذخیره ای دارد. او پیامبران زیادی برای هدایت بشر فرستاد. پیامبران همه تلاش خود را انجام دادند.
ولی آنها موفق نشدند که حکومت الهی را تشکیل بدهند؛ زیرا هنوز مردم آمادگی آن را نداشتند.
امام زمان ذخیره خداست تا امروز حکومت عدل الهی را در همه جهان برپا کند.
آری، امام بَقیّةُ اللّه است، او ذخیره خداست. او یادگار همه پیامبران است.
چه جمع زیبایی، یک شمع و سیصد و سیزده پروانه!
آیا آن ستون نور را میبینی؟
یک ستون نور از بالای سر یاران امام زمان به آسمان رفته است. این ستون خیلی نورانی است. همه میتوانند این نور را ببینند.
این معجزه خدا و نشانه ظهور است. همه مردم دنیا، این نور را میبینند و دلشان شاد میشود.
🔹یاران امام دور شمع وجود او حلقه زده اند، من در این میان نگاهم را از محبوبم برنمی دارم.
نگاه کن! آستینِ چپ پیراهن امام را ببین، آیا آن لکه سرخ را روی آن میبینی؟
به راستی چرا لباسِ امام، خون آلود است؟ آیا به بدن او صدمه ای وارد شده است؟
نه، این خونِ سرخی که تو میبینی یک تاریخ است، یک نماد است. این خون، بسیار قدیمی است و یک دنیا حرف دارد، تو را به جنگ اُحُد و زمان پیامبر میبرد.
این سرخی خون، میراث سالیان دراز است، این خون، خون لب و دندان پیامبر است.
در جنگ اُحُد وقتی که لب و دندان پیامبر زخمی شد، قطراتی از آن خون بر آستین پیراهن او چکید.
امروز همان لباس پیامبر را فرزند عزیزش بر تن کرده است.
🔰ادامه دارد...
✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🌙 حکم افطار کردن در سرزمین دیگر
🔷 س ۸۵۳۱: اگر روزهداری هنگام مغرب در سرزمینی افطار کرده باشد و سپس به جایی مسافرت کند که هنوز مغرب نشده است، روزه آن روز او چه حکمی دارد؟ آیا تناول مفطرات برای او در آن جا قبل از مغرب جایز است؟
✅ ج: روزه او صحیح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از مغرب با فرض این که در وقت مغرب در سرزمین خود افطار کرده، برای او جایز است.
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha
🌙 دعاهای مخصوص روزهای ماه رمضان
🔷 س ۸۵۳۲: دعاهایی مخصوص ماه رمضان به صورت دعای روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت شان چه حکمی دارد؟
✅ ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبیت باشد، اشکال ندارد.
▣⃢. @hazrate_Gerehgosha