(حضرت معصومه س)
سلام نجمه که ماهِ منور آوردی
از آن سپهر که خورشید خاور آوردی
سلام نجمه سلامی به پاکیِ صلوات
به جانِ تو که چنین پاک° گوهر آوردی
سلام نجمه که از دامن مطهر خویش
برای ثامن الاطهار خواهر آوردی
وجود قبله ی هفتم امام هشتم را
ز حُسن، آینه ای در برابر آوردی
اگر چه کوثرِ قرآن یکی و آن زهراست
تو چشمه ای که برآمد ز کوثر آوردی
پس از رضا پسری با تمام خوبی ها
بِه° از فرشته چو معصومه دختر آوردی
ز فیضِ تربیتِ باغبان عصمت باز
گلی ز گلشن موسی بن جعفر آوردی
بلند نغمه ی الله اکبر از عرش است
که خود منادیِ الله اکبر آوردی
نه مریم و نه صفورا نه هاجر و حَوّا
زهی مدینه که زهرای دیگر آوردی
پس از خدیجه و زهرا تویی تو مادر ناب
چو زینب از همه نِسوان تو برتر آوردی
اگر چه کودک، بر کائنات حکم گذار
اگر چه دختر، در فضل مادر آوردی
دوباره دایره ی عشق را صفا دادی
از این گلی که ز بستان دین بر آوردی
به چشم موسی کاظم فروغ بخشیدی
که نور دیده ی زهرا و حیدر آوردی
ثواب هر نفست صد جنان که امت را
شفیعه ی دگر از بهر محشر آوردی
الا که نام تو بر عصمتت گواه بود
چنین شرف ز نیاکان اطهر آوردی
کریمه و نَسَب تو به ده کریم رسد
زهی کرم که ز آل پیمبر آوردی
اگر چه مادر روح خدا بُوَد مریم
تو مریمی که دمِ روح پرور آوردی
جمالِ شرعِ نبی را تو زینت افزودی
کمالِ دین خدا را تو زیور آوردی
تویی کریمه ی آل رسول و مریمشان
که ذات طاهر و طُهر و مطهر آوردی
ز دور آمدی و گشت راه ما نزدیک
که عطر روضه ی قدس پیمبر آوردی
عبور کن ز دل و دیده ام که همراهت
عَبیر گلشن گل های پرپر آوردی
کنم طواف مزارت که در مدینه ی عشق
نشان تربت زهرای اطهر آوردی
هنوز قبله ی اهل دعاست محرابت
به خانه ای که به طاعت شبی سر آوردی
مدینه سوخت ز هجر تو چون که رو در توس
به شوق دیدن روی برادر آوردی
ولی دریغ که رویش ندیده جان دادی
ز بس که خون جگر خوردی و بر آوردی
#استاد_سید_رضا_مؤید
#حضرت_معصومه_س_مدح
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
@shere_aeini
الا قرار دل و جانِ بیقرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
کدام روز به شب میرسد که آمده باشی؟
کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد
خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت
دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت
سرشک شوق فشانم به رهگذار ظهورت
بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را
شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت
گرهگشای دو عالم، دعای من همه این است
که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت
ز قطرهقطرۀ آن چشمهچشمه نور بجوشد
ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت
ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب
شکوفهزار شود خاک رهگذار ظهورت
خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند
بُوَد مسیح مقدّس، طلایهدار ظهورت
شرایطیست در این انتظار و من که ندارم
دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_مؤید
_______________________