eitaa logo
حضرت زهرا(س)
142 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
224 فایل
🌹بسم رب الشهدا🌹 هروقت میخواست برای بچه ها یادگاری بنویسد این جمله را مینوشت: ((من کان لله, کان الله له)) هر که با خدا باشد خدا با اوست.....❤❤ 💕شهید ابراهیم همت💕 ادمین کانال: @ammar_rahbar1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 معرفی کتاب پرطرفدار ◀️ 🔰 کتاب «شنود» یکی از جدیدترین آثار در موضوع تجربه نزدیک به مرگ است که توسط انتشارات تالیف شده است. ❇️ پیش از این نیز در کتاب‌های و برخی از تجارب نزدیک به مرگ روایت شده،، اما تفاوت کتاب در این است که این بار یک مأمور کشور دچار این تجربه شده و نکات جذاب‌تری برای خوانندگان روایت کرده است. 📚 کتاب شنود، بیانگر یکی از تجربیات نزدیک به مرگ است که حقایق شگرف و شگفتی را برایمان به ارمغان آورده. «شنود» ردیابی ناشنیده‌هایی است که از نجوای سرّی ملکوتیان به شکار آمده...               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
💠🔷🔹 🔴 معرفی کتاب پرطرفدار ◀️ ❇️ اگر دوست دارید حقایق جالبی را درباره دنیا و زندگی پس از مرگ بدانید، کتاب شنود انتخاب خوبی برای شماست... --------------- بخشی از کتاب شنود 👇👇 سال‌ها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زير آب گير كردم و نزديك بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه می‌كردم، خورشيد را مانند يك گوی نورانی بر سطح آب می‌ديدم كه هر لحظه آرزو داشتم به آن نزديك شوم. آنجا مسير نور خورشيد را شبيه يک دالان نورانی به سمت بالا مي‌ديدم. حالا پس از سال‌ها كه از آن روز می‌گذشت، يكبار ديگر همان اتفاق افتاد! تمام دنيا سياه شد. فقط بالای سرم را می‌ديدم که يک نقطه بسيار روشن می‌درخشيد. سينه‌ام سنگين بود. توجه من از آن نقطه نورانی به پايين پايم در همان اتاق کوچک جلب شد. يكباره ديدم پيرمردی بسيار نورانی و مهربان كه نمی‌توانم زيبايی چهره و محبتش را وصف كنم، با فاصله کمی روی سينه‌ام نشسته! با مهربانی به من لبخند زد و گفت: می‌خواهی با من بيايی؟ آمده‌ام جان تو را بگيرم، آماده هستی؟ من كه وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش كردم. مثل نگاه ملتمسانه يک دانش آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هيچ جوابی ننوشته نگاهش کردم. به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نيست همراهش بروم. من که در زندگی خيلی کارهای مهم و خوب کرده‌ام و آدم خيلی خوبی بودم. برای همين دستانم را به سمت حضرت عزرائيل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خيلی خيالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت! بدنی شبيه من روی تخت بيمارستان بود و خودم در مقابل پيرمرد!... 🌐 به نقل از سایت طاقچه 🔷🔹__________________________ از ۹شهریور، با قسمت‌های جذاب با ما همراه باشید حوالی ساعت ۱۰ شب               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
01_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir (1).mp3
16.26M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔹بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور 🔹درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته 🔹چرا گفتگو تصویری نشد؟ 🔹روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین 🔹تصاویر عجیب شیاطین 🔹اجناس مختلف شیاطین 🔹چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟ 🔹شروع داستان … 🔹بیماری که تجربه‌ام را رقم می‌زد. 🔹گردابی که از جنس نور بود. 🔹صدای نفسم را نمی‌شنیدم. 🔹حضور اجدادم را حس می‌کردم. 🔹پیرمردی که بسیار نورانی و باجذبه بود. 🔹علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ 🔹اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. 🔹جلوه نفس لوامه               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
02_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
16.23M
| مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻 [مروری بر نکات ] : 🔹ادامه داستان... 🔹عنایتی که در کودکی شامل حالم شد 🔹نذر مادرم 🔹نیاتی که داشتم را می دیدم. 🔹ارزش هر عمل را نشانم می دادند 🔹احساس بر شکستگی به من دست می داد 🔹صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد 🔹اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند. 🔹نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم. 🔹عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند. 🔹جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد‌. 🔹ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد 🔹هیچ عمل خالصی نداشتم 🔹مثالی جالب برای عمل خالصانه 🔹شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود. 🔹دغدغه ای که خدا از من خرید. 🔹اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی. 🔹چه شد که برگشتم.               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
03_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
14.46M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹ادامه داستان... 🔹واقعه دوم 🔹با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. 🔹درد را با تمام وجود حس کردم 🔹جان‌هایی که قبض می‌شد را می‌دیدم 🔹چرا فرشته مرگ را پیر می‌دیدم. 🔹دیوارها را نمی‌دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم 🔹نحوه متفاوت قبض روح افراد 🔹به حالت خلسه رفتم 🔹به هرچه توجه می‌کردم، کنه آن را می‌دیدم 🔹معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🔹احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔹احساس می‌کردم بالای سرم بیکران است و به پایین تسلط دارم 🔹حمدی را که راننده برایم می‌خواند، برایم ذخیره کردند. 🔹تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا 🔹حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می‌کردم. 🔹واقعه سوم… 🔹اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می‌شد. 🔹قهقهه‌ی شیطان را شنیدم 🔹در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. 🔹راننده‌های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
04_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
17.16M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹ادامه واقعه سوم..‌. 🔹از اینکه افراد سرشار از تعفن ولی بی‌خیال بودند، تعجب کردم 🔹موجودی هفت برابر انسان، با قیافه بسیار زشت را دیدم 🔹شیطانک‌هایی که گرد آن موجود طواف می‌کردند 🔹چرا شیطان بلند بلند می‌خندید 🔹کثافاتی که با وجود انسان‌ها یکی بودند 🔹آنچه می‌دیدم، تمثل بود نه کشف استار واسرار 🔹شبکه نور وظلمت که به هم تنیده بودند 🔹خانه‌های نورانی با شعاع نور به هم وصل بودند و از هم انرژی می‌گرفتند 🔹واقعه چهارم 🔹نورانی‌ترین نقطه عالم با رائحه‌ای دیوانه‌کننده 🔹به شفاعت حضرت عبدالعظیم برگشتم 🔹یکی بودن کربلا وحرم شاه عبدالعظیم 🔹اسم و رسم دنیا همه سراب است 🔹اثر گناه مثل آهن گداخته روی پوست است 🔹با وضو طهارت روحی پیدا می‌کنیم 🔹طهارت ظاهر وباطن انسان را در معرض نور خدا قرار می‌دهد 🔹مکان نورانی و عمل نورانی انسان را نورانی می‌کند 🔹مسجد محل صدور نور است 🔹حقیقت سلام نماز چیست؟               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
03_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
14.46M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹ادامه داستان... 🔹واقعه دوم 🔹با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم. 🔹درد را با تمام وجود حس کردم 🔹جان‌هایی که قبض می‌شد را می‌دیدم 🔹چرا فرشته مرگ را پیر می‌دیدم. 🔹دیوارها را نمی‌دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم 🔹نحوه متفاوت قبض روح افراد 🔹به حالت خلسه رفتم 🔹به هرچه توجه می‌کردم، کنه آن را می‌دیدم 🔹معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم 🔹احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا 🔹احساس می‌کردم بالای سرم بیکران است و به پایین تسلط دارم 🔹حمدی را که راننده برایم می‌خواند، برایم ذخیره کردند. 🔹تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا 🔹حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می‌کردم. 🔹واقعه سوم… 🔹اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می‌شد. 🔹قهقهه‌ی شیطان را شنیدم 🔹در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است. 🔹راننده‌های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁
05_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir.mp3
17.87M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹معنای سلام در نماز را به من القا کردند. 🔹نورانی‌ترین قطعه سلام در نماز 🔹سلام آخر نماز خطاب به چه کسانی است؟ 🔹به من گفتند: هرچه به مضجع اهل‌بیت نزدیک‌تر شوی بیشتر در معرض نوری. 🔹شهداء عند ربهم یرزقون هستند تا آخر 🔹نور شما را طاهر می‌کند. 🔹با روضه خانه‌هایتان را نورانی کنید. 🔹محل ریختن خون شهدا و مزار آن‌ها نورانی‌تر است. 🔹چرا نور کربلا از همه بیشتر است؟ 🔹کربلا، اوج نور افشانی خدا 🔹چگونه به نور برسیم؟ 🔹ادامه داستان: واقعه چهارم 🔹حقایقی که از بیمارستان بعثت شروع شد. 🔹حیوانات وحشی به من حمله کردند. 🔹با ذکر یا زهرا قفل زبانم باز شد. 🔹با ذکر لا حول و لا قوه الا بالله حیوانات وحشی از من دور شدند. 🔹از زنبور می‌ترسیدم، شیطان در قالب همون حشره ظاهر شد. 🔹فعالیت شدید شیطان در واپسین ساعات عمر 🔹تمثیل شیطان در قالب چهره یک زن در بالین پیرمرد روحانی 🔹دیدن زن نقابدار شیطانی توسط برادرم 🔹فریاد کشیدن زن شیطانی با هر دفعه که ذکر می‌گفتم. 🔹تلاش شیطان برای دور کردن من از بخش آی‌سیو و پیرمرد روحانی 🔹تاثیر شیطان در تصمیم‌گیری دکترها برای انتقال من به بخش زنان 🔹رعایت نکردن خط قرمزها در بیمارستان 🔹شوخی و خنده‌های پرستاران با نامحرم باعث آزار بیماران می‌شد. 🔹بیمارستان، بدترین مکان برای جان دادن!! 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ               @hazratehzahra ❁═┄ 🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ ❁