eitaa logo
هدایت و رشد ● محمد حامد مبینی
109 دنبال‌کننده
104 عکس
13 ویدیو
5 فایل
🪔 اینجا مکانی است برای به اشتراک گذاشتن آنچه که در ذهنم می گذرد، یا باید بگذرد.... 🇮🇷باشد که ختم به شهادت شود🩸 فعال عرصه تبلیغ و تربیت اسلامی قائم مقام سازمان مدارس صدرا (https://sadraorg.ir/) پاسخگویی: @m_hamed_mobini
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
سخت گذشت... البته باید بگویم سخت بود، که سخت گذشت دیروز و امروز برای من خیلی سخت گذشت امان از دست تو، پول امان از دست تو که به هیچ کس رحمی نداری دیروز و امروز شاهد بیکار شدن چند نفر از دوستانم به طول همزمان بودم. چند نفری که تا همین دیروز، در این اوضاع اقتصادی پاشنه کفش مردانگی را ور کشیده بودند و صبح تا شب خود را گذاشته بودند تا در کنار انجام وظیفه‌شان، حقوقی بگیرند و بتوانند برای آینده خود برنامه‌ها داشته باشند و شرمنده زن و بچه شان نشوند. امان از دست پول، امان از دست تو که موسسات، کارخانجات و ادارات را مجبور میکنی به تعدیل نیرو سخت بود و سخت گذشت، ولی نه فقط به خاطر اینکه این نفرات از دوستانم بودند، بلکه به خاطر اینکه این دوستانم نمادی از اوضاع این روزهای اقتصادی مردم‌اند. همان مردمی که خیلی خوبند، و خلق خدایند، و عیال خدا هستند. این روزها کلاً سخت می‌گذرد. از دوروبرم که جوانان و بزرگسالانی را میبینم که سخت در مضیقه اند و حاضرند مثل یک مرد کار کنند و حقوقی بگیرند تا زندگی کنند، و یا حتی زنده بمانند، تا دور دستها و محیطهایی که من فقط آنها را می‌شنوم یا از دور تماشا میکنم که در همین مسئله گیر کرده‌اند. ای کاش کاری از دستم بر بیاد، ای کاش مسیری که گام برمی‌دارم به اصلاح این اوضاع هم کمک کند ای کاش.. پ ن: برای چند جوان با تجربه در امور فرهنگی و آموزشی که مسلط به نرم افزارهای رایانه‌ای مورد نیاز هم هستند، اگر شغل مناسبی سراغ داشتید خبرم کنید.
برای تو می‌نویسم برای تویی که نمی‌شناختمت برای تویی که از دیروز شناختمت درست نوشته؟ محل شهادت: "بلاد کفر"؟ از دیروز بُغضی بزرگ گلویم را گرفته؛ از غربت و مظلومیتت از اینکه اینقدر مظلومی که حتی نباید نام محل شهادتت روی قبرت نوشته شود. به نظرم شهدای گمنام خیلی خاص‌اند و مظلوم، ولی شهیدی که حتی نام محل شهادتش را نباید بنویسند، خاص‌تر است. خوشبحالت که خیلی خاص شدی، حتما خیلی خریدنی هم بودی و خدا خیلی گرانقدر تو را خرید. به محض شناختنت اشک در چشمانم حلقه زد، نه فقط برای خودت و مظلومیتت، که برای خانواده‌ات هم. خانواده‌ای که شاید حتی به اطرافیانشان نمی‌توانستند بگویند که چه شغلی داری و به کدام ماموریت رفته‌ای. خانواده‌ای که لابد نمی‌توانستند در این مدتی که در ماموریت بودی با تو حرفی بزنند و خبری بگیرند و همه‌اش حرص و جوش بوده و نگرانی از وضعیتت. نمی‌دانم، شاید حتی خانواده‌ای که بعد از شهادتت حسرت همدردی همسایه‌ها و مردم دیگر را کشیده باشند، چرا که مظلوم بودی در حیاتت و در شهادتت. اشک می ریزم برای مظلومیتت، و برای سختی‌هایی که کشیدی، سختی‌هایی که شاید هیچ فردی نداند، سختی‌هایی که در و همجواری با پَست‌ترین و شقی‌ترین افراد عالم تحمل کردی، و شاید و قطعا شکنجه‌هایی که کشیدی. نیروهای امنیت و شهدای امنیت خیلی مظلوم اند، خیلی... ان شاءالله قدر شمایی که نمی‌شناختمت و امثال شماهایی که نمی‌شناسمتان را بدانم. خدایا، شهادت می‌دهم به دوست داشتن شهدا، به مظلومیت شهدا و معترفم به کم کاری خودم در پاسداری از خون شهدا الهی الحقنی بالشهداء
🔸️ پویش وصیتنامه خوانی سردار دلها رفقا یه پیشنهاد! در آستانه سالگرد شهادت عارفِ شهید سردار سلیمانی، با مطالعه وصیتنامه حاج قاسم، دلنشین ترین قسمت وصیتنامه برای خودتون رو انتخاب و به دیگران معرفی کنید و از آنها هم بخواهید که این کار رو انجام بدن. ✉ مطالعه‌ی وصیتنامه شهید، به نظرم بهترین بازخوانی شخصیت این بزرگوار است. به این پویش بپیوندید. @mobini_110
دلنشین‌ترین و درس آموزترین قسمت وصیتنامه برای خودم دو قسمت هست: ۱. قسمتی که حاج قاسم با این همه مجاهدت، دست خود را خالی می‌داند، خود را هیچ می‌پندارد و به معبودش التماس می‌کند که دست خالی او را بگیرد. ۲. لحن زیبای خطاب قراردادن خدا، توسط حاج قاسم، که اینقدر خود را نزدیک به او می‌بیند و این نشانه‌ی با معرفت و عارفانه او با خداست در ذیل متن این دو قسمت را قرار می‌دهم: @mobini_110
✅ قسمت اول: ♦️خداوندا ! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. ♦️خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. ♦️من با این پاها در حَرَمت پا گذارده‌ام و دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباس آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریم‌ها، آنها را ببخشی. ♦️خداوندا! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! .... 🔹خدایا وحشت همه‌ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن. @mobini_110
✅ قسمت دوم: 🔸️ عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ 🔸️ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.❤️ 🔸️ عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوستت دارم❤️ خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. 🔸️معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم. @mobini_110
استاد؟؟؟!!! گاهی باید به خودمان تلنگر بزنیم. گاهی از خودم سوال می‌کنم تو چه داری که لایق این عناوین باشی؟ تو که خودت را خوب میشناسی، تو که میدانی هیچ در دست نداری، نه علمی، نه عملی، و نه هیچ اعتباری هر آنچه هست، اوست و هر چه لقب است، همه برای اوست. و سپس به خودم هشدار می‌دهم که این الفاظ و برخوردها، همه از شگردهای شیطان است. شیطان سعی می‌کند تو را به خود امیدوار کند که راضی باشی از خودت و به خودت ببالی. شیطان می‌خواهد که تو خود را توانا و دانا و لایق این الفاظ بدانی تا منحرف شوی؛ از بندگی منحرف شوی، از بندگی ای که اولین شرطش ندانستن هیچ از خود و دانستن همه چیز از معبود است. حاشا که حواسمان از خود پرت شود و دلخوش به این الفاظ شویم. خدایا پناه می‌برم به خودت، از ستایش کردن خودم، از بالیدن به خودم، و از وسوسه های شیطان "اللهم اعوذ بک من نفس لاتشبع" @mobini_110