چیزی نداردآنکه دررزقش سحرنیست
چیزی نداردآنکه چشمش،چشم تر نیست
باید بسوزم در میان گریه کن ها
چون شمع،چون پروانه ای که فکرپر نیست
با دست خالی آمدم دستم بگیری
گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست
حاجت نده که بیشتر آواره باشم
چون مثل توبخشنده ای ازهرنظر نیست
از چشم زهرا و علی حتماً میافتد
شبهای جمعه هرگدایی دربدر نیست
یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزیِ من شش گوشه ی آقامگر نیست؟
شرمنده ی خیرات و احسان حسینم
درکسب وکارنوکری اصلاً ضرر نیست
دنبال نیزه می روند اشرار کوفه
دیگرکسی درکربلا، دنبال سر نیست
تنهاست زینب،دورواطرافش شلوغ است
یک زن حریف دادوقال صدنفر نیست
از نان و خرما دادن مردم بفهمید
اصلاًمسلمانی دراین کوی وگذر نیست
معجر سرهرکس که بوده نیست دیگر
عباس،ازاین ماجراها بی خبر نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.