eitaa logo
کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» پایگاه اشعار ناب نوحه های ترکی و فارسی
1.7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
2.9هزار فایل
غرق گل شد کربلا چون رهگذار زینب است یا که خونین مقتل و یار وتبار زینب است به پیوی زیر مراجعه فرمایید @Malzom کانال دیگر ما ‍ 🔴 گیف مذهبی https://eitaa.com/kgifemazhabi کانال دیگر ما 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://t.me/khazratehzeکانال
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای شهریار طوس خدا را عنایتی بر عاکفان کعبۀ کویت عطوفتی ما عاشقان آل رسولیم و داده ایم تا پای جان به خدمتشان دست بیعتی تو حجّت خدایی و فرزند فاطمه مَسند نشین قدس سریر ولایتی لطف تو بیکران و عطای تو بیشمار احسان سفرۀ تو ندارد نهایتی طاق و رواق و صحن وضریح حریم تو ما را بود ز گلشن فردوس آیتی نازم به عزّت تو که قدّوسیان کنند از درگه شریف تو کسب شرافتی ای مهربان طبیب ز دارالشفای تو بیمار عشق راست تمنّای صحّتی افتادگان درگه خود را ز در مران مائیم مستمند تو دریای رحمتی زین راه های دور و دراز و غم سفر باشد غرض ز قبر تو فیض زیارتی آقایی و کرامت و لطف و سخا و جود زیبنده از شما بود از ما ارادتی بنهاده ایم بر در تو یا اباالحسن روی نیاز خود به امید شفاعتی نبود به جز جلال خداوند ذوالجلال بر پایۀ جلال تو هرگز جلالتی قربان لطف و فضل تو یا ثامن الحجج باشد کریم را به فقیران کرامتی نهاده بر در تو روی احتیاج خود حاجتش روا کن وبگذار منّتی ✍منکلام:مرحوم استاد حاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🆔کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»🆔 تلگرام🆔 https://t.me/hazratehzeynab 🆔کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»🆔 ایتا🆔 https://eitaa.com/hazratehzeynab گیف مذهبی 🆔 https://t.me/gifemazhabi تلگرام🆔 گیف مذهبی🆔 https://eitaa.com/kgifemazhabi ایتا🆔 https://eitaa.com/hazratehzeynab به جمع ما بپیوندید✅
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای جلالِ تو نمایندهء اجلالِ خدایی عزّتِ خطّهء طوسی شرفِ کشورِ مایی تو کریمی تو رحیمی تو عطوفی تو رئوفی تو به تقدیر شکیبا تو به تدبیر رضائی جای دارد که به فردوس زند طعنه حریمت آن چنان در حرمت هست فزاینده صفایی گر چه گویند خلایق که تویی ضامنِ آهو بلکه تو ضامنِ هر بیکس و افتاده ز پایی خوانِ احسانِ تو گسترده تر از سُفرهء جنّت ریزه خوار از کرم و فضلِ تو صد حاتمِ طائی شهریاران همه شاد از تو به یک نیم نگاهی سرفرازان همه خاضع به تمنّای عطائی فقر را جدّ تو چون فخر شمرده است از آن رو تو امیدِ فقرایی تو معین الضّعفائی تو امامی تو امیدی تو امیری تو پناهی تو شهنشاهِ جهانی نه غریب الغربائی پوشِ زرّینِ مزارِ تو به خورشید نازد تو فروغی به مه و مِهر تو خود نور و ضیائی آن دری را که در آن روز به جابش ننهادند لطف و احسانِ تو نگذاشته نه شیخِ بهائی جانِ عالم به فدای کرمِ آلِ محّمد ص خود نخواهند که بینند ز ما جرم و خطائی سرِ سودایی ما غیرِ شما را نگزیند کز عنایت نظری کن به منِ بی سر و پائی زائران کاش بدانند چه اندازه رئوفی شاعران کاش بگویند به حدّ تو ثنائی راهِ حق را ز تو جویند همه اهلِ حقیقت تو همه شمسِ شموسی که به حق راهگشائی مشک شرمنده از آن عطرِ دلاویزِ مزارت عطرِ جنّت ز شمیمت نبرد راه به جائی با وجودِ تو ، به فردوس زند طعنه خراسان نیست با طوس به گلزارِ ارم قدر و بهائی پرتوِ قبرِ تو روشنگرِ دنیای جهالت تو همان نیّرِ ظلمت تو همان نورِ هدائی به کریمان ز تو همواره رسد فیضِ کرامات که تو خود معدنِ جودی که تو خود کنزِ سنائی تو عزیزی تو شریفی تو گلِ باغِ رسولی در کریمی تو نمایندهء الطافِ خدایی از درِ فیضِ تو محروم نشد اهلِ نیازی تو سراپا همه لطفی تو همه مِهر و وفائی عرشیانند ز درگاهِ تو مایل به نصیبی فرشیان قانع از احسانِ تو بر برگ و نوائی ما نه تنها متنعّم ز سرِ سُفرهء لطفت به همه اهلِ جهان خوانِ تو داده ست صلائی چند بار آمدم ای شاه به بوسیدنِ قبرت به امیدی که شبِ اوّلِ قبرم تو بیائی منِ مسکین و تهی دست سراپا که نیازم چه شود اگر کنی ای شاه عنایت به گدائی زَهر در خوشهء انگور تو مجبور به خوردن خوردی ، افسوس محالست از این زهر رهائی آخرین لحظه جوادِ تو آمد به کنارت بُرد با شهدِ وصال از دلِ تو زَهرِ جدائی تشنه جان داد ولی جدّ تو در گوشهء غربت جرعه ای آب ندادند بر او اهلِ جفائی آب مهریهء زهرا و حسین با لبِ عطشان جان سپرد و ننمودند ز حق شرم و حیائی مانده بودش نه علی اکبر و عباس و نه قاسم زینب از خیمه برون تاخته با نوحه سُرائی معجر اندر سرِ خود محکم و با وقر و تأنّی قتلگاه آمد و فرمود به فریادِ رسائی غیرتت رفت کجا ننگ به تو ای پسرِ سعد می شود کشته حسینِ من و خاموش چرائی چشم از آن دوخته بر سُفرهء احسانِ تو استخوانی ز نوالت برسد تا به هُمائی چون ندارم به کس امّید به جز آل محمّد وای بر من نکنی گر تو به این درد دوائی ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدرشبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای شهریار طوس خدا را عنایتی بر عاکفان کعبۀ کویت عطوفتی ما عاشقان آل رسولیم و داده ایم تا پای جان به خدمتشان دست بیعتی تو حجّت خدایی و فرزند فاطمه مَسند نشین قدس سریر ولایتی لطف تو بیکران و عطای تو بیشمار احسان سفرۀ تو ندارد نهایتی طاق و رواق و صحن وضریح حریم تو ما را بود ز گلشن فردوس آیتی نازم به عزّت تو که قدّوسیان کنند از درگه شریف تو کسب شرافتی ای مهربان طبیب ز دارالشفای تو بیمار عشق راست تمنّای صحّتی افتادگان درگه خود را ز در مران مائیم مستمند تو دریای رحمتی زین راه های دور و دراز و غم سفر باشد غرض ز قبر تو فیض زیارتی آقایی و کرامت و لطف و سخا و جود زیبنده از شما بود از ما ارادتی بنهاده ایم بر در تو یا اباالحسن روی نیاز خود به امید شفاعتی نبود به جز جلال خداوند ذوالجلال بر پایۀ جلال تو هرگز جلالتی قربان لطف و فضل تو یا ثامن الحجج باشد کریم را به فقیران کرامتی نهاده بر در تو روی احتیاج خود حاجتش روا کن وبگذار منّتی ✍منکلام:مرحوم استاد حاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای جلالِ تو نمایندهء اجلالِ خدایی عزّتِ خطّهء طوسی شرفِ کشورِ مایی تو کریمی تو رحیمی تو عطوفی تو رئوفی تو به تقدیر شکیبا تو به تدبیر رضائی جای دارد که به فردوس زند طعنه حریمت آن چنان در حرمت هست فزاینده صفایی گر چه گویند خلایق که تویی ضامنِ آهو بلکه تو ضامنِ هر بیکس و افتاده ز پایی خوانِ احسانِ تو گسترده تر از سُفرهء جنّت ریزه خوار از کرم و فضلِ تو صد حاتمِ طائی شهریاران همه شاد از تو به یک نیم نگاهی سرفرازان همه خاضع به تمنّای عطائی فقر را جدّ تو چون فخر شمرده است از آن رو تو امیدِ فقرایی تو معین الضّعفائی تو امامی تو امیدی تو امیری تو پناهی تو شهنشاهِ جهانی نه غریب الغربائی پوشِ زرّینِ مزارِ تو به خورشید نازد تو فروغی به مه و مِهر تو خود نور و ضیائی آن دری را که در آن روز به جابش ننهادند لطف و احسانِ تو نگذاشته نه شیخِ بهائی جانِ عالم به فدای کرمِ آلِ محّمد ص خود نخواهند که بینند ز ما جرم و خطائی سرِ سودایی ما غیرِ شما را نگزیند کز عنایت نظری کن به منِ بی سر و پائی زائران کاش بدانند چه اندازه رئوفی شاعران کاش بگویند به حدّ تو ثنائی راهِ حق را ز تو جویند همه اهلِ حقیقت تو همه شمسِ شموسی که به حق راهگشائی مشک شرمنده از آن عطرِ دلاویزِ مزارت عطرِ جنّت ز شمیمت نبرد راه به جائی با وجودِ تو ، به فردوس زند طعنه خراسان نیست با طوس به گلزارِ ارم قدر و بهائی پرتوِ قبرِ تو روشنگرِ دنیای جهالت تو همان نیّرِ ظلمت تو همان نورِ هدائی به کریمان ز تو همواره رسد فیضِ کرامات که تو خود معدنِ جودی که تو خود کنزِ سنائی تو عزیزی تو شریفی تو گلِ باغِ رسولی در کریمی تو نمایندهء الطافِ خدایی از درِ فیضِ تو محروم نشد اهلِ نیازی تو سراپا همه لطفی تو همه مِهر و وفائی عرشیانند ز درگاهِ تو مایل به نصیبی فرشیان قانع از احسانِ تو بر برگ و نوائی ما نه تنها متنعّم ز سرِ سُفرهء لطفت به همه اهلِ جهان خوانِ تو داده ست صلائی چند بار آمدم ای شاه به بوسیدنِ قبرت به امیدی که شبِ اوّلِ قبرم تو بیائی منِ مسکین و تهی دست سراپا که نیازم چه شود اگر کنی ای شاه عنایت به گدائی زَهر در خوشهء انگور تو مجبور به خوردن خوردی ، افسوس محالست از این زهر رهائی آخرین لحظه جوادِ تو آمد به کنارت بُرد با شهدِ وصال از دلِ تو زَهرِ جدائی تشنه جان داد ولی جدّ تو در گوشهء غربت جرعه ای آب ندادند بر او اهلِ جفائی آب مهریهء زهرا و حسین با لبِ عطشان جان سپرد و ننمودند ز حق شرم و حیائی مانده بودش نه علی اکبر و عباس و نه قاسم زینب از خیمه برون تاخته با نوحه سُرائی معجر اندر سرِ خود محکم و با وقر و تأنّی قتلگاه آمد و فرمود به فریادِ رسائی غیرتت رفت کجا ننگ به تو ای پسرِ سعد می شود کشته حسینِ من و خاموش چرائی چشم از آن دوخته بر سُفرهء احسانِ تو استخوانی ز نوالت برسد تا به هُمائی چون ندارم به کس امّید به جز آل محمّد وای بر من نکنی گر تو به این درد دوائی ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدرشبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای شهریار طوس خدا را عنایتی بر عاکفان کعبۀ کویت عطوفتی ما عاشقان آل رسولیم و داده ایم تا پای جان به خدمتشان دست بیعتی تو حجّت خدایی و فرزند فاطمه مَسند نشین قدس سریر ولایتی لطف تو بیکران و عطای تو بیشمار احسان سفرۀ تو ندارد نهایتی طاق و رواق و صحن وضریح حریم تو ما را بود ز گلشن فردوس آیتی نازم به عزّت تو که قدّوسیان کنند از درگه شریف تو کسب شرافتی ای مهربان طبیب ز دارالشفای تو بیمار عشق راست تمنّای صحّتی افتادگان درگه خود را ز در مران مائیم مستمند تو دریای رحمتی زین راه های دور و دراز و غم سفر باشد غرض ز قبر تو فیض زیارتی آقایی و کرامت و لطف و سخا و جود زیبنده از شما بود از ما ارادتی بنهاده ایم بر در تو یا اباالحسن روی نیاز خود به امید شفاعتی نبود به جز جلال خداوند ذوالجلال بر پایۀ جلال تو هرگز جلالتی قربان لطف و فضل تو یا ثامن الحجج باشد کریم را به فقیران کرامتی نهاده بر در تو روی احتیاج خود حاجتش روا کن وبگذار منّتی ✍منکلام:مرحوم استاد حاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای جلالِ تو نمایندهء اجلالِ خدایی عزّتِ خطّهء طوسی شرفِ کشورِ مایی تو کریمی تو رحیمی تو عطوفی تو رئوفی تو به تقدیر شکیبا تو به تدبیر رضائی جای دارد که به فردوس زند طعنه حریمت آن چنان در حرمت هست فزاینده صفایی گر چه گویند خلایق که تویی ضامنِ آهو بلکه تو ضامنِ هر بیکس و افتاده ز پایی خوانِ احسانِ تو گسترده تر از سُفرهء جنّت ریزه خوار از کرم و فضلِ تو صد حاتمِ طائی شهریاران همه شاد از تو به یک نیم نگاهی سرفرازان همه خاضع به تمنّای عطائی فقر را جدّ تو چون فخر شمرده است از آن رو تو امیدِ فقرایی تو معین الضّعفائی تو امامی تو امیدی تو امیری تو پناهی تو شهنشاهِ جهانی نه غریب الغربائی پوشِ زرّینِ مزارِ تو به خورشید نازد تو فروغی به مه و مِهر تو خود نور و ضیائی آن دری را که در آن روز به جابش ننهادند لطف و احسانِ تو نگذاشته نه شیخِ بهائی جانِ عالم به فدای کرمِ آلِ محّمد ص خود نخواهند که بینند ز ما جرم و خطائی سرِ سودایی ما غیرِ شما را نگزیند کز عنایت نظری کن به منِ بی سر و پائی زائران کاش بدانند چه اندازه رئوفی شاعران کاش بگویند به حدّ تو ثنائی راهِ حق را ز تو جویند همه اهلِ حقیقت تو همه شمسِ شموسی که به حق راهگشائی مشک شرمنده از آن عطرِ دلاویزِ مزارت عطرِ جنّت ز شمیمت نبرد راه به جائی با وجودِ تو ، به فردوس زند طعنه خراسان نیست با طوس به گلزارِ ارم قدر و بهائی پرتوِ قبرِ تو روشنگرِ دنیای جهالت تو همان نیّرِ ظلمت تو همان نورِ هدائی به کریمان ز تو همواره رسد فیضِ کرامات که تو خود معدنِ جودی که تو خود کنزِ سنائی تو عزیزی تو شریفی تو گلِ باغِ رسولی در کریمی تو نمایندهء الطافِ خدایی از درِ فیضِ تو محروم نشد اهلِ نیازی تو سراپا همه لطفی تو همه مِهر و وفائی عرشیانند ز درگاهِ تو مایل به نصیبی فرشیان قانع از احسانِ تو بر برگ و نوائی ما نه تنها متنعّم ز سرِ سُفرهء لطفت به همه اهلِ جهان خوانِ تو داده ست صلائی چند بار آمدم ای شاه به بوسیدنِ قبرت به امیدی که شبِ اوّلِ قبرم تو بیائی منِ مسکین و تهی دست سراپا که نیازم چه شود اگر کنی ای شاه عنایت به گدائی زَهر در خوشهء انگور تو مجبور به خوردن خوردی ، افسوس محالست از این زهر رهائی آخرین لحظه جوادِ تو آمد به کنارت بُرد با شهدِ وصال از دلِ تو زَهرِ جدائی تشنه جان داد ولی جدّ تو در گوشهء غربت جرعه ای آب ندادند بر او اهلِ جفائی آب مهریهء زهرا و حسین با لبِ عطشان جان سپرد و ننمودند ز حق شرم و حیائی مانده بودش نه علی اکبر و عباس و نه قاسم زینب از خیمه برون تاخته با نوحه سُرائی معجر اندر سرِ خود محکم و با وقر و تأنّی قتلگاه آمد و فرمود به فریادِ رسائی غیرتت رفت کجا ننگ به تو ای پسرِ سعد می شود کشته حسینِ من و خاموش چرائی چشم از آن دوخته بر سُفرهء احسانِ تو استخوانی ز نوالت برسد تا به هُمائی چون ندارم به کس امّید به جز آل محمّد وای بر من نکنی گر تو به این درد دوائی ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
دعوت حضرت زهرا سلام الله علیها به مجلس عروسی شخص یهودی وجلالت خاتون دوعالم گریز به حضرت رقیه سلام الله علیها لوح دلده جلوه گر اوُلدی گئنه روی نگار هُوش باشیم دَن آپاردی ایلدی دیوانه وار داد بو چرخین الیندن ای خدای دادگر دلده یارا یوخ ایدم ظلمین اونون بیر بیر شمار اِیلیوب از بس خَطا دوری نده دنیای دَنی مُنفعل دور کَج مَدارین دَن بو چَرخِ کَج مَدار گورمیوب بو بی وفادَن بیر نفر هرگز وفا ایلیوب دور چوخ عزیزِ عالمی عالم دَه خوار شاهدیم وار عَرضیمه بَی جا دگل بو سوز لریم گور نه اندازه اولوب ظاهرده غالب نُوره نار حضرتِ زَهرایه ثانی نی مُسلط اِیلدی فکر ایله گور بیر هارا مُنجر اوُلوب اَنجامِ کار ووردی اُود یاندی قاپو اودلان دی قلبِ فاطمه سقط اولوب ظلمیله محسن اوُلدی زَهرا بی قرار یوخ نَظَر صِدیقه کُبری ملالین عرض اِیدم مَقصدیم مَرضیه نین اوُلسون جُلالی آشکار نه جَلالت صاحبی دی بو خانم حِیراندی عَقل کیم بُلر زَهرا مقامین جُز خدای کِردگار نقل ایدر راوی که بیر گون مَحضرِ پیغمبره مَکر اوزیله گلدی بیر عدَه یَهُودِ هم جوار عرض ایدوب لر بیزده بر پا دور بوگُون بزمِ زفاف وِئر قیزین زَهرایه رُخصت ای شَهِ عالی تَبار اِیلسون رَنجه قَدم اِئتسون مُزَیَّن مَجلسی گلسه زَهراده او مجلس دَه بیر اوزگه حُسن وار ظاهراً مهر و مُحبت باطناً تُوهین یدی فکر ایدوب لر کی گَلَر زَهرا اولّار مَجلس دَه خوار وار اوُنون بیر نچه یِردن وَصلۀ چادر شَبی بیزده وار اَما لِباسِ پَرنیان و زَر نِگار ایتدی فرمایش گَرَک وِئرسین اِجازه مُرتضی منده سوز یوخ دور او دور زَهرایه صاحب اِختیار اَلغَرض اِصراریله تِکرار اِیدوب لر مَطلبی اولدی راضی هم پیمبر هم وَلیّ کِردگار شأنه باخ حَقّ اوُلمادی راضی مَلول اُولسون خانم گوندروب بیر بُقچه جَنَتدَن اُونا پَروردگار اگنی نه گِیدی لباسِ سُندس و اِستَبرقی وِوردی شانه دوشدی نَظمه گیسوانِ مُشکبار عَزم اِیدوب بَزم زِفافه شافِع روزِ جَزا بیر وقاریله گلوب اُول مَعدن عزّ و وقار داخل مَجلس اُولاندا دُخترِ شاهِ حِجاز اَهل مَجلس یِرلرین دَن دور دُولار بی اِختیار بیر صَلابت اَگلشوب حُضاره اوُل خاتونیدَن دوشدی دیللّر نِطقی دَن سَلب اوُلدی دللّردَن قَرار اوُل جَلال و شُوکتی تا گُوردی زَهرادن عَروس مَقدم ینده اِیلدی جان آفرینه جان نِثار طوی دونوب یاسه مُبَدَّل اوُلدی عِشرت مُحنته گُوردولر اوُل حالی حُضار اوُلدی یکسر دل فگار اوُلمادی راضی مَلول اُولسون لا اوُل مَحبُوب حقّ میوۀ قلبِ پیمبر هیکلِ ناموس و عار قیلدی اِخلاصیله اَوَّلده ایکی رَکعت نَماز اللّرین آچدی دعایه دُختِ شاهِ تاجدار جسمِ بی جانه دوباره حقّیدَن جان ایستدی مُستجاب اوُلدی دعا فوراً مُسلم دور اوُلار داخل اوُلدی قالبِ بی رُوحه رُوحی تازه دَن دوردی اَگلشدی عَروس اوُلدی قَضیه اِنتشار دینِ اسلامه مُشرف اوُلدی بیر عِده یَهُود بُوردا قَلبیم اوُدلانور تیترور قَلم اَشکیم آخار آه یا زَهرا گلیدون گوشه ویرانیَه اوز قیزین تپراق لار اوُسته وِیردی جان زار و نزار اوُلمادی بیر کس گلوب ایتسون اونا غُسل و کفن قالدی یِرده نَعشی حالین فکر اِیدنده دل یانار جمله آهنگِ عراق یله خواتینِ حجاز باشلیوب لار ناله شوریله اوُلوب لار اَشکبار گُوز یاشیله ویردی لر آلِ پیمبر غسلینی وار کفن دَه نچه سوز لازم دی اوُلسون آشکار بیله بُلَّم اوُل غریبه اوُلدی گُویا اوُچ کفن هر اوُچی قلبِ رَسول اَکرمه سالدی شَرار بیر کفن نَشر ائتدی زلفین دخترانِ مُصطفی فرش ایدوب یعنی او نَعش اوستن دَه زلفِ تاب دار بیر کفن دَه اوُلدی اگنین دَه او کهنه کوینگی پاره پاره پیرهن گُل جسمین ائتدی اِستتار بو ایکی اَمّا اونا اوُلدی اوُچوم چی بیر کفن حشر اولون جا قلبِ زَهرانی او مَطلب یان دیرار آچدی لار باشدان قرا مَعجرلری آلِ رَسول بیر کفن دَه دُخترِ پیغمبره اوُلدی خِمار زینبِ کُبری اونی ویرانه دَه دفن ایلدی اشک چشمی له ویروب تشکیل او یِرده بیر مزار اوُلماسین نسگل خانیم لار هر بیری بیر قاره شَمع قبرینین اوُستن دَه دودِ آهیله یان دیردیلار لطف دور یقین بو نِطق و طَبعِ آتشین روز و شب شُکرانه سینده آغلا ایله آه و زار ✍منکلام:مرحوم استاد حاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای جلالِ تو نمایندهء اجلالِ خدایی عزّتِ خطّهء طوسی شرفِ کشورِ مایی تو کریمی تو رحیمی تو عطوفی تو رئوفی تو به تقدیر شکیبا تو به تدبیر رضائی جای دارد که به فردوس زند طعنه حریمت آن چنان در حرمت هست فزاینده صفایی گر چه گویند خلایق که تویی ضامنِ آهو بلکه تو ضامنِ هر بیکس و افتاده ز پایی خوانِ احسانِ تو گسترده تر از سُفرهء جنّت ریزه خوار از کرم و فضلِ تو صد حاتمِ طائی شهریاران همه شاد از تو به یک نیم نگاهی سرفرازان همه خاضع به تمنّای عطائی فقر را جدّ تو چون فخر شمرده است از آن رو تو امیدِ فقرایی تو معین الضّعفائی تو امامی تو امیدی تو امیری تو پناهی تو شهنشاهِ جهانی نه غریب الغربائی پوشِ زرّینِ مزارِ تو به خورشید نازد تو فروغی به مه و مِهر تو خود نور و ضیائی آن دری را که در آن روز به جابش ننهادند لطف و احسانِ تو نگذاشته نه شیخِ بهائی جانِ عالم به فدای کرمِ آلِ محّمد ص خود نخواهند که بینند ز ما جرم و خطائی سرِ سودایی ما غیرِ شما را نگزیند کز عنایت نظری کن به منِ بی سر و پائی زائران کاش بدانند چه اندازه رئوفی شاعران کاش بگویند به حدّ تو ثنائی راهِ حق را ز تو جویند همه اهلِ حقیقت تو همه شمسِ شموسی که به حق راهگشائی مشک شرمنده از آن عطرِ دلاویزِ مزارت عطرِ جنّت ز شمیمت نبرد راه به جائی با وجودِ تو ، به فردوس زند طعنه خراسان نیست با طوس به گلزارِ ارم قدر و بهائی پرتوِ قبرِ تو روشنگرِ دنیای جهالت تو همان نیّرِ ظلمت تو همان نورِ هدائی به کریمان ز تو همواره رسد فیضِ کرامات که تو خود معدنِ جودی که تو خود کنزِ سنائی تو عزیزی تو شریفی تو گلِ باغِ رسولی در کریمی تو نمایندهء الطافِ خدایی از درِ فیضِ تو محروم نشد اهلِ نیازی تو سراپا همه لطفی تو همه مِهر و وفائی عرشیانند ز درگاهِ تو مایل به نصیبی فرشیان قانع از احسانِ تو بر برگ و نوائی ما نه تنها متنعّم ز سرِ سُفرهء لطفت به همه اهلِ جهان خوانِ تو داده ست صلائی چند بار آمدم ای شاه به بوسیدنِ قبرت به امیدی که شبِ اوّلِ قبرم تو بیائی منِ مسکین و تهی دست سراپا که نیازم چه شود اگر کنی ای شاه عنایت به گدائی زَهر در خوشهء انگور تو مجبور به خوردن خوردی ، افسوس محالست از این زهر رهائی آخرین لحظه جوادِ تو آمد به کنارت بُرد با شهدِ وصال از دلِ تو زَهرِ جدائی تشنه جان داد ولی جدّ تو در گوشهء غربت جرعه ای آب ندادند بر او اهلِ جفائی آب مهریهء زهرا و حسین با لبِ عطشان جان سپرد و ننمودند ز حق شرم و حیائی مانده بودش نه علی اکبر و عباس و نه قاسم زینب از خیمه برون تاخته با نوحه سُرائی معجر اندر سرِ خود محکم و با وقر و تأنّی قتلگاه آمد و فرمود به فریادِ رسائی غیرتت رفت کجا ننگ به تو ای پسرِ سعد می شود کشته حسینِ من و خاموش چرائی چشم از آن دوخته بر سُفرهء احسانِ تو استخوانی ز نوالت برسد تا به هُمائی چون ندارم به کس امّید به جز آل محمّد وای بر من نکنی گر تو به این درد دوائی ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام زهرانین ایدر قلبینی قان بو غم و حسرت اوغلی حسنه اوز وطنین ایتدیله غربت قان قطره سی وار من دیمورم گل دوداقیندا یا نوک عصا زخمی مقدس ایا قیندا چوخ نسکلی وار قبری قالوب گون قاباقیندا زواری اوزاقدان اید ر اظهار ارادت تحریم ایلیوبلر او شهین بوس و کنارین ممکن دگی احبابی اپه توزلی مزارین سیلسه سیلجاق باد صبا گرد و غبارین یا یاندوراجاق پرتو مه شمع محبت بیر دوشسه دوشر وقفه ده حجاج گذاری اولماز اونا بیر کیمسه ایده گوز یاشی جاری سپسه سو سپر قبرینه باران بهاری هرگون سحر ایلر گون او مظلومی زیارت مشکل او مزاره یته زوار ایاقی افسوس نه وار گنبد و ایوان و نه طاقی نه بقعه نه صحن و نه ضریح و نه رواقی نه ایله گوزل قبره نشان وار نه علامت بیر شه که اونون لطفیدی رافتدی صفاتی بیر گون کیمی تابنده دی تاریخ حیاتی أیا نه روادور بو تاسفله وفاتی قتلینده ایدوب اوز حرمی اوزگیه سبقت تنگ اولدی مدینه او قدر ایتیله تهدید قالموب وطنینده داخی بیر مامن و امید أخر اوزینه ألدی او شه حالت تبعید شهریندن ایدوب موصله ناچارعزیمت چوخ زهر ویروبله پوزولوب صورت حالی عمرینده مکرر او گونون اولدی زوالی أخر او شهی ایلدی مسموم اوز عیالی یارب یو خوموش جعدده انصاف و مروت چوخ ظلملر اولدی او شهنشاه حجازه بیگانه گلوب زاده زهرایه نمازه تابو تیده اوخلاندی جفائیله جنازه عالم گوره بلمز ایله دهشتلی جنایت هر چند بو مظلوم اولوب ظلمیله مسموم ترک ایلدی بو عالمی چوخ غصه لی مغموم اما هانی بیر کیمسه حسین تک اولا مظلوم مظلوم غلط دوشدی دی دریای شهامت صدیقه صغرا شرف عترت طاها زهرا قیزی گنجینه غم زینب کبرا گوردی حرمی قصد ایلیوب لشکر اعدا خرگاهه جلو ریز گلور اهل شرارت دیمه غفلتدن اوظلم اهلی دایاندی-بیرظلمیله صحرای بلا قانه بویاندی زهرانین اوغولوای سسی افلاکه دایاندی نشر اولدی هامی عالمه معنای شهادت ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام زهرانین ایدر قلبینی قان بو غم و حسرت اوغلی حسنه اوز وطنین ایتدیله غربت قان قطره سی وار من دیمورم گل دوداقیندا یا نوک عصا زخمی مقدس ایا قیندا چوخ نسکلی وار قبری قالوب گون قاباقیندا زواری اوزاقدان اید ر اظهار ارادت تحریم ایلیوبلر او شهین بوس و کنارین ممکن دگی احبابی اپه توزلی مزارین سیلسه سیلجاق باد صبا گرد و غبارین یا یاندوراجاق پرتو مه شمع محبت بیر دوشسه دوشر وقفه ده حجاج گذاری اولماز اونا بیر کیمسه ایده گوز یاشی جاری سپسه سو سپر قبرینه باران بهاری هرگون سحر ایلر گون او مظلومی زیارت مشکل او مزاره یته زوار ایاقی افسوس نه وار گنبد و ایوان و نه طاقی نه بقعه نه صحن و نه ضریح و نه رواقی نه ایله گوزل قبره نشان وار نه علامت بیر شه که اونون لطفیدی رافتدی صفاتی بیر گون کیمی تابنده دی تاریخ حیاتی أیا نه روادور بو تاسفله وفاتی قتلینده ایدوب اوز حرمی اوزگیه سبقت تنگ اولدی مدینه او قدر ایتیله تهدید قالموب وطنینده داخی بیر مامن و امید أخر اوزینه ألدی او شه حالت تبعید شهریندن ایدوب موصله ناچارعزیمت چوخ زهر ویروبله پوزولوب صورت حالی عمرینده مکرر او گونون اولدی زوالی أخر او شهی ایلدی مسموم اوز عیالی یارب یو خوموش جعدده انصاف و مروت چوخ ظلملر اولدی او شهنشاه حجازه بیگانه گلوب زاده زهرایه نمازه تابو تیده اوخلاندی جفائیله جنازه عالم گوره بلمز ایله دهشتلی جنایت هر چند بو مظلوم اولوب ظلمیله مسموم ترک ایلدی بو عالمی چوخ غصه لی مغموم اما هانی بیر کیمسه حسین تک اولا مظلوم مظلوم غلط دوشدی دی دریای شهامت صدیقه صغرا شرف عترت طاها زهرا قیزی گنجینه غم زینب کبرا گوردی حرمی قصد ایلیوب لشکر اعدا خرگاهه جلو ریز گلور اهل شرارت دیمه غفلتدن اوظلم اهلی دایاندی-بیرظلمیله صحرای بلا قانه بویاندی زهرانین اوغولوای سسی افلاکه دایاندی نشر اولدی هامی عالمه معنای شهادت ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای شهریار طوس خدا را عنایتی بر عاکفان کعبۀ کویت عطوفتی ما عاشقان آل رسولیم و داده ایم تا پای جان به خدمتشان دست بیعتی تو حجّت خدایی و فرزند فاطمه مَسند نشین قدس سریر ولایتی لطف تو بیکران و عطای تو بیشمار احسان سفرۀ تو ندارد نهایتی طاق و رواق و صحن وضریح حریم تو ما را بود ز گلشن فردوس آیتی نازم به عزّت تو که قدّوسیان کنند از درگه شریف تو کسب شرافتی ای مهربان طبیب ز دارالشفای تو بیمار عشق راست تمنّای صحّتی افتادگان درگه خود را ز در مران مائیم مستمند تو دریای رحمتی زین راه های دور و دراز و غم سفر باشد غرض ز قبر تو فیض زیارتی آقایی و کرامت و لطف و سخا و جود زیبنده از شما بود از ما ارادتی بنهاده ایم بر در تو یا اباالحسن روی نیاز خود به امید شفاعتی نبود به جز جلال خداوند ذوالجلال بر پایۀ جلال تو هرگز جلالتی قربان لطف و فضل تو یا ثامن الحجج باشد کریم را به فقیران کرامتی نهاده بر در تو روی احتیاج خود حاجتش روا کن وبگذار منّتی ✍منکلام:مرحوم استاد حاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی ‍🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeyn
مدح حضرت امام رضا علیه السلام ای جلالِ تو نمایندهء اجلالِ خدایی عزّتِ خطّهء طوسی شرفِ کشورِ مایی تو کریمی تو رحیمی تو عطوفی تو رئوفی تو به تقدیر شکیبا تو به تدبیر رضائی جای دارد که به فردوس زند طعنه حریمت آن چنان در حرمت هست فزاینده صفایی گر چه گویند خلایق که تویی ضامنِ آهو بلکه تو ضامنِ هر بیکس و افتاده ز پایی خوانِ احسانِ تو گسترده تر از سُفرهء جنّت ریزه خوار از کرم و فضلِ تو صد حاتمِ طائی شهریاران همه شاد از تو به یک نیم نگاهی سرفرازان همه خاضع به تمنّای عطائی فقر را جدّ تو چون فخر شمرده است از آن رو تو امیدِ فقرایی تو معین الضّعفائی تو امامی تو امیدی تو امیری تو پناهی تو شهنشاهِ جهانی نه غریب الغربائی پوشِ زرّینِ مزارِ تو به خورشید نازد تو فروغی به مه و مِهر تو خود نور و ضیائی آن دری را که در آن روز به جابش ننهادند لطف و احسانِ تو نگذاشته نه شیخِ بهائی جانِ عالم به فدای کرمِ آلِ محّمد ص خود نخواهند که بینند ز ما جرم و خطائی سرِ سودایی ما غیرِ شما را نگزیند کز عنایت نظری کن به منِ بی سر و پائی زائران کاش بدانند چه اندازه رئوفی شاعران کاش بگویند به حدّ تو ثنائی راهِ حق را ز تو جویند همه اهلِ حقیقت تو همه شمسِ شموسی که به حق راهگشائی مشک شرمنده از آن عطرِ دلاویزِ مزارت عطرِ جنّت ز شمیمت نبرد راه به جائی با وجودِ تو ، به فردوس زند طعنه خراسان نیست با طوس به گلزارِ ارم قدر و بهائی پرتوِ قبرِ تو روشنگرِ دنیای جهالت تو همان نیّرِ ظلمت تو همان نورِ هدائی به کریمان ز تو همواره رسد فیضِ کرامات که تو خود معدنِ جودی که تو خود کنزِ سنائی تو عزیزی تو شریفی تو گلِ باغِ رسولی در کریمی تو نمایندهء الطافِ خدایی از درِ فیضِ تو محروم نشد اهلِ نیازی تو سراپا همه لطفی تو همه مِهر و وفائی عرشیانند ز درگاهِ تو مایل به نصیبی فرشیان قانع از احسانِ تو بر برگ و نوائی ما نه تنها متنعّم ز سرِ سُفرهء لطفت به همه اهلِ جهان خوانِ تو داده ست صلائی چند بار آمدم ای شاه به بوسیدنِ قبرت به امیدی که شبِ اوّلِ قبرم تو بیائی منِ مسکین و تهی دست سراپا که نیازم چه شود اگر کنی ای شاه عنایت به گدائی زَهر در خوشهء انگور تو مجبور به خوردن خوردی ، افسوس محالست از این زهر رهائی آخرین لحظه جوادِ تو آمد به کنارت بُرد با شهدِ وصال از دلِ تو زَهرِ جدائی تشنه جان داد ولی جدّ تو در گوشهء غربت جرعه ای آب ندادند بر او اهلِ جفائی آب مهریهء زهرا و حسین با لبِ عطشان جان سپرد و ننمودند ز حق شرم و حیائی مانده بودش نه علی اکبر و عباس و نه قاسم زینب از خیمه برون تاخته با نوحه سُرائی معجر اندر سرِ خود محکم و با وقر و تأنّی قتلگاه آمد و فرمود به فریادِ رسائی غیرتت رفت کجا ننگ به تو ای پسرِ سعد می شود کشته حسینِ من و خاموش چرائی چشم از آن دوخته بر سُفرهء احسانِ تو استخوانی ز نوالت برسد تا به هُمائی چون ندارم به کس امّید به جز آل محمّد وای بر من نکنی گر تو به این درد دوائی ✍منکلام:مرحوم استادحاج حیدر شبگرد متخلص به خوندل تبریزی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab