آغاز خواهم کرد صبح دیگرم را
امروز از دیروز، روزِ بهترم را
در جنگ دنیا و دلم هر روز باید
روشن کنم شمع و اجاق سنگرم را
خورشید کنگر خورده و در خواب ناز است
انداختم قبل از طلوعش لنگرم را
با لف و نشر بیت ها، می بافم اکنون
موهای پرپشت و بلند دخترم را
با روزیِ پاک خدا، دل گرم هستم
بالا زده او آستینِ همسرم را
گلدان گل را آب دادم یادم آمد
باید ببوسم دست های مادرم را
قد قامت نام پدر، هر روز انگار
نیرو دهد عمق وجود و باورم را
نقشم فراوان است و هی در رفت و آمد
باید بخوابانم کمی چشمِ ترم را
دارم نگین هایی در آغوشم همیشه
هی میگذارم بر دلم تاج سرم را
#هدیه_ارجمند
#مادرانه