تقدیم کتاب "راز احمد" به سفیر ایران در بیروت
غروب پنجشنبه 17 آذر 1401
لبنان – بیروت – سفارت جمهوری اسلامی ایران
مراسم ضیافت شام جناب آقای "مجتبی امانی" سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران
در بیروت برای ناشرین و نویسندگان ایرانی حاضر در نمایشگاه بین المللی
کتاب بیروت
در این جلسه، ضمن گفتگو با جناب آقای امانی، که شخصیتی بسیار محترم،
انقلابی و منطقی دارد، دربارۀ سرنوشت شهیدان حاج احمد متوسلیان، تقی
رستگار، سید محسن موسوی و کاظم اخوان صحبت های جالب و مهمی شد که تقریبا
نظرات مشترکی داشتیم.
در آن جا، کتاب "راز احمد" سفر بی بازگشت شهید حاج احمد متوسلیان به
روایت حمید داودآبادی را خدمت ایشان تقدیم کردم.
از آشنایی و همصحبتی با ایشان بسیار بهره بردم و برای سلامتی و موفقیت در
ماموریت هایش در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی دعا می کنم.
حمید داودآبادی
27 آذر 1401
یا مَن اسمهُ دَوا و ذکرهُ شفا
برای شفا و سلامتی جناب آقای دکتر #مجتبی_امانی سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در بیروت، که در ماجرای انفجار پیجرها در لبنان زخمی شده اند، دعا کنیم.
خداوند رحمن و رحیم، به همه مجروحین این حادثه شفای عاجل عنایت فرماید.
حمید داودآبادی
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
@hdavodabadi
نماز وحدت آفرین
دو سه سال پیش در مسجد مقدس جمکران، بر حسب اتفاق با این صحنه جالب مواجه شدم و این عکس را گرفتم.
در دنیایی که همه دشمنان دست به دست هم داده اند تا برادری و وحدت مسلمانان را به دشمنی و خون ریزی تبدیل کنند، دیدن این صحنه، بسیار دلنشین و آرام بخش است.
آن هم در مسجد مقدس جمکران
خودم از دیدن این عکس خیلی ذوق می کنم.
حمید داودآبادی
@hdavodabadi
انالله و اناالیه راجعون
برای رحلت استاد محمود حکیمی
سال ۱۳۵۵ آن روزها که۱۱سال بیشتر نداشتم، سال پنجم دبستان را پشت سر میگذاشتم؛مادرم که اشتیاق من را می دید، برایم کتاب های داستان می خرید.
از بین کتاب ها، شیفته کتاب های جیبی کوچکی بودم که داستان های اسلامی نوشته "محمود حکیمی" بود:
وجدان، نقابداران جوان، در سرزمین یخبندان، داستانهائی از زندگی امیرکبیر و ...
خیلی شیفته قلم و داستانهای آقای حکیمی بودم. گاهی با خودم می گفتم:
"خدایا، میشه منم یه روز بتونم مثل آقای حکیمی نویسنده بشم و همه اون چیزایی رو که در ذهن دارم، در یک کتاب چاپ کنم؟
وقتی در کلاس، معلم می پرسید: "دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟"
یکی می گفت پلیس. یکی می گفت: خلبان. یکی می گفت: دکتر.
من همیشه دوست داشتم نویسنده شوم ولی از خجالت، هیچ وقت جلوی معلم و همکلاسیها نگفتم دوست دارم در آینده نویسنده شوم!
سال۱۳۶۹یکی دو سال پس از پایان جنگ، آرزویم محقق شد و "یاد یاران" اولین کتابم توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت منتشر شد.
به لطف خدا، الان حدود ۵۰ کتاب نوشته و منتشر کرده ام.
اسفند۱۳۸۶سمینار تخصصی "مصاحبه در تاریخ شفاهی" از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری و گروه تاریخ شفاهی دانشگاه اصفهان، در تهران برگزار شد.
روز۷ اسفند قرار بود من بروم پشت تریبون و از مقاله ای که ارائه داده بودم و در بین مقالات رسیده مورد قبول واقع شده بود، دفاع کنم.
اوج ناباوری، ناگهان متوجه شدم نویسنده دیگری که قرار است در کنار من بنشیند و از مقاله اش دفاع کند، کسی نیست جز استاد محمود حکیمی.
آقای حکیمی با آن سن و سال بالا و چهره جذاب و نورانی کنارم روی صندلی نشست، بر دستش بوسه زدم و در حالی که اشک در چشمانم جمع شده بودم گفتم:
"من نوجوان که بودم، عاشق کتابهای آقای حکیمی بودم و با همانها بود که نویسنده شدم. همواره دوست داشتم این استاد نادیده را ببینم و بر دستش بوسه بزنم. من امروز قلمم را مدیون این عزیز هستم."
و این شیرین ترین خاطره زندگی من از نویسنده شدنم بود.
این بود انشای من
قلمم را مدیون شما هستم استاد محمود حکیمی
حمید داودآبادی
آبان ۱۳۹۸
@hdavodabadi
بزرگمرد مظلوم
امشب عزیزی این فیلم را برایم فرستاد
مُردم، اشک امانم را بُرید
اگر توفیق نداشتم دهه ۷۰ ببینمش و اندکی بفهممش، دلم بیشتر از این میسوخت.
ما که دیده بودیمشان، اینگونه داریم با یادشان میسوزیم
خدا به داد دل عاشقانش برسد
آه خدایا،
چه میکنی با دل شیدا و خسته و وامانده ما
که همچنان حسرت از دست دادن شهدایی اینچنین مظلوم آتشمان میزند؟!
بسوزیم
و بسازیم!
آن روز که در حسینیه
پیکر خونینش را غُسل میدادند
همه مظلومیتش جلوی نظرم آمد
حاج اسدالله
دست ما را هم بگیر و دعا کن
حواسمان برگردد سر جایش
حمید داودآبادی
مهر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🔞🔞
و مثل همه ۱۱ ماه گذشته ، بچه های مظلوم غزه به خاک و خون کشیده شدن
بچه هایی که شب میخوابن به امید دیدن صبح اما دیگه هیچوقت صبح رونمیبینن
تروریستهای داعشی صهیونیست نمیذارن که ببینن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🔞🔞
قدیما حرف غیرت بود
میگفتن روی ناموس غیرت دارن
حالا ناموس مسلمان که تو اینشرایط هم حجابش از سرش نیفتاده، سرتا پا غرق خونه و مستاصل نشسته بالای سر دختر غرق خونش و مبهوت نگاه میکنه
و سران بی غیرت کشورهای اسلامی و عربی مشغول لاس زدن با اسقاطیل و امریکا هستن
لعنت خدا به همتون
ارتباط مستقیم با
حمید داودآبادی
رزمنده، جانباز، نویسنده، عکاس و پژوهشگر
در ایتا و تلگرام
@davodabadi61
حواسمان باشد:
در جنگجهانی دوم،رسانههای خبری آلمان اعلام کردند: فلان زیردریایی انگلیس را منهدم کردیم !
ساعتی بعد، آن زیردریایی از عمق آب بالا آمد
تلویزیون انگلیس تصویر آن را نشان داد و اعلام کرد: آلمان دروغ میگوید، زیردریایی کاملا سالم است!
ساعتی بعد، هواپیماهای آلمانی، زیردریایی را
که از آب بیرون آمده و خودش را نشان داده بود
هدف قرار دادند و منهدم کردند !
@hdavodabadi
هرگز گمان مبرید آنان که
در راه خدا ک.شته شدند، مردگانند
بلکه زنده اند و در پیشگاه پروردگار خود
روی خوارانند ! قرآن کریم