📢 نامه آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای عملیات آزادسازی #سوسنگرد
✍ متن نامه به شرح زیر است:
شب دوشنبه ۵۹/۸/۲۶ ساعت ۰۱:۱۰
سرکار سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز
با سلام
شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کردهاند که تیپ ۲ فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. و منظورشان امر آقای رئیسجمهور است. من این عدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمیدانم. این بهمعنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهائی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد. خلاصه اینکه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود. در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عدول کرده است.
سیدعلی خامنهای
👈 شرح کامل ماجرا و پاسخ دکتر چمران
✏️ به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، رسانه KHAMENEI.IR نامه «دستور حضرت آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای ورود به عملیات آزادسازی سوسنگرد» را منتشر میکند.
------
↙کانال رسمی حضرت عشق
(امام خامنه ای)👇🏻
✔ @hazrate_eshg
📚 برشی از کتاب #جهاد_مقدس
♦️ #سوسنگرد دو بار محاصره شد؛ و حقاً و انصافاً شهر سوسنگرد یک شهر مقاوم و آسیب دیده است. دفعهی اوّل که آنجا محاصره شد، بعد از مدّتی عراقیها توانستند بیایند وارد سوسنگرد بشوند و نیروهای ما را از داخل شهر عقب بزنند و حتی فرماندار معیّن کنند! عراقیها برای سوسنگرد، فرماندار هم معیّن کردند؛ یک چنین خاطرهای بود، منتها بعد نیروهای ما رفتند و عراقیها را عقب زدند. و آنها دفعهی بعد [هم] فرار کردند که شاید آخرین دفعه بود که سوسنگرد محاصره بود.
البته این را هم بگویم که من در این فاصله یکی دو بار [هم] سوسنگرد رفتم و نماز جماعت خواندیم، [بعد] من سخنرانی کردم. یک بارش مرحوم شهید مدنی هم با ما بود؛ از جمله کسانی که در آن سفر بودند، ایشان بودند؛ احتمال میدهم آقای موسوی اردبیلی [هم] یک سفر با ما بودند. خاطرات خیلی خوبی داشتیم در آن جریان در سوسنگرد که عربها رفته بودند هوسه میکردند.
یک خانم عرب بود که خودش و همسرش که نابینا بود، آن چنان شجاعانه هوسه میکردند که من اصلاً تحت تأثیر قرار گرفتم! یک خانم مسنّی بود شاید در حدود ۴۵ سال ولی شجاع و حقّاً مردوار، و معروف بود که ایشان با یک چوب چند نفر از سربازان مهاجم عراقی را انداختهاند! یک چنین خانم شجاعی بودند که همسرش یک مرد نابینایی بود؛ او هم خیلی شجاع بود و عجیب بود. من خلاصه خاطرات خیلی خوبی دارم از رفت و آمدهایم به سوسنگرد.
🎉 انتشار به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد
🛒 مشاهده و خرید کتاب
------
↙کانال رسمی حضرت عشق
(امام خامنه ای)👇🏻
✔ @hazrate_eshg