شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر، تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد #رقیه رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هسته ی خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش، چه چراغان شده بود
دورِ دروازه ی ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانه ی شام
چشم ِ گریان شده ی تا به سحر بیدارش
#نـوكـــر_نـوشـت:
#یا_امام_سجاد💔
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست
باران شد و قطره قطره افتاد، گریست
تا کرببلا زنده بماند، هر روز
در سوگ پدر حضرت سجاد گریست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت #زینالعابدین_امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_حامد_کوچک_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.