eitaa logo
حـــضـــرت بــــاران ⛅
295 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
229 ویدیو
4 فایل
بسمـ اللھ..  امام سجاد (؏) : 《منتظران ظهور امام مهدى(؏) برترين اهل هر زمانند》  أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرجـ♡ #ڪپےمطالب_فقط‌بـاذڪرصلوات‌براےظہور تاسیس جمعه ۹۸/۳/۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ‼ازعزراییل پرسیدند: تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم ویک بارترسیدم. ."خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.. "گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.. "ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خداوند فرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟.. او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود... ┄┅═✼✿‍✵❤️✵✿‍✼═┅┄ @hazrate_baran313
🍃🌸🍃🌸 کفاشی_که_کفش_امام_زمان_راتعمیر_نکرد❗️ عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود امام زمان هر هفته به مغازه او مي آمدند😇 روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم .😫 آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم✅ روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند: عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن🔅 ⚠️عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم😳(البته چون آقا امر نكرده بودند اين جواب را داد) امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش2⃣ بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند. برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز3⃣ 😰این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست. امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم...🙃 📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب ✍نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی 💯 🌺ظهور امام زمان(عج) ┄┅═✼✿‍✵❤️✵✿‍✼═┅┄ @hazrate_baran313
📖 فیض_زیارت_امام 🔹پیرمرد نورانی داخل حرم به جوانی که در کنارش نشسته بود گفت: سواد ندارم ، زیارتنامه را برام میخوانی تا گوش بدم؟ جوان پذیرفت و شروع کرد به خواندن زیارت نامه : السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ و سلام داد به معصومین تا امام عسکری علیه السلام. جوان با لبخندی سوال کرد: پیرمرد امام زمانت را می شناسی؟ پیرمرد گفت بله چرا نشناسم؟ جوان گفت‌ پس ‌سلام کن. پیرمرد دستش را روی سینه‌ گذاشت و گفت: السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسن العسکری. جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود را روی شانه پیرمرد گذاشت و گفت: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته. 🔸مبادا امام عجل‌ الله تعالی فرجه الشریف در کنارمان باشند و ایشان را نشناسیم. آقای من عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری، وَلا اَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوی. برای من این که مردم را ببینم و تو را نبینم و از تو صدایی و نجوایی نشنوم سخت است ... 🕊اللّـہم ؏جل لـــولـــیک الــــفرج🕊 ┄┅═✼✿‍✵❤️✵✿‍✼┅┄ @hazrate_baran313
🌾 دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . . در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است! ندا آمد که : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه . . . اللّـہم ؏جل لـــولـــیک الــــفرج ┄┅═✼✿‍✵❤️✵✿‍✼┅┄ @hazrate_baran313