#حکایت
📝 حکایتهای شفاهی شهدا زندهاند
اوایل شهادتش بود. آبگرمکن منزل سوراخ شده بود و آب از آن چکه میکرد، طوری که فرشها را خیس کرده بود.
با پسرم فرشها را جمع کردیم و صبح روز بعد که به تعمیرکار مراجعه کردیم، حاضر نشد برای تعمیر به منزل بیاید و گفت باید آبگرمکن را بیاورید اینجا.
در این فکر بودیم که چه کنیم! زنگ منزل به صدا درآمد.
یک #پاسدار همراه یک فرد لباس شخصی بودند که سؤال کردند آیا چیزی در منزل خراب شده است؟
آن یکی که پاسدار بود گفت: دیشب شیخ ( #همسرم را شیخ خطاب میکردند) را به خواب دیدم که بسیار #ناراحت و #عصبانی بود و آچاری هم در دست داشت و گفت «شما به منزل ما سر نمیزنید؟!
آبگرمکن منزل ما خرابه و بچهها تو زمستون آب گرم ندارن» تعمیرکاری که همراه آن پاسدار بود، آبگرمکن را در منزل باز و تعمیر کرد.
برایم ثابت شده بود که او زنده است و کمکم میکند و هم مشکلات منزل ما را خودش حل میکند.
📝 راوی: فاطمه اکبرزاده همسر شهید محمد شیخبیگ
@hedayatefatemiy
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰 شهید عبدالحسین برونسی
شغلش بنایی بود. هر خانهای را که میساخت، انگار برای خودش میساخت. از کار کم نمیگذاشت. خانهای که میساخت واقعاً خانه بود. به همین خاطر هم بود که کمتر کارگری میتوانست با او دوام بیاورد.
میگفت « نانی که میخورم باید حلال باشه. روز قیامت من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه اون از من.» به همین خاطر هم بود که روزها زودتر از همه سر کار میآمد و دیر از همه هم میرفت.
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
🆔 @hedayatefatemiy
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰 شهيد مهدي زينالدين
ناهار منزل پدر آقامهدي مهمان بوديم. همه دورتادور سفره نشسته بودند. پدر و مادر و خواهر و برادر آقامهدي هم بودند. من رفتم تا از آشپزخانه چيزي براي سفره بياورم. چنددقیقهای طول كشيد تا برگشتم. وقتي آمدم سر سفره، تقریباً همه نصف غذايشان را خورده بودند. نگاه كردم، ديدم آقامهدي دست به غذايش نزده تا من برگردم و با هم غذا را بخوريم. اين كارش تا الآن در ذهن من مانده است.
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
🆔 @hedayatefatemiy
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰 شهید حاج محمدابراهیم همت
زمستان بود و ما در اسلامآباد غرب بودیم. از تهران آمد خانه. چشمهای سرخ و خستهاش داد میزد چند شب است نخوابیده. تا آمدم بلند شوم، نگذاشت. دستم را گرفت و نشاندم. گفت «نوبت من است که از خجالت تو بیرون بیایم.» گفتم: ولی تو، بعد از این همهوقت، خستهوکوفته آمدهای... نگذاشت حرفم تمام شود. رفت خودش سفره را انداخت. غذا را کشید و آورد. بعد هم غذای مهدی را با حوصله داد و سفره را جمع کرد. چای ریخت و آورد داد دستم و گفت «بفرما بخور.»
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
🆔 @hedayatefatemiy
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰شهید حسن صوفی
بهترین دوستان حسن، بچههای جنوب شهری بودند. بچههایی که از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند. یک روز دیدم حسن بدون کاپشن و کلاه آمده، گفتم: پس کاپشن و کلاهت کو؟ چیکارشون کردی؟!
گفت «یک یاز دوستام سردش بود، دادم بهش.» با تعجب پرسیدم: پس خودت چی؟ خندید و حرف را عوض کرد.
😝شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
🆔 @hedayatefatemiy
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰 شهيد سید محسن صفوي
با اينكه خيلي كم در خانه بود، اما دورادور هواي من و بچهها را داشت. تلفن كه ميزد، از همهچيز سؤال ميكرد تا خيالش از بابت ما راحت شود. من هم با وجود همه سختيها هميشه سعي ميكردم جوابي بدهم كه او ناراحت نشود. يك روز خواهر آقامحسن آمد منزل ما. آن روز من و بچهها مريض بوديم. صبح روز بعد كه آقامحسن تلفن كرد، گفتم حال همگي خوب است. همان روز به منزل خواهرش هم زنگ ميزند و میفهمد كه من مريض هستم. صبح روز بعد، زنگ در حياط را زدند. آقامحسن پشت در بود. قبل از ظهر همان روز مرا به دكتر برد و عصر به جبهه برگشت. آقامحسن 13 ساعت در راه بود و 13 ساعت ديگر هم بايد برميگشت. فقط آمده بود من و بچهها را ببرد دكتر و حالمان را بپرسد.
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
🆔 @hedayatefatemiy 🌱
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌹شهادت یک #پاسدار مدافع امنیت در کردستان
♦️پیکر مطهر شهید «غلامرضا بامدی» از نیروهای لشکر ۲۲ بیتالمقدس سپاه کردستان که شنبه شب در جریان اغتشاشات سنندج به شهادت رسید، ساعت ۱۱ امروز در سنندج تشییع میشود.
@hedayatefatemiy 🌱
🔸شهادت #پاسدار لرستانی در شمال غرب کشور
روابطعمومی #سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان:
🔹پاسدار «رضا خانی چگنی» از تیپ ۵۷ سپاه حضرت ابوالفضل استان لرستان عصر امروز در شمال غرب کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔹این #شهید در حین انجام ماموریت در شمال غرب کشور به شهادت رسید.
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
#شهادت یک #پاسدار در ملایر
🔹یکی از نیروهای اطلاعات سپاه ملایر به ضرب گلوله مستقیم اغتشاشاگران به شهادت رسید.
🔹 دقایقی پیش یکی از نیروهای #اطلاعات_سپاه ملایر در استان همدان در حین تعقیب عدهای از لیدرهای اغتشاشات در این شهرستان به ضرب گلوله مستقیم این افراد به شهادت رسید.
جبهه انقلابی جنوب.
•رسا|روابط عمومی سپاه اردکان•
▪️| @rasa_ar |▪️
#پاسدار
✅ آنها پاسدار بودند
🔰 شهید علی ماهانی
یکبار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق میشدم، نیمخیز هم که شده از جا بلند میشد. اگر بیست بار هم میرفتم و میآمدم، بلند میشد. میگفتم: علیجان! مگه غریبه هستم؟! چرا به خودت زحمت میدی؟! میگفت «احترام به والدین، دستور خداست.»
یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشسته گوشه حیاطه، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست، چطوری اینهمه لباس را شستی؟!
گفت «اگه دو دست هم نداشتم، بازهم وجدانم قبول نمیکرد من اینجا باشم و شما زحمت شستن لباسها را بکشی»
🌷شادی روح بلند شهدا صلوات🌷
@hedayatefatemiy 🌱