eitaa logo
او خـواهد آمـد³¹³
970 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
شیعه خیلی جنگ ها سختو پیروز شده میدونی چرا ظهور شکل نگرفته چون تو جنگ نرم ضعف داریم می بازیم کپی همه مطالب کانال حلال باذکر صلوات برا ظهور) ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ از پس امروز بُوَد فردایی... 📌 کسی که خودش را دائم در معرض ببیند، طبیعی است که سبکبال و سبکبار است. در واقع او را به اندازه‌ی آن می‌بیند، نه بیشتر، و در مقابل دنیا را خیلی جدی نمی‌گیرد که به خاطر آن حرص بزند، با دیگران درگیر بشود و به دیگران ظلم بکند. می‌داند از پس امروز فردایی هست که و او مجسم می‌شود. 👤 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
‼هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ و را دو چیز را همیشه فراموش کن؛ هنگامی که به کسی کردی زمانی که از کسی دیدی هرگاه به مجلسی وارد شدی نگه دار اگر به سفره ای وارد شدی نگه دار وقتی وارد خانه ای شدی نگه دار و زمانی که برای نماز ایستادی نگه دار ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 @HE_WILL_COME313
‼هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ و را دو چیز را همیشه فراموش کن؛ هنگامی که به کسی کردی زمانی که از کسی دیدی هرگاه به مجلسی وارد شدی نگه دار اگر به سفره ای وارد شدی نگه دار وقتی وارد خانه ای شدی نگه دار و زمانی که برای نماز ایستادی نگه دار ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 @HE_WILL_COME313
‼داستان_واقعی 🍂لحظه سخت جان دادن🍂 روزی عزرائیل نزد موسی آمد، موسی پرسید: برای زیارتم آمده ای یا برای قبض روحم؟ عزرائیل: برای قبض روحت. موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. ‼️ موسی (علیه السلام) به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی (علیه السلام) مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی (علیه السلام) نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!» مادر گفت: «چه سفری؟» موسی (علیه السلام) گفت: «سفر آخرت» مادر گریه کرد. موسی (علیه السلام) نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی زد و گریه کرد، دل موسی (علیه السلام) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد خداوند به موسی (علیه السلام) وحی کرد: «ای موسی! دل از آنجا بکن من از آن‌ها نگهداری می‌کنم و آن‌ها را در آغوش محبتم می‌پرورانم» دل موسی (علیه السلام) آرام گرفت. به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از دهانت موسی: آیا از دهانی که بی واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از دستت موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل : از پایت موسی: آیا از پایی که با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفته‌ام؟ نارنجی خوشبو به موسی داد، موسی آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی (علیه السلام) گفتند: «یا أهوَنَ الأنبیاء مَوتاً کیفَ وَجَدتَ المَوتَ؛ ای کسی که در میان پیامبران از همه راحت‌تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟ موسی (علیه السلام) گفت: «کَشَاه تُسلَخُ و هِیَ حَیَّه؛ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.» 📚مناهج الشارعین (علامه میرداماد)، ص 590 یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 @HE_WILL_COME313
استاد عالیAali-31.mp3
زمان: حجم: 3.51M
|پیغامی از عالم 🔹نقل می کنند آیت الله بعد از هم با شاگردان ممتاز خود ارتباط داشت. علامه حسن زاده می گوید روزی به واسطه یکی از دوستان تذکری از عالم برزخ برایم رسید. یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 @HE_WILL_COME313
⚠️ آدم ها دو دسته اند: 1⃣یا با می میرند 2⃣یا با دفن میشن ⚠️‼️دوست عزیزی که گناه شده برات نقل و نبات🍭 ⚰ خبر نمیکنه 📵شاید فردا نباشی😰 ⚰ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 @HE_WILL_COME313
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت سوم) ✅ یاد خواب دیشب افتادم.. با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از نزنم. 🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با باشد. 💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. 🌟اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است. سالها گذشت. 🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. 🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. 💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. ♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا... 🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده... 🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. 💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. 🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. ✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. 🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. 🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. 🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. ⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... 🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. 💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. ❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. 🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... ✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. 💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. ☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! 🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند.. 🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. 🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را... حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل! 🌺با لبخندی به من گفت:برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت، دیگر فایده ندارد. 🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! 🔰می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. ⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. 💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد.. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! ⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. 🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه.. 🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم.. ادامه دارد..
🔴 (قسمت ۴) 🌸خداروشکر تا اینجا استقبال از این داستان به حدی بوده که فکرش رو هم نمیکردیم... ✨لازم به ذکره که بگم داستان اصلی کامل تر از این چیزیه که نوشته میشه، ما روزمرگی های داستان رو خلاصه کردیم و به جاش قسمتهایی که راوی داستان وارد عالم میشه رو بدون کم و کاست مینویسیم چون میدونیم برای همه جذاب و جالبه. 📝اما ادامه ماجرا: 🔍فهمیدم که منظور ایشان من و انتقال من به آن جهان است. 🔮مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم: من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟! ✅اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم. دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. 🍀 بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظه‌ای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم. 💥 زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم. 🔰آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود. ♦️در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم. چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم 🔅 در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم. 🔥به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود. حرارتش را از دور احساس میکردم. 🔺️به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردم. ✨ به شخص پشت‌ میز سلام کردم با ادب جواب داد. منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد. ♻️ آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند. اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است. 🔰 چقدر این جمله آشنا بود.در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا" ♦️نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم: ☘بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود: ۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز 🔆از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید. ⚠️در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. 🌸 قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود: از سفر زیارتی تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... ♦️پرسیدم: اینها چیست؟ گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است. 🔰 قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم. ❤️ یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد. ☘من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم.کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود. ❎اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. 🌿 وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند: 🌼 اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است‌.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود... 🌾خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی! 💥هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند. ادامه دارد... 🍂❤️ امـام‌زمانےام³¹³ @Emamzamaniam313
🔴مگه نمیگن خدا از مادر مهربانتر هست؟پس چجوری دلش میاد بنده هاشو عذاب کنه؟؟ ✍پاسخ به یک سوال فراگیر: بینید هیچ شک و تردیدی در مهربونی و رحمت گسترده ی خدا نیست اما این نظام آفرینش بر پایه یکسری قوانین ایجاد شده! چجوری؟ ✍یعنی اینجوریه که انجام یک سری کارها موجب رشد و ارتقاء ما میشه، و انجام برخی کارها هم موجب سقوط و تنزل ما میشه! این قانون دنیاست! ✅پس خدا دنیارو خلق کرد قوانینش رو گذاشت و خودش این وسط به عنوان راهنما و هدایتگر به ما هشدار داد و بارها نصیحتمون کرد که از کارهای بد دوری کنیم و به سمت کارهای خوب بریم. 💥چون دلش برای ما میسوزه نمیخواد ما عذاب بکشیم و زجر ببینیم.. ✅به بیان واضح تر اینطور نیست که خداوند کمین کرده باشه تا ما مرتکب هر گناهی که شدیم، در آخرت عذابمون کنه!! 📕یعنی مثل مادری که به بچه اش گفته مراقب باش موقع بازی چیزی رو نشکنی.بعد بچه بزنه بشکنه، و بعدش مادر تنبیهش کنه! ❤️نه، خداوند اینطور نیست! 💥بلکه خدا، مانند مادر دلسوزی میمونه که به کودکش میگه مراقب باش دست به بخاری نزنی، وگرنه دستت میسوزه. و بارها و بارها هم در این مورد به فرزندش هشدار میده. ✍حالا اگر اون بچه بره و دست به بخاری بزنه، سوختن دستش، نتیجه و اثر کار اشتباه خود فرزنده،چون سوختن اثر و باطن دست زدن به بخاریه، مادر که آتش نیاورده بچه رو بسوزونه ،خود حرارت بخاری و گوش ندادن بچه به حرف مادر ،دست بچه رو سوزونده! 🔥باطن گناه هم عذاب و آتش هست،اگر خدا میگه گناه نکنید چون خدا خودش میدونه باطن چیزهایی که از ما مخفیه چیه ولی ما تا در دنیاییم نمیفهمیم! پس گناههای ما هرچی جمع بشه روز قیامت آتشش خود مارو میسوزونه! قضیه اینجوریه... 💥نه اینکه خدا کینه مارو به دل بگیره و توی جهنم مارو بسوزونه! نه! ما خودمون خودمونو میسوزونیم!! ✍ در همون زمانی که مرتکب گناه میشیم، در حقیقت در آخرت آتشی رو برای خودمون برپا کردیم... بهشت و جهنم، حاصل اعمال خود ماست.. 🔰گاهی گناههای خیلی بزرگی مرتکب میشیم که باطن اون گناه آتش و عذاب بیشتری برای ما ذخیره میکنه و مدام لعنت مردم عذاب آتشمون رو بیشتر میکنه.. 🛑مثل اعمالی که جنبه حق الناس داره و گاهی روی ۷ نسل انسان اثر میذاره ، مثل مشروبخواری و ناقص شدن نطفه و بچه، مثل بردن آبرو، عدم رعایت حیا و حجاب که ممکنه بعضی از زندگی های مردم رو به جدایی و طلاق بکشه و... خوب توی گناه تمام این بلاها ماهم شریکیم چه زنده باشیم چه نباشیم مدام به حسابمون تاوانهاش واریز میشه... 🔥یا مثل خبیثهایی که در روز خاندان رو سر بریدن و اسیر کردن،که اونها شدت گناهشون خیلی بالاتر هست و هر لعنتی که براشون میفرستیم عذاب و آتششون رو بیشتر میکنه.اینا خیلی بدبخت ترن که هیزم آتش جهنمشون مدام شعله وره... 🌟چون به هرحال هرکسی یک اندازه ای در جهنم میمونه تا به میزان گناهانش عذاب بکشه پاک بشه و بعد بره به . ولی بعضی ها عذابشون تمومی نداره و الی الابد در جهنمن. ❤️خود خدا در آیه ۵۴ سوره یس فرموده: جزا داده نمیشوید، مگر همان اعمالی را که انجام داده اید نیز در آیه ۷ و ۸ سوره زلزال فرموده: « هر کس که به اندازه ی ذره ای کار خیر انجام داده باشد، آن را می بیند. و هر کس به اندازه ی ذره ای کار شر انجام داده باشد نیز آن را می بیند.) ✍با توجه به مطالب گفته شده، رحمت و دلسوزی خدا برای بندگان، بیش از پیش معلوم میشه. و اینکه خداوند نخواسته که ما دچار عذاب بشیم، و پیامبران و امامان و آیات خودش رو فرستاده تا راه صحیح رو بفهمیم و تذکر بگیریم. ✍ و البته در عین حال اختیار رو هم از ما نگرفته که به اجبار ما رو به اعمال نیک وادار کنه، چون اگر اختیاری در کار نباشه، رشد و ارتقاء هم بی معنی میشه. 🔥و البته باید دقت داشت که انجام گناهان، به معنی حتمی شدن عذاب نیست؛ بلکه حتی در صورت انجام گناه هم خداوند راه جبران رو قرار داده، که همون هست که باعث میشه حقیقت سوزاننده ی گناه، از بین بره، و رهایی از عذاب بدست بیاد. و این راه توبه رو خداوند تا دم برای ما باز گذاشته، حتی اگر بارها و بارها گناه کرده باشیم...
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تبعات مسخره کردن دیگران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 ((کپی ازاد)) @HE_WILL_COME313 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌
🔴آیا کسی که روز جمعه بمیره،عذاب قبر نداره؟! ✍️شاید شما هم شنیده باشید که اگر کسی روز بمیره عذاب ازش برداشته میشه... ‌ 🛑عده ای فکر میکنن که منظور از این روایات،خاک سپاری در روز جمعه هست،به همین خاطر گاها دیده شده که رو نگه میدارن که شب یا روز جمعه دفنش کنن تا نداشته باشه! ‌ 🌑اما در واقع زمان خاک سپاری اصلا مهم نیست! اصل قضیه قبض شدن هست اونم از ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه... ‌ 🌏اگر کسی که مومن هست در این فاصله از دنیا بره بله دیگه عذاب قبر به تفضل الهی ازش برداشته میشه.. ‌ ✍️حالا شاید برای عده ای سوال بشه که ما مثلا فلانی و فلانی رو میشناختیم آدمهای خوبی نبودن! یعنی اینا میرن به خاطر روز و ساعت ؟ ‌ ‌جوابش اینه که: درسته که عذاب قبر خیلی وحشتناکه و مخوف و خیلی خوبه که برداشته بشه،اما این بشارتی برای بهشت رفتن میت محسوب نمیشه.. ‌ 🌱فقط یه تخفیف حساب میشه برای میت اونم از نوع مومن، اگر خدا بخواد و مرگش توی این زمان اتفاق بیفته!
حسین کیست13ردیف تفکراهلبیت.mp3
زمان: حجم: 13.68M
حسین شناسی دربیان اهلبیت3️⃣1️⃣ ماجرای 37 🔴 ردیف تفکر اهلبیت اگر در 5 امر مهم از (ردیف تفکر اهلبیت) زندگی کنیم چه اتفاقاتی برایمان زمان مرگ رخ میدهد ⁉️ 🥀 4 اتفاق فوق العاده پاداش میگیرید🥀 25 تیر 1402 27 ذیحجه 1444 https://eitaa.com/BayghanyDars_khurasani @bidary2021 یڪ حسین(ع)زنده داریم نامش مهدی(عج) راه یـارے🔚 1. ترڪ گناه 2. دعا فرج🥀 ((کپی ازاد)) @HE_WILL_COME313