.
💢حکایتی زیبا و تاثیر گذار از شیخ حسین انصاریان
🔸روزی حضرت موسی (ع) روبه درگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود بارالها می خواهم بدترین بنده ات را ببینم ندا آمد که صبح زود به در ورودی شهر برو اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین بنده ی من است. حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت، پدری با فرزندش اولین کسانی بودند که از در شهر خارج شدند.
حضرت موسی گفت: این بیچاره خبر ندارد که بدترین خلق خداست، پس از بازگشت رو به درگاه خدا کرد و پس از سپاس از خدا به خاطر اجابت خواسته اش عرضه داشت: بار الها حال می خواهم بهترین بنده ات راببینم. ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو و آخرین نفری که وارد شهر شد بهترین بنده ی من است. هنگام شب موسی(ع) به در ورودی شهر رفت و دید آخرین نفر همان پدر با فرزندش است! رو به درگاه خدا کرد و گفت: خداوندا چگونه ممکن است بدترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد؟! ندا آمد ای موسی این بنده که هنگام صبح از در ورودی شهر خارج شد بدترین بنده من بود، اما هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم اطراف شهر افتاد از پدرش پرسید: پدر! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟ پدر پاسخ داد: آسمانها.
فرزند پرسید: بزرگتر از آسمانها چیست؟ پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: فرزندم گناهان پدرت از آسمانها نیز بزرگتر است. فرزند پرسید: بزرگتر از گناهان تو چیست؟ پدرکه دیگر طاقتش تمام شده بود به ناگاه بغضش ترکید و گفت : عزیزم مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست بزرگتر است.
┈••🤲🕋🤲••┈
🤲
🕋
🤲🕋
🕋🤲🕋
🤲🕋🤲🕋🤲🕋🤲
.
🔅#پندانه
✍️ کار نیک حتما بهبار مینشیند
🔹اگر جای دانههایت را که روزی کاشتهای، فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشتهای.
🔸پس نیکی را بکار بالای هر زمینی، زیر هر آسمانی و برای هر کسی.
🔹تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت. کار نیک هر جا کاشته شود بهبار مینشیند.
🔸اثر زیبا باقی میماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد.
.
◾️بقا مختص ذات اوست
به اطلاع میرساند، مراسم اولین سالگرد فوت مرحومه حاجیه خانم ربابه فلاح پور طزنجی همسر مرحوم حاج عباس شعبانی تفتی و مادر شهید گرانقدر محمود شعبانی تفتی در روز جمعه هشتم دیماه از ساعت 15:30 الی 17 در حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل (ع) برگزار می گردد.
شادی روح اموات از خانواده محترم شعبانی فاتحة مع الصلوات
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 #نماهنگ | #پنجشنبه_های_حسینی
دل به دریای بلا در کربلا میزد حسین
عشق بازان خداجو را صلا میزد حسین
🎤 با صدای مرحوم حاج جعفر ماهرخسار
#سلام_اربابم ♥️✋
آتش عشق تو برداً وسـلاما نشده
صبحبیاذن توخورشیدجهان پانشده
پسرفاطمهسوگند کهجز پیش شما
تاکنون قامتمنپیش کسی تا نشده
#صبحتون_حسینی
.
🌹 #سلام_امام_زمانم
✨او حاضر است ولی ظاهر نیست
ما ظاهریم اما حاضر نیستـیم
✨او منتظرحضـور ماست
و ما منتظر ظهـور اویـیم
🤲خدا کند که ما حاضر شـویم تا او ظاهر شـود.
👌درغیبتش مـقصریم
و در ظـهورش مـوثـر...
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#بهره_ای_از_کلام_وحی
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
<< الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ >>
همان کسانی که فکر میکنند با صاحباختیار خودشان ملاقات میکنند و بهسویش برمیگردند.
سوره بقره آیه ۴۶
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 سلام به پدر...
👦 پسرک کنار سفرهٔ صبحانه نشست. اما یادش رفت به پدر و مادرش سلام کند.
پدر با اخم گفت: مگه میشه اول صبح، سلام به پدر و مادرت رو فراموش کنی؟
پدر سپس تلفن همراهش را روشن کرد و مشغول پرسهزدن در فضای مجازی شد. این کار هر روز او بود. او باز هم فراموش کرد، صبحش را با سلام به پدر مهربانش آغاز کند.
«سلام علی آل یس… »
او هم خودش را یک #منتظر میدانست!
✍️ جلس الصبی لیتناول الفطور لكنّه نسى يرمي السلام على أمه و أبيه.
قال الأب عابسا: " أيمكن أحد ينسي یسلم على والديه؟!"
ثمّ فتح الأب جواله و قام یجول فی الشبکات الإجتماعیة. هذا كان ما یفعله یومیّا. لقد نسى مرة أخرى أن يبدأ يومه بالسلام على أبيه الحنون.
"سلام على آل يس..."
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين!
┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈
🍃
🌷
🍃🌷
🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
.
🔅#پندانه
✍️ کار نیک حتما بهبار مینشیند
🔹اگر جای دانههایت را که روزی کاشتهای، فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشتهای.
🔸پس نیکی را بکار بالای هر زمینی، زیر هر آسمانی و برای هر کسی.
🔹تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت. کار نیک هر جا کاشته شود بهبار مینشیند.
🔸اثر زیبا باقی میماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد.