eitaa logo
مدح مولا امیر المومنین (ع)
404 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
47 فایل
💚 دل اگر خدا شناسی همه در رُخ علی بین 💚 💚 به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 💚 کپی مطالب باذکر یک صلوات و یک یاعلی (ع) اما همه ی مطالب را کپی نکنین ترجیحافروارد استفاده شخصی ایراد نداره🍃 ارتباط با ادمین: @Mmn110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 از آموز اخلاص عمل ترجمه و شرح ۴۵۵ نهج البلاغه : بهترین شاعر عرب 🌺🌹🌺🌹🌺🌹 وَ سُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ؟ فَقَالَ (عليه السلام): إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَةٍ، تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا؛ فَإِنْ كَانَ وَ لَا بُدَّ، فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ. يُريدُ إمرأ القيس. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹    راه شناخت بزرگترين شاعر (هنرى، علمى): و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيد(1) بزرگ ترين شاعر عرب كيست فرمود:) شاعران در يك وادى روشنى نتاخته اند تا پايان كار معلوم شود، و اگر ناچار بايد داورى كرد، پس پادشاه گمراهان، بزرگ ترين شاعر است.(2) __________________ (1). ابو الأسود دؤلى از امام پرسيد. (2) منظور امرؤ القيس، بزرگترين شاعر دوره جاهلى و صاحب يكى از معلّقات سبعه است، اشعارهاى بسيار زيبايى كه آن را هر سال در بازار معروف عكاظ، مطرح مى‏ كردند. او كافر بود، برخى «ضلّيل» را به سرگردانى ترجمه كردند، زيرا امرؤ القيس براى گرفتن انتقام خون پدرش به همه جا مى‏ رفت تا ياورانى فراهم آورد، بناچار به قيصر روم پناهنده و در سال 540 ميلادى در گذشت. ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══‌
برترين شعراى عرب: همان گونه كه بعداً اشاره خواهيم كرد در يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان كه امام علی (عليه السلام) مجلس اطعامى براى مؤمنان فراهم كرده بود سخن از شعر و شاعران به ميان آمد. بعضى از حاضران از امام(عليه السلام) پرسيدند: برترينِ شعراى عرب كيست؟ امام(عليه السلام) در يك جواب كوتاه حكيمانه فرمود: «شاعران همه يك روش نداشتند و در يك ميدان به مسابقه نپرداختند تا پيشگام آن ها مشخص شود و اگر ناگزير بايد به اين سؤال پاسخ داد بايد گفت: او همان سلطان گمراه بود». منظور امام(عليه السلام) امرؤ القيس، شاعر معروف عرب است (كه امام(عليه السلام) او را بر همه ازنظر قدرت شعرى مقدم شمرد هرچند اشعار او محتواى جالبى ندارد)»; (وَسُئِلَ مَنْ أَشْعَرُ الشُّعَرَاءِ فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يَجْرُوا فِي حَلْبَة تُعْرَفُ الْغَايَةُ عِنْدَ قَصَبَتِهَا، فَإِنْ كَانَ وَ لاَبُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلِّيلُ (يريد امرأ القيس)). «حَلْبَة» (بر وزن دفعة) به معناى يك مرحله مسابقه اسب سوارى است و گاه به معناى ميدان مسابقه تفسير شده است. «قَصَبَة» (بر وزن شجرة) در اصل به معناى چوبه نِى است و در اين جا منظور آن چوبه نى اى است كه در آن زمان در آخر مسير مسابقه بر زمين نصب مى كردند و هركس از همه پيشتازتر بود خم مى شد و آن را برمى گرفت و برنده از بازنده به اين وسيله شناخته مى شد. «الضِّلِّيلُ» صيغه مبالغه به معناى شخص بسيار گمراه و بدكار است و اين لقب را عرب براى امرؤ القيس انتخاب كرد زيرا او على رغم استعداد فوق العاده اش در شعر، آلودگى هاى فراوان داشت. حتى بعضى گفته اند كه او اباحى مسلك بود.[1] به هر حال گفتار امام(عليه السلام) به خوبى نشان مى دهد كه نه تنها آن حضرت در فن خطابه سرآمد بود بلكه در شناسايى اشعار شاعران نيز آگاهى فراوان داشت و ديوانى از آن حضرت امروز در دست ماست كه البته اصالت آن ثابت نيست و يا حداقل بخشى از اشعار آن مشكوك است. مرحوم آيت الله استاد مطهرى در كتابش به نام سيرى در نهج البلاغه تحت عنوان «شاهكارها» به شرح اين كلام حكيمانه امام(عليه السلام) پرداخته و در ابتدا سخنى درباره شعراى فارسى زبان دارد، مى گويد: در زبان فارسى شاهكارهايى وجود دارد: در غزل عرفانى، غزل عادى، پند و اندرز، تمثيلات روحى و عرفانى، حماسه، قصيده و غيره، ولى چنانكه مى دانيم هيچ يك از شعراى ما كه شهرت جهانى دارند در همه اين رشته ها نتوانسته اند شاهكار به وجود آورند. شهرت و هنر حافظ در غزل عرفانى، سعدى در پند و اندرز و غزل معمولى، فردوسى در حماسه، مولوى در تمثيلات و نازك انديشى هاى روحى و معنوى، خيام در بدبينى فلسفى و نظامى در چيز ديگر است، و به همين جهت نمى توان آن ها را با هم مقايسه كرد و ميانشان ترجيح قائل شد. حداكثر اين است كه گفته شود هركدام از اين ها در رشته خود مقام اول را واجد است. هريك از اين نوابغ اگر احياناً از رشته اى كه در آن استعداد داشته اند خارج شده اند، تفاوت فاحشى ميان دو نوع سخن آن ها ملاحظه شده است. شعراى عرب نيز، چه در دوره جاهليت و چه در دوره اسلام، چنين اند. در نهج البلاغه آمده است كه از على(عليه السلام) سؤال شد: شاعرترين شاعران عرب كيست؟ ايشان جواب دادند: «انَّ الْقَوْمَ لَمْ يجْروا فى حَلْبَة تُعْرَفُ الْغايةُ عِنْدَ قَصَبَتِها...». اين شاعران در يك ميدان اسب نتاخته اند تا معلوم شود كداميك گوى سبقت را ربوده است. آنگاه فرمود: «فَانْ كانَ وَ لابُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلّيلُ; اگر ناچار بايد اظهار نظرى كرد، بايد گفت كه آن پادشاه تبهكار (يعنى امرؤالقيس) بر ديگران مقدم است». سپس در ادامه سخن مى افزايد: اما از امتيازات برجسته اميرمؤمنان على(عليه السلام) در نهج البلاغه اين است كه آن حضرت در هر موضوعى وارد مى شود شاهكار مى آفريند. در موعظه، حماسه و ... .[2]
نكته اصلى همان است كه امام(عليه السلام) به آن اشاره كرده است. مقايسه كردن دو شخص يا دو چيز با هم در صورتى ميسر است كه وجه اشتراك زيادى داشته باشند. هرگز نمى توان گفت كه فلان طبيب داناتر است يا فلان مهندس راه و ساختمان، فلان عالم نحوى برجسته تر است يا فلان فقيه و فيلسوف. شاعران نيز گرچه همه شاعر بودند ولى مسيرهاى بسيار مختلفى را مى پيمودند. بعضى مهارت در غزل هاى عاشقانه داشتند، بعضى در اشعار حماسى، بعضى به دنبال مسائل اخلاقى مى رفتند و بعضى ديگر قهرمان داستان سرايى بودند. بنابراين مقايسه آن ها با هم چندان صحيح نيست. ولى امام(عليه السلام) بعد از ذكر اين نكته براى اين كه سؤال كنندگان را بى پاسخ نگذارد اشاره به امرؤ القيس فرمود كه در مجموع، شاعرى بسيار قوى و صاحب قريحه فوق العاده شعرى بود. هرچند زندگانى اش آلوده به انواع فجايع بود و از آن جا كه شاهزاده بود و بعد از پدرش جاى او را گرفت امام(عليه السلام) به عنوان «الملك الضليل; پادشاه گمراه» همان لقبى كه در عرب بعد از اسلام مشهور بود از او ياد فرمود.
نكته ها: 1. شأن ورود اين گفتار حكيمانه: در بعضى از كتب، شأن ورودى براى اين سخن حكيمانه ذكر شده است و آن اين كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) شب هاى ماه رمضان گروهى از مؤمنان را دعوت مى كرد و با افطار از آن ها پذيرايى مى نمود ولى با آن ها غذا نمى خورد (ظاهراً علتش اين بود كه غذاى امام(عليه السلام) غذاى ساده ترى بود) هنگامى كه مراسم افطار پايان مى گرفت براى آن ها خطبه مى خواند و موعظه مى كرد. شبى از شب ها هنگامى كه غذا مى خوردند سخن از شعرا به ميان آمد. هنگامى كه از غذا خوردن فارغ شدند امام (عليه السلام) براى آن ها خطبه اى خواند و در ضمن خطبه اش چنين فرمود: «اعْلَمُوا أَنَّ مِلاَكَ أَمْرِكُمُ الدِّينُ وَ عِصْمَتَكُمُ التَّقْوَى وَزِينَتَكُمُ الاَْدَبُ وَ حُصُونَ أَعْرَاضِكُمُ الْحِلْم; بدانيد ملاك كار شما دين است و مايه نگهدارى شما تقواست، زينت شما ادب و حافظ آبروى شما علم است». سپس امام(عليه السلام) رو به ابوالاسود كرد و فرمود: درباره چه موضوعى بحث مى كرديد؟ (گفتگويشان درباره مقايسه شاعران با يكديگر بود) آنگاه فرمود: بگو ببينم كدام يك از شاعران تواناتر است؟ عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ابوداود ايادى. (و بعضى از اشعار آن را به عنوان گواه ذكر كرد). امام(عليه السلام) فرمود: چنين نيست. عرض كردند: چه كسى در نظر شما از ديگران برتر است؟ امام(عليه السلام) فرمود: «لَوْ رُفِعَتْ لِلْقَوْمِ غَايةٌ فَجَرُوا إِلَيهَا مَعاً عَلِمْنَا مِنَ السَّابِقِ مِنْهُم; اگر براى آن ها ميدان مسابقه اى تهيه مى شد و همگى در آن مسابقه واحد شركت مى كردند تا به هدف برسند مى دانستيم كدام يك از آن ها تواناترند». سپس افزود: «وَ لَكِنْ إِنْ يكُنْ فَالَّذِى لَمْ يقُلْ عَنْ رَغْبَة وَ لاَ رَهْبَة; ولى اگر بنا شود انتخابى صورت گيرد برترين آن ها كسى است كه نه به دليل علاقه (به مالى) شعر سروده و نه از ترس كسى». عرض كردند: اى اميرمؤمنان! او چه كسى بود؟ فرمود: پادشاه گمراه و مجروح. عرض كردند: اى اميرمؤمنان! منظور امرؤ القيس است؟ فرمود: آرى منظورم هموست. سپس سخن حاضران و امام(عليه السلام) پيرامون شب قدر بود.[3] اين كه امام(عليه السلام) امرؤ القيس را به عنوان ذو القروح (صاحب جراحت ها) معرفى مى كند بعضى گفته اند كه به دليل زخم هايى است كه در جنگ ها بر بدن او نشست و بعضى گفته اند: به دليل اين است كه در پايان عمرش گرفتار آبله شد و با همان بيمارى از دنيا رفت و بعضى گفته اند: به دليل لباس زهرآگينى بود كه براى او فرستادند، هنگامى كه پوشيد بدن او مجروح شد و از دنيا رفت.[4] 2. امرؤ القيس كيست؟ در نام اصلى او اختلاف كرده اند ولى معروف به حُندُج و پدرش حِجر كندى بود. او از شعراى معروف زمان جاهليت بود. تولد او را سال پانصد ميلادى و مرگ او را سال پانصد و چهل نوشته اند (هفتاد سال قبل از بعثت). پدرش بر قبيله بنى اسد و قطفان حكومت مى كرد و هنگامى كه كشته شد او براى گرفتن انتقام خون پدر و به دست آوردن مقامش قيام كرد. از مخالفانش شكست خورد و از قيصر روم مدد خواست. قيصر او را گرامى داشت و حكومت فلسطين را به او سپرد و در پايان عمرش همان گونه كه در بالا اشاره كرديم به عقيده بعضى با مرض آبله از دنيا رفت. او در كودكى به لهو و لعب مشغول بود و با ولگردان و دزدان عرب معاشرت داشت. هنگامى كه پدرش باخبر شد او را از اين كار بازداشت ولى او نپذيرفت. ازاين رو او را به منطقه اى در حضرموت تبعيد كرد كه وطن پدران و عشيره او بود در حالى كه بيست سال داشت. پنج سال در آن جا اقامت كرد سپس با ياران خود به سوى قبيله هاى عرب رفت و پيوسته به شرب خمر و لهو و لعب مشغول بود تا زمانى كه بنى اسد بر پدرش شوريدند و او را كشتند. اين خبر هنگامى كه امرؤالقيس مشغول نوشيدن شراب بود به او رسيد. گفت: خدا رحمت كند پدرم را، در كوچكى مرا رها كرد و در بزرگى انتقام خونش را به گردن من انداخت. امروز مستم ولى فردا مستى وجود ندارد. امروز شراب است و فردا امر و فرمان. بعد قيام كرد تا انتقام خون پدرش را از بنى اسد بگيرد. اما چيزى نگذشت كه يارانش از اطراف او پراكنده شدند و ناچار به پادشاه روم پناه برد. او هم حكومت فلسطين را به وى واگذار كرد. امرؤالقيس هنگامى كه به سوى فلسطين مى رفت به انقُره (آنكارا) رسيد. در جسمش زخم هايى پديدار شد. ناچار در آن جا متوقف گشت و چيزى نگذشت كه از دنيا رفت. در اين كه او چه دينى داشت در ميان دانشمندان گفتگوست ولى شايد صحيح اين باشد كه او عقيده مَزدَك را داشت.
ديوان كوچكى منسوب به او باقى مانده است كه در آن شعر معروف او كه جزء معلقات سبع است درج شده و شعرا بهترين شعر او را همين شعر مى دانند. معلقات سبع، هفت قصيده بود كه عرب جاهلى به عنوان بهترين اشعار عرب، انتخاب و به ديوار كعبه آويزان كرده بودند كه بعد از ظهور اسلام برداشته شد. اشعار مزبور مخصوصاً قصيده امرؤ القيس كه به اصطلاح، برترين آن هاست مجموعه اى از ابراز عشق و علاقه به دخترانى است كه مورد علاقه او بودند و پر از كلمات پيچيده و نام مكان هاى نامأنوس است. به هر حال تعبير امام(عليه السلام) به «ملك ضليل; پادشاه گمراه و بى بندوبار» به دليل همان چيزى است كه در شرح حال او آورديم.[5] 3. تمسك امام(عليه السلام) به اشعار پرمعناى عرب: در نامه ها و خطبه هاى نهج البلاغه گاه امام(عليه السلام) به اشعارى از شعراى نامدار تمسك مى جويد كه در نوع خود كم نظير است. ازجمله آن ها شعر معروف اعشى است كه در خطبه شقشقيه آمده است: شَتَّانَ مَا يوْمِى عَلَى كُورِهَا * وَ يوْمُ حَيانَ أَخِى جَابِر بسى فرق است تا ديروزم امروز * بسى مغموم و دى شادان و پيروز و شعر ديگرى در خطبه 25: لَعَمْرُ أَبِيكَ الْخَيرِ يا عَمْرُو إِنَّنِى * عَلَى وَضَر مِنْ ذَا الاِْنَاءِ قَلِيل به جان پدر نيكوكارت ـ اى عمرو! ـ سوگند! كه من، تنها، سهم اندكى از آن پيمانه دارم. اشاره به اين كه براثر بىوفايى و سستى اصحابم سلطه من بر قلمرو حكومتم كم شده است. و در جاى ديگرى از همين خطبه مى فرمايد: هُنَالِكَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاكَ مِنْهُمْ * فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِيةِ الْحَمِيم اگر آن ها را بخوانى، سوارانى مانند ابرهاى تابستانى، (سريع و تند)، به سوى تو مى آيند! اشاره به سواران بنى فراس مى كند كه مردانى شجاع بودند و مى فرمايد: اى كاش به جاى اين كوفيان سست، هزار نفر از سواران بنى فراس در اختيار من بودند. همچنين در خطبه 33 مى خوانيم: أَدَمْتَ لَعَمْرِى شُرْبَكَ الْمَحْضَ صَابِحاً * وَأَكْلَكَ بِالزُّبْدِ الْمُقَشَّرَةَ الْبُجْرَا وَنَحْنُ وَهَبْنَاكَ الْعَلاءَ وَ لَمْ تَكُنْ * عَلِياً وَ حُطْنَا حَوْلَكَ الْجُرْدَ وَ السُّمْرَا به جان خودم سوگند، هر صبح از شير خالص صاف نوشيدى و به قدر كافى از سرشير و كره و خرماى بدون هسته خوردى و از غذاهاى لذيذ به طور كامل بهره گرفتى. و ما به تو عظمت بخشيديم، در حالى كه بزرگ نبودى! و در اطراف تو با اسب و نيزه پاسدارى داديم (و نگهدارى ات كرديم، ولى تو قدر اين نعمت را نشناختى). اشاره به بى وفايى و حسادت قريش مى كند و خدمت هايى كه بنى هاشم به قريش كردند. و در خطبه 35 مى فرمايد: أَمَرْتُكُمْ أَمْرِى بِمُنْعَرَجِ اللِّوَى * فَلَمْ تَسْتَبِينُوا النُّصْحَ إِلاَّ ضُحَى الْغَد من در سرزمين منعرج اللوى، دستور خود را دادم (ولى شما گوش نداديد) و اثر آن را صبح فرداى آن روز درك كرديد. اشاره به نافرمانى درمورد حكميت و پيامدهاى شوم آن كرده و مى فرمايد: من دستورات لازم را به شما دادم ولى گوش نداديد و گرفتار پيامدهاى آن شديد. در خطبه 162 نيز آمده است: وَدَعْ عَنْكَ نَهْباً صِيحَ فِى حَجَرَاتِهِ * وَلَكِنْ حَدِيثاً مَا حَدِيثُ الرَّوَاحِل سخن از غارت هايى كه در گذشته واقع شد را رها كن و از غارت امروز سخن بگو (اشاره به خلافت اسلامى به وسيله معاويه و دار و دسته منافقانِ مورد تهديد قرار گرفته). در نامه 36 نيز مى فرمايد: فَإِنْ تَسْأَلِينِى كَيفَ أَنْتَ فَإِنَّنِى * صَبُورٌ عَلَى رَيبِ الزَّمَانِ صَلِيبُ يعِزُّ عَلَى أَنْ تُرَى بِى كَآبَةٌ * فَيشْمَتَ عَاد أَوْ يسَاءَ حَبِيب امام(عليه السلام) در اين اشعار كه ضمن پاسخ به برادرش عقيل بن ابى طالب آورده است اشاره به اين نكته مى كند كه بعضى از فرماندهان لشكرم خيانت كردند و فرار را بر قرار ترجيح دادند و من جز صبر در برابر اين حوادث ناگوار چاره اى ندارم و سعى مى كنم دشمن از ناراحتى من باخبر نشود كه موجب خوشحالى او مى گردد.
در نامه 45 نيز آمده است: وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَة * وَحَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِد اين درد، تو را بس كه شب با شكم سير بخوابى در حالى كه در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشد. امام(عليه السلام) اين شعر را در نامه عثمان بن حنيف كه در ميهمانى پرزرقوبرق يكى از ثروتمندان بصره شركت كرده بود آورده است. در نامه 64 نيز از آن حضرت مى خوانيم: مُسْتَقْبِلِينَ رِياحَ الصَّيفِ تَضْرِبُهُمْ * بِحَاصِب بَينَ أَغْوَار وَ جُلْمُود لشكريانى دارم كه به استقبال تندباد تابستانى مى شتابند كه آن ها را (دشمنان خود را) با سنگ ريزه ها و در ميان غبار و تخته سنگ ها درهم مى كوبند. اين سخن را امام(عليه السلام) در پاسخ نامه معاويه نوشت كه حضرت را تهديد به جنگ كرده بود.[6] پی نوشت: [1]. شرح نهج البلاغه مغنيه، ج 4، ص 475 . [2]. سيرى در نهج البلاغه، ص 23. [3]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 153 ذيل حكمت مورد بحث. [4]. الاعلام زركلى، ج 2، ص 12 ; شرح معلقات سبع، تأليف عبدالمحمد آيتى. [5]. الاعلام زركلى، ج 2، ص 11; شرح معلقات سبع، تأليف عبدالمحمد آيتى. براى توضيح بيشتر ر.ك: دانشنامه بزرگ اسلامى، ماده امرؤ القيس. [6]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر، روايت مفصلى از امالى ابن دريد (صاحب كتاب معروف جمهرة در لغت و متوفاى 321 قمرى) نقل مى كند كه گفتار حكيمانه بالا بخشى از آن را تشكيل مى دهد (كه نشان مى دهد قطعاً منبع ديگرى در اختيار داشته به خصوص اين كه پيش از سيد رضى و گردآورى نهج البلاغه مى زيسته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 311). اضافه مى كنيم كه ابن اثير نيز در كتاب لغت خود موسوم به النهاية در واژه ضلّ، بخشى از آن را آورده است. 💯 @hazrateshah
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام الحکمة ۱۴۶ سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَحَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ، وَادْفَعُوا أَمْواجَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ ایمانتان را با صدقه نگهدارید و اموال خود را با زکات حفظ کنید و امواج بلاء را با دعا برگردانید. saying 146 Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said the following: Protect your belief by charity; guard your wealth by paying Allah’s share thereof, and ward off the waves of calamity by praying 💯 @hazrateshah
امام على عليه السلام: 💠ما رَأيتُ ظالِما أشْبَهَ بمَظلومٍ مِن الحاسِدِ: نَفَسٌ دائمٌ، و قَلبٌ هائمٌ، و حُزنٌ لازمٌ ستمگرى چون حسود نديدم، كه به ستمديده شبيه تر باشد: جانى سرگردان دارد و دلى بيقرار و اندوهى پيوسته 📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 102 💯 @hazrateshah
🌺 آیت الله بهجت می فرمودن : اولیای الهی قبل از هر نماز، سه بار این جمله رو میگفتن↓ ✨صلی الله علیک یا اباعبدلله✨ ➖مخصوصاً مراسم های روضه اهل بیت علیهم السلام، مهمترین منبع برای تزکیه و پاکی انسان ها هست....💕🕊 🔹سعی کنید حداقل ماهی یکبار هم که شده مراسم روضه اهل بیت علیهم السلام برید✔️👌 🌷خدایا قلب و روحِ آلوده به هوای نفس ما رو با محبت به اهل بیت علیهم السلام تزکیه و پاک بفرما! الهی آمیـــــن 💯 @hazrateshah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسول اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: دوستي و محبّت علي بن ابي‌طالب علیه ‌السلام گناهان را می‌خورد، چنانچه آتش، هيزم را می‌خورد. [می‌سوزاند و از بین می‌برد]. . @hazrateshah |
ورود به بهشت و دوری از جهنم: رسول الله - صلی الله علیه وآله – فرمود: «إِنَّ رَبَّکُمْ یَقُولُ هَذِهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ الْمَفْرُوضَاتُ فَمَنْ صَلَّاهُنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ حَافَظَ عَلَیْهِنَّ لَقِیَنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ عِنْدِی عَهْدٌ أُدْخِلُهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ مَنْ لَمْ یُصَلِّهِنَّ لِوَقْتِهِنَّ وَ لَمْ یُحَافِظْ عَلَیْهِنَّ فَذَلِکَ إِلَیَّ إِنْ شِئْتُ عَذَّبْتُهُ وَ إِنْ شِئْتُ غَفَرْتُ لَه»[1]رسول خدا فرمود: خدای شما می فرماید: این نمازهای پنجگانه فریضه است، پس کسی که این نمازها را در وقتش به جا آورد و محافظت بر او نماید، روز قیامت مرا ملاقات خواهد کرد. و بر عهده من است که او را وارد بهشت کنم، و کسی که در وقتش نمازها را به جا نیاورد و محافظت بر او نکند، در این صورت بر من است که اگر بخواهم او را عذاب می کنم، و اگر بخواهم او را می بخشایم.» 💯 @hazrateshah
• 💌 علامت انسان صبور 🖋 📿 💯 @hazrateshah
نیایش حضرت علی - علیه السلام⚜ اللهم انی اعوذ بك ان افتقر فی غناك، او اضل فی هداك، او اضام فی سلطانك، او اضطهد و الامر لك!. بارخدایا! به تو پناه می برم از این كه با وجود توانگری تو، من تهیدست باشم، یا با وجود هدایتگری، در گمراهی به سر برم، یا با آن كه قدرت و پادشاهی از آن توست، به من ستم شود، یا با آن كه زمام اختیار امور در دست توست، من مقهور و خوار گردم. 💯 @hazrateshah
اَمّن یجیبُ المُضطّر اِذادعاهُ ویَکشِفُ السوء 🤲الهے بحق امام علے( ع) گره از ڪار همہ ےگرفتــاران عالم بازڪن. بہ حق علے ظهور امام زمان علیه السلام را زودتر برسان الهی آمین 💯 @hazrateshah
〖بسٖم اللّٰھِ المُصوࢪ . . :) 🌱〗 .°•على را وصف، در باور نیاید .°•زبان هرگز ز وصفش بر نیاید •|°عاشقـان ومحبـان علـے...! اینجا... - مخزنِ‌‌بیانات‌امیرالمونیـن - منبعِ‌‌احادیـث‌وروایـات - اشعـار‌دل‌نشینِ‌معنوۍ ؛ @hazrateshah . متفـات هست🥀 همراه بشین بامـن! مـدح امیـرالمومنیـن👇🏻🌻 https://eitaa.com/joinchat/3458859054C73246af406 محـب علے باذڪر صلـوات بزن رو لینـڪ↑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً» خدایا ، در این لحظه و در تمام لحظات ، سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولىّ‏ات ، حضرت حجّة بن الحسن ، که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد ، باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ، و همه از او فرمانبرى مى‏نمایند ، ساکن زمین گردانیده ، و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى ، God, in this moment and in all moments, Head and holding and guiding and helpful but your guidance and observers, Imam Muhammad al-Mahdi, Who you her greetings and wind fathers, Keep up to him for his pleasant, And all their obedience to him, Inhabitant of the land made, And a long time benefit in the making, ❤️ 💯 @hazrateshah ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥السلام علیڪ یا اباعبدالله الحسین علیہ السلام ✨سلام برحسین وبراصحاب حسینیاامام حسین دلتنگ دیدار توییم خودت مارو دریاب مارا بخوان. 💯 @hazrateshah