eitaa logo
به سوی ظهور۲
51 دنبال‌کننده
4هزار عکس
8.8هزار ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از به سوی ظهور
🔅 ✍️ بهای رسیدن به موفقیت 🔹روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. 🔸در یکی از سفرهایشان در بیابانی گم شدند و تا آمدند راهی پیدا کنند شب فرارسید. 🔹ناگهان از دور نوری دیدند و با شتاب سمت آن رفتند، دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می‌کند. 🔸آن‌ها آن شب را مهمان او شدند و او نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن‌ها داد تا گرسنگی راه برطرف کنند. 🔹روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. 🔸در مسیر، مرید همواره در فکر آن زن بود و اینکه چگونه فقط با یک بز زندگی می‌گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می‌کردند. بالاخره به مرشد خود قضیه را گفت. 🔹مرشد فرزانه پس از اندکی تأمل پاسخ داد: اگر واقعاً می‌خواهی به آن‌ها کمک کنی، برگرد و بزشان را بکش. 🔸مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آنجا که به مرشد خود ایمان داشت، چیزی نگفت و برگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت و از آنجا دور شد. 🔹سال‌های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بچه‌هایش چه آمد. 🔸روزی از روزها مرید و مرشد وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود. 🔹سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن‌ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند. 🔸صاحب قصر زنی بود با لباس‌های بسیار مجلل و خدم‌وحشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد و دستور داد به آن‌ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت آن‌ها را فراهم کنند. 🔹پس از استراحت نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. 🔸زن نیز چون آن‌ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود را این‌گونه بیان کرد: 🔹سال‌های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می‌کردیم. 🔸یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. 🔹ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم. 🔸ابتدا بسیار سخت بود ولی کم‌کم هر کدام از فرزندانم موفقیت‌هایی در کارشان کسب کردند؛ فرزند بزرگ‌ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت و فرزند دیگرم معدنی از فلزات گران‌بها پیدا کرد و دیگری با قبایل اطراف شروع به دادوستد کرد. 🔹پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می‌کنیم. 🔸هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدمان است و باید برای رسیدن به موفقیت و موقعیت بهتر آن را فدا کنیم. رسیدن به موفقیت بهایی دارد. بهای آن را بپرداز. 🌏انتشارحداکثری با شما https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
✨﷽✨ 🔸مثل تختی باشیم ✍تختی يک ماشين بنز ۱۷۰ سبزرنگ داشت. هميشه براي تعمير به تعمیرگاه نادر می‌آمد که مالکانش دو شريک بودند. مردمی که گرفتاری يا مشکلی داشتند برای تختی نامه می‌نوشتند و به صاحبان این تعمیرگاه می‌دادند تا به دست تختی برسانند.يک روز در اين تعمیرگاه نشسته بوديم که تختی بدون ماشینش آمد. گفتيم: ماشين کو؟ آقا تختی گفت: ديشب ماشين را دزديدند. نادر با شنيدن اين حرف گفت:آقا موقع رفتن ماشين منو ببر تا ببينم چه خواهد شد.يک هفته بعد، در تعمیرگاه نادر بوديم که چند نامه به تختی دادند. پهلوان در حالی که یکی از نامه‌ها را می‌خواند، يک دفعه خنده‌ بلندی کرد و گفت:نامه آقا دزده است! نوشته ماشينت مقابل شير پاستوريزه پارک شده و شرمنده‌ام که ماشینت رو دزدیدم.به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود، رفتيم. ماشین آنجا بود، تختی دور ماشين چرخيد و گفت:لاستيک‌ها، تودوزی، ‌ضبط و همه چيز ماشین نو شده! سارق بعد از اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کارش پشیمون شده و برای عذرخواهی همه چیز ماشین رو نو کرده بود.بعد که سوار ماشین شدیم، تختی گفت: عمو حيدر! بيا مبلغی که برای ماشين من خرج شده رو به خيريه بديم.در واقع تختی هر وقت می‌توانست به مردم خدمت می‌کرد. حتی زمانی که چنين اتفاقی برای او افتاد. در يک کلمه بگويم تختی قهرمانی مردمی بود. 🌏انتشارحداکثری با شما https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
✍ آثار توهین به عرفا و علمای ربانی العبد محمدتقی بهجت: «در نجف شخصی دیوانه شده بود در خیابان‌ها مردم او را می‌دیدند و می‌گفتند چطور شد، او که آدم سالمی بود، چرا دیوانه شد؟ در جواب می‌گفتند: او کسی بود که در مشروطیت سجاده از زیر پای آقا سیدمحمدکاظم یزدی صاحب عروه (الوثقی) کشید و به سید اهانت کرد، خداوند نیز او را به جنون مبتلا کرد!!» 📚روح وریحان، ص۱۷ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ . 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° 🌏انتشارحداکثری با شما https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
✨﷽✨ ✍ آنچه باعث رشد انسان می‌شود تواضع است نه تکبر 🔹روزی حضرت عیسی علیه‌السلام به حواریون خود گفت: مرا به شما حاجتی است. 🔸گفتند: چه کنیم؟! 🔹عیسی برخاست و پاهای حواریون را شست‌وشو داد. 🔸عرض کردند: ای روح خدا! ما به این کار سزاوارتریم که پای شما را بشوییم. 🔹حضرت فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت کردن، یک عالِم است. 🔸این کار را کردم که تواضع کرده باشم و شما آن را از من فرابگیرید و بین مردم فروتنی کنید آن طور که من انجام دادم. 🔹بدانید به تواضع حکمت روید و رشد کند، نه با تکبر. چنانچه در زمین نرم گیاه می‌روید، نه از زمین سخت و کوهستانی! 🏴🏴انتشارحداکثری با شما https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
📌احتیاط کنیم روزی امیرمؤمنان (ع) به طرف لباس فروشان رفت و در آنجا از يك مردى پرسيد: شما دو به پنج درهم داريد؟ آن مرد گفت: آرى يا اميرمؤمنان. هنگامى كه متوجه شد آن مرد او را شناخت، از دكان او دور شد، و بعد نزد جوانی كه مى‏ فروخت توقف كرد، و از وى پرسيد شما دو جامه به پنج درهم داريد؟ غلام گفت: آرى دارم. يكى از آنها بهتر از ديگرى مى‏ باشد، يكى سه و دومى دو درهم مى ‏باشد. فرمود: آنها را بياوريد، هنگامى كه غلام پارچه‏ ها را آورد، على عليه السّلام به گفت: پيراهن سه درهمى را شما برداريد و به تن كنيد و دو درهمى را من برمى ‏دارم و به تن مى ‏كنم. قنبر عرض كرد: يا امیرمؤمنان، شما بالاى منبر مى ‏رويد و براى مردم مى‏ خوانيد، اكنون شما پيراهن سه درهمى را برداريد و در تن كنيد، على عليه السّلام فرمود: اى قنبر شما هستيد و در عنفوان جوانى مى‏ باشيد، من از خداوند شرم دارم كه خود را بر شما فضيلت دهم. 📚ثقفی، الغارات، ج1، ص105. 👇👇 📝 درست زیستن را بیاموزیم 🇮🇷انتشارحداکثری با شما 🇮🇷 https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
🔅 ✍️ تعادل، راه رسیدن به حضرت حق 🔹روزی عارف کبیری در خانه‌اش نشسته بود. پیرمردی از روستایی دور به دیدن او آمد و گفت: چه بگویم که به خدا برسم و محبوب او شوم؟! 🔸عارف نگاهی به او کرد و گفت: خوش بگذران، با شادی‌ات خدا را نیایش کن. 🔹لحظاتی بعد مرد جوانی به حضور عارف رسید و گفت: چه کنم تا به خدا برسم؟ 🔸عارف گفت: زیاد خوش‌گذرانی نکن! 🔹جوان تشکر کرد و رفت. 🔸یکی از شاگردانش که آنجا نشسته بود گفت: استاد بالاخره معلوم نشد که باید خوش بگذرانیم یا نه! 🔹عارف گفت: سیروسلوک روحانی و رسیدن به حضور حق مانند بندبازی است که چوبی در دست دارد، گاهی آن چوب را به‌طرف راست و گاهی به‌طرف چپ می‌برد تا تعادل خود را روی بند نگه دارد. آن چوب را چوب تعادل گویند! 💢به خاطر بسپار که تعادل و میانه‌روی یگانه‌راه حصول به خلوت حق می‌باشد. ‌‌‌‌ 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° 🎐 🇮🇷انتشارحداکثری با شما 🇮🇷
هدایت شده از به سوی ظهور
حسرت هیچ روزی رو توی زندگیت نخور روزای خوب بهت شادی دادن روزای بد تجربه بدترین روزا بهت درس دادن بهترین روزا خاطره... ‌ ‌ 🇮🇷انتشارحداکثری با شما 🇮🇷 https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
ده خصلت آدماے موفق👌 1.درگیر آدمهاے منفے نمی‌شوند. 2.در مورد دیگران غیبت نمی‌ڪنند. 3.وقت شناس هستند. 4.بدون انتظار می‌بخشند. 5.مثبت می‌اندیشند. 6.خود بزرگ بینے ندارند. 7.قدردان هستند. 8.مودب هستند. 9.بهانه تراشے نمی‌ڪنند. 10.بدون برنامه ریزے مهربانند، نه فقط با اشخاصے ڪه برایشان نفع دارند. 🇮🇷انتشارحداکثری با شما 🇮🇷 https://eitaa.com/dghjbbhg
هدایت شده از به سوی ظهور
37.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 تلاوت قرآن و انس با ادعیه یکی از اصلی‌ترین کارهای توصیه شده در ماه مبارک است. × این یکی از حیله‌های شیطان است که کارهای دیگر را برای انسان مهم‌تر از تلاوت قرآن جلوه می‌دهد. ✔️ 🎞 سنت خلوت با خداوند و اُنس با معبود سیره‌ی انبیاء الهی است. شرح کامل این امر مهم را از زبان آیت‌الله ببینیم و بشنویم. 🇮🇷انتشار حداکثری با شما🇮🇷 https://eitaa.com/dghjbbhg