eitaa logo
HDAVODABADI
1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
200 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
درِ باغ شهادت، برای دیگران باز شد! جمعه 26 خرداد 1374 - جنوب لبنان به سفارش حاج حسان اَلّلَقیس (از فرماندهان مقاومت که بعدها به دست صهیونیستها ترور شد و به شهادت رسید)، سوار بر ماشین عمار از مسئولین محورهای عملیاتی جنوب، برای عکاسی و فیلمبرداری عازم منطقه شدیم. دو سه تا از محورهای مختلف را گشتیم تا رسیدیم به شهرک "حداثا". قرار بود از آن جا به شهرک "مَجدَل زون" در نقطۀ مرزی کمربند امنیتی جنوب لبنان با مناطق اشغالی در دست ارتش رژیم صهیونیستی، برویم. نمی دانم چی شد که شیخ عمار، پیشنهاد داد شب را در حداثا بگذرانیم؛ ولی چون می گفت مجدل زون دقیقا در مرز اشغالی قرار دارد، اصرار کردم راه بیفتیم و به آن جا برویم. برای رفتن به آن جا عجله و ذوق بسیار داشتم. هرچه گفتم، عمار که به فکر فرو رفته بود، گفت: - تردد شبانه در محورها خطرناک است و امکان بمب گذاری و یا رو در رو شدن با گشتیهای دشمن زیاد است. آخرش حرف عمار به کرسی نشست و قرار شد شب را در حداثا بگذرانیم. شب را همراه بچه های مقاومت به کمین سربازان صهیون رفتیم که داستانی مفصل دارد و بماند برای بعد. نماز صبح را که خواندیم، عمار سراسیمه آمد و گفت: - سریع آماده بشین تا بریم مجدل زون. علت عجله اش را که پرسیدم، گفت: - دیشب درست همان زمانی که تو گیر دادی بریم اون جا، دو تا از نیروهای مقاومت سوار بر ماشین درحال گذر از جاده و ورود به مجدل زون بودند که صهیونیستها بمبی کنار جاده منفجر کرده و آنها را به شهادت رساندند. ساعتی بعد، به محل انفجار که رسیدیم، با ماشینی منهدم شده مواجه شدیم که ساعت 9 شب گذشته منفجر شده بود. عمار خندید و گفت: - اون زمانی که تو گیر دادی بیاییم این جا، اگر راه افتاده بودیم دقیقا ساعت 9 می رسیدیم این جا و شاید الان ما به جای آنها شهید شده بودیم. وارد شهرک شدیم، در مراسم تشییع جنازه دو شهید شرکت کردیم و من چند تایی عکس گرفتم. "خليل إبراهيم سعيد" و "رضوان سامي رشيد" از نیروهای مقاومت اسلامی، هر دو 29 ساله، به شهادت رسیده بودند که در همان روستای زادگاه خود "مَجدَل زون" تشییع و دفن شدند. حمید داودآبادی @hdavodabadi
ویکتوریا و سالیوان در ایران! چندی پیش مطلبی گذاشتم در انتقاد از تبلیغ چای ویکتوریا در سیمای جمهوری اسلامی ایران. برنامه سازان ثریا، در مستند "آفریقا سرزمین فرصتها" به کشور اوگاندا رفته بودند. در آن قسمت، مجری گفت: "استعمارگران انگلیسی حتی نام دریای کنار اوگاندا را به نام ملکه انگلیس، ویکتوریا گذاشته اند." سیمای جمهوری اسلامی ایران، در آگهی بازرگانی اش، خانواده ای شاد و خوشحال را نشان داد که دور یک میز مشغول نوشیدن چای هستند. از آنها پرسید: چیکار کردید جمع خانوادتون گرم شد؟ پدر خانواده گفت: "چای ویکتوریا!" امشب برحسب اتفاق به کالایی با نامی عجیب برخورد کردم: "تن ماهی سالیوان" یا تولید کننده این تن ماهی خارجی است! یا تولید کننده اش از هموطنان غیرمسلمان است! یا ... من که با دیدن نام سالیوان بر روی تن ماهی مثلا تولید ملی، ناخواسته یاد "ویلیام سالیوان" آخرین سفیر آمریکا در ایران افتادم. دقیقا مثل چای ویکتوریا ساخت لندن که برخی را می بَرَد به خاطرات خوششان از امپراطوری ملکه ویکتوریا! اگر فردا تبلیغ "الویه ترامپ" یا "نوشابه تونی بلر" و "دوغ اوباما" دیدید، جا نخورید. ظاهرا برخی، در اقتصاد شدیدا وا داده اند، تا بهتر بتوانند فرهنگ انقلابی را ترویج کنند! حمید داودآبادی اردیبهشت 1399 @HDAVODABADI
ماشاءالله قصاب کجاست؟! همواره در دو مناسبت تاریخی، به نام فردی برمی خوریم که فقط به اخبار پیرامون او پرداخته می شود: حمله به سفارت آمریکا در اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357. دستگیری "محمد رضا سعادتی" جاسوس شوروی در ایران از اعضای برجسته منافقین (مجاهدبن خلق) در اردیبهشت 1358. "ماشاءالله (مرتضی) کاشانی‌خواه" معروف به "ماشاءالله قصاب" در دانشنامۀ آزاد "ویکی پدیا" دربارۀ او آمده است: "اطلاع دقیقی از سرگذشت وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دسترس نیست تا اینکه درپی هجوم افرادی از چریک‌های فدایی خلق در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ به داخل سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن اعضاء سفارت، ابراهیم یزدی به دستور رهبر انقلاب مأموریت یافت که برای میانجیگری به سفارت رفته و بیرون راندن چریک‌ها را هماهنگی نماید. در همین مأموریت ماشاالله قصاب که از طرف کمیته انقلاب اعزام شده بود در بیرون راندن چریک‌ها فعالیت عمده داشت و با شکل گرفتن کمیته مستقر در داخل سفارت، وی رئیس کمیته گردید. قرار بود گروه محافظ در بیرون از محوطه سفارت مستقر شوند، اما ویلیام سالیوان با ابقای آنان در محوطه سفارت هم موافقت کرد هرچند پس از مدتی از رفتار قصاب و گروهش شکایت داشت. آن‌ها با دریافت پول از مراجعین ایرانی، برای گرفتن ویزا از حضور خود سوء استفاده می‌کردند. در مدت ۶ ماه که قصاب در سفارت مستقر بود روابط بسیار خوبی با سالیوان و سپس با کاردار چارلز ناس برقرار کرده بود و عملاً محافظت از آن‌ها را عهده‌دار بود و خروج سالیوان از ایران در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۵۸ با کمک و اسکورت قصاب مهیا گردید. دستگیری سعادتی محمدرضا سعادتی از اعضاء سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ به اتهام جاسوسی دستگیر گردید. سازمان مزبور اعلام کرد که وی توسط قصاب دستگیر و مضروب و زندانی شده‌است اما مقامات دولتی اشخاص دستگیر کننده را از اعضاء باقی مانده ساواک ذکر کردند. فریدون فروغی ترانه «حقه» را که با عنوان «مشتی ماشاءالله» در بین مردم شهرت پیدا کرده‌است، در اشاره به ماشاءالله قصاب و کارهای او اجرا کرد. شعر این ترانه را دوست فروغی به نام فرهنگ قاسمی سروده ‌بود." از ماشاءالله قصاب تنها چند عکس در سفارت آمریکا در کنار ویلیام سالیوان و فیلمی در یوتیوب و آپارات موجود است که در دادگاه سعادتی، دستگیری او را شرح می دهد. "ماشاءالله کاشانی‌خواه" مشهور به "ماشاءالله قصاب" متولد 1321، از ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ رئیس کمیتۀ انقلاب مستقر در سفارت آمریکا در تهران، روز 9/2/1377 (در سن 56 سالگی) در تهران فوت کرد , در بهشت‌ زهرا (س) قطعه 103 ردیف 183 شماره 41 به خاک سپرده شد. بدون شک وی، اسرار ناگفتۀ بسیاری از اشخاص و حوادث ماهها و سالهای اول پیروزی انقلاب داشت که همه را با خود برد! حمید داودآبادی اردیبهشت 1399 با تشکر از محمد بختیاری @hdavodabadi