#پروفایل
#رفیق_شهید❣
#شهید_مصطفی_صدرزاده💚
#غدیری_ام💚
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهلانگاری است.
When you start cultural work, we are ourselves with the first thing we have to fight. The first problem is laziness and negligence.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
#وصیت_نامه
#سالروزولادت
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
#دلتنگی_شهدایی 💔
پیگیر پریشانۍ ما دیر به دیر است
دلتنگ به یڪ خنـــ(:ـــدهۍ او زود به زودیم...
لاادری
#شهید_مصطفی_صدرزاده ♥️
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادتت مبارک🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
#خاطره_شهید ♥️🎙
مادرم هر سال دهه اول محرم را روضه می گرفت...
روز تاسوعا بود و من هم مثل هر روز به خانه مادرم رفته بودم. مصطفے را که ۴سال داشت به برادر بزرگش سپردم و گفتم مواظب باشد که مصطفے بیرون نرود.
اواخر روضه و نزدیکی اذان ظهر بود که صدای ترمز شدیدی از خیابان آمد
و بلافاصله بعد یکی از همسایه ها خطاب به مادرم با صدای وحشت زده ای داد زد و گفت:
بی بی بچه ات مرد!!😰
من با سابقه بازیگوشی و شیطنتی که از مصطفے دیده بودم می دانستم این بچه کسی نیست جز مصطفے... 💔
مثل همیشه از ترس خشکم زده بود و نمیتوانستم حرف بزنم!
به دیوار تکیه دادم. درست روبروی کتیبه یا اباالفضل العباس بودم :)
همین که چشمم به کتیبه افتاد گفتم: "یا اباالفضل العباس این پسر نذر شما! سرباز فدایی شما!🙃♥️🍃"
یک ربع به اذان بود. مصطفے از در وارد شد و همین که مرا دید برای اینکه از استرس و اضطراب من کم کند امد و روی پایم نشست و گفت:
"مادر ببین من حالم خوبه!🌸"
صورتش خونی بود و رنگ به رخسار نداشت! پهلویش زخم شده بود ، اما به من نگفت...!🥀
برایش اب قند اوردند.
مدت ها از آن خاطره می گذرد...
بعد ها فهمیدم زمان شهادت پسرم دقیقا همان زمان نذر شدنش برای حضرت اباالفضل بوده :)🕊💔
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید
💯 @hazrateshah