#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
▪️بادوستان مشغول صحبت از هر دری بودیم که یکی از دوستان از سیدرضا اجازه خواست تا مطلبی را بگوید، آن دوست ما قبل از صحبتش نگاهی به اطراف انداخت و تا رفت صحبتش را شروع کند، سید رضا مانعش شد و گفت: نمیخواهد بگویی، همه تعجب کرده بودیم، لحظاتی بعد دوستمان از سید رضا پرسید: چرانگویم؟ سیدرضا لبخندی زد و گفت: قبل از صحبتت به اطراف نگاه کردی،حدس زدم بخواهی غیبت کسی را بکنی! برای همین گفتم جلوی غیبتت را بگیرم.
▪️همیشه به غیبت حساس بود و به هر طریقی که میتوانست مانع غیبت میشد.
#شهید_سید_رضا_طاهر
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#محرم_99
#با_ولایت_تا_شهادت
#من_ماسک_میزنم
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🕋🕋🕋
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🏴ادامه مطالب.......🏴
««تهذیب نفس»»
««راویان جمعی از دوستان شهید»»
اصفهان بودیم. رفتیم جلسه اخلاق آيت الله ميردامادي در مسجد الغفور.
محمد ارادت خاصی به ایشان داشت.هميشه به جلسات ايشان مي رفت.
حاج آقا از شاگردان امام و علامه طباطبايي بود. ايشان در ضمن صحبتها از
اوصاف یاران پیامبر(ص) گفت. کسانی که روزها را روزه میگرفتند و شبها را
به عبادت میپرداختند.
محمد بعد از جلسه گفت: بیا با هم شروع کنیم! گفتم: چی رو!؟
گفت: اینکه تا وقتی میتوانیم شبها رو عبادت کنیم و روزها روزه بگیریم!
گفتم: مگه میشه! اما بعد تصمیم گرفتیم که انجام دهیم.
هفته بعد دوباره محمد را دیدم. با هم در مورد همان قضيه صحبت کردیم.
گفت: اولش سخت بود اما الان عادی شده. شبها قرآن و دعا و نماز و... بعد
از سحری و نمازصبح هم استراحت میکنم.
کارهای محمد عجیب بود. هر کاری که برای تهذیب نفس لازم بود انجام
میداد.
محمد دعای کمیل لشكر را میخواند. سوز عجیبی هم در صدایش بود.
همیشه دعا را برای رضای خدا میخواند. به کسی توجه نمي كرد.
محمد حال عجیبی داشت.تا یک ساعت بعد از دعا هم نمیشد به سراغ او
رفت!
در مدتی که معاون گردان بود، جلوی درب سنگر یا چادر میخوابید.
میخواست وقتی برای نمازشب بلند میشود مزاحم کسی نباشد. محل خواب او
رو به قبله بود. از همان مکان برای خواندن نماز استفاده میکرد.
بهمن ماه بود و هوا بسیار سرد. همه نیروها دو پتو روی خود می انداختند. اما
محمد به یک پتو اکتفا میکرد! میگفت: وقتی راحت بخوابم برای نماز سخت
بیدار میشوم.
ً شام را کم میخورد. سعی میکرد کارهایی را که در دین مستحب
معمولا
است انجام دهد.
در میان نمازها نمازظهر را عادی میخواند! چون در دید بچه ها بود. اما در
نمازصبح یا مغرب حال عجیبی داشت. این اواخر تهجد و شب زنده داری او خیلی
بیشتر شده بود.
هر کاری به نیروها دستور میداد خودش هم انجام میداد. همین باعث شده بود
بچه ها دستورات او را سریع انجام دهند. بچه ها را برده بود کنار کانال، آنجا پر از
گل ولای بود. دستور داد همه سینه خیز بروند. خودش اول وارد شد.
در اصفهان چند خانواده مستحق و یتیم را میشناخت. به بچه ها اعلام کرد.
خودش هم پیش قدم شد. از بچهها کمک گرفت و برای آنها میفرستاد.
پیرمردی در گردان بود که به خاطر شرایط مالی نتوانسته بود به مشهد برود.
محمد برایش مرخصی گرفت. پنج هزار تومان هم از خودش به او داد و گفت: با
خانواده برو زیارت.
ادامه دارد...........
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#اربعین_99
#محمد_رضا_تورجی_زاده
💐کانال مهمانی ستاره ها
🆔 @m_setarehha