eitaa logo
کانال هدیه ارجمند
277 دنبال‌کننده
340 عکس
72 ویدیو
5 فایل
هدیه ارجمند فعال اجتماعی و فرهنگی مادرِ ۳ فرزند🌹 کارشناس ارشد نهج البلاغه شاعر و نویسنده✍ @hediye_arjmand شروع حرکت تو که ضرورت حرکت از آن مایه می گیرد از لحظه ای است که می فهمی از همه ی چیزهایی که با آن ها مأنوس هستی بزرگتری(عین.صاد)
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد از روزهای بارانی زنی از جنس فصل خوبی ها دست هایش به رنگ سبز بهار رنگ نیکی به بندگان خدا   نیتش خالصانه، خدمت بود پاکدامن، نجیب، با احساس رمز جاوید ماندنش این شد: باوضو- با حجاب- با اخلاص   مثل یک کوه، محکم و آرام پاسدار حیا و ایمانش دست خورشید از آسمان تابید نور عصمت درون چشمانش   چادرش نقشه های معماری تارو پودش زلال، چون دریا نام او مسجدی بنا کرده هر وجب با قنوت و ذکر ودعا   از بنای اصیل آن پیداست غرق یاد خداست هر خشتش شک ندارم ترنمِ ذکرِ... " یا امام رضا" ست هر خشتش   حک شده آیه های قرآنی روی طاق و مناره و گنبد راه دارد به سمت جاده ی عشق ازشبستان نور تا مشهد   بانویی جنس آب و آیینه جنسِ ازخودگذشتگی و جهاد ساخت با فکر خالصانه ی خود مسجد شاهکار گوهرشاد ######## چند سالی گذشت از آن روز آمد از روزهای یخبندان مردی از جنس یک حکومت تلخ متضاد محبت و ایمان   جنگ می کرد با جوانمردی جنگ با اعتقاد آدم ها فکر او سلطنت به هر قیمت بی توجه به مرگ و یاد خدا   نام او متضاد اعمالش خانه اش کاخ و عشق ثروت بود فکر خوشنودی خدا هرگز گرچه اهل ریا و خدمت بود   ظاهرا پادشاه ایران بود فکر کوبیدن ضعیفان بود مردم آزاری و بد اخلاقی تاج روی سر رضا خان بود   اهل ظلم وستم به مردم بود راه او اشتباه مثل سراب پیرو زندگی غربی بود جنگ و دعوا- فساد- کشف حجاب   داد دستور بی حجابی را در معابر و در خیابان ها مردم شهر را به جوش آورد آفرین بر عقیده ی آن ها **** در جواب حکومت آن مرد مسجد شهر، می زند فریاد شد به پا اعتراض کوبنده شد قیام بزرگ گوهرشاد ###### ای درخشان به رنگ مروارید در صدف های نور پنهان باش چادرت چون سلاح جبهه و جنگ پیرو مسلک شهیدان باش
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایهٔ سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشیِ مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد