هدایت شده از اشعار مهدی کبیری
بسم الله الرحمن الرحیم
#مبعث
عرب چه بود بجز قومی از خدا غافل
اسیر شرک و خرافات، عامی و جاهل
نبرده بود دلش، حظ مختصر از نور
غریق بحر سیاهی و بی خبر از نور
شدند شهره، به فرهنگ بت پرستی شان
فدای لات و هبل شد، تمام هستی شان
به قتل و غارتشان، افتخار میکردند
تمام هستی خود را قمار میکردند
برای درک حقیقت که گوش و چشم نبود
مرام مردمشان غیر زور و خشم نبود
میان باغ و درختان، جدال می افتاد
ز شاخه های جهان، میوه ،کال می افتاد
در اوج خواب و خیال جماعت گمراه
میان شب زدگی های آسمان ،ناگاه
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار ما که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد"*
به مهر آمد و بر تیرگی جلا بخشید
به جسم خسته ی دوران، کمی صفا بخشید
چنان به شوق رسیدن کشید عالم را
که با نگاه، تکان داد کوه محکم را
نداشت تحفه، به جز نور روشن امید
بدون واهمه تابید،حضرت خورشید
رسید تا که بگوید: سلام یعنی چه?
به جای قهر و غضب، احترام یعنی چه?
میان این همه شاعر، به برکت قرآن
رسید تا که بگوید: کلام یعنی چه?
میان آن همه مرسل، میان آن همه کذب
اشاره کرد که حسن ختام یعنی چه?
تبر به دست ،به جنگ سپاه شیطان رفت
نوشت با خط خوانا، پیام یعنی چه?
همان شروع رسالت،به مرتضی رو کرد!
که صادقانه بگوید:امام یعنی چه?
منی که در پس مبعث غدیر میبینم!
میان نام محمد امیر میبنم!
محمد آمده تا که ولی شناس شویم
میان جهل مرکب ،علی شناس شویم
#مهدی_کبیری
401/11/28
لینک عضویت👇👇👇
@mehdikabiri_qom