eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 💗 🌼 تو با خودت چی فکر کردی که اومدی به زیباترین دختر دانشگاه که خیلی ها آرزو دارن فقط جواب سلام شون رو بدم؛ پیشنهاد میدی؟ ... من با پسرهایی که قدشون زیر 190 باشه و هیکل و تیپ و قیافه شون کمتر از تاپ ترین مدل های روز باشه اصلا حرف هم نمیزنم چه برسه ... . از شدت عصبانیت نمی تونستم یه جا بایستم ... دو قدم می رفتم جلو، دو قدم برمی گشتم طرفش ... . اون وقت تو ... تو پسره سیاه لاغر مردنی که به زور به 185 میرسی ... اومدی به من پیشنهاد میدی؟ ... به من میگه خرجت رو میدم ... تو غلط می کنی ... فکر کردی کی هستی؟ ... مگه من گدام؟ ... یه نگاه به لباس های مارکدار من بنداز ... یه لنگ کفش من از کل هیکل تو بیشتر می ارزه ... . و در حالی که زیر لب غرغر می کردم و از عصبانیت سرخ شده بودم ازش دور شدم ... دوست هام دورم رو گرفتن و با هیجان ازم در مورد ماجرا می پرسیدن ... با عصبانیت و آب و تاب هر چه تمام تر داستان رو تعریف کردم ... . هنوز آروم نشده بودم که مندلی با حالت خاصی گفت: اوه فکر کردم چی شده؟ بیچاره چیز بدی نگفته. کاملا مودبانه ازت خواستگاری کرده و شرایطی هم که گذاشته عالی بوده ... تو به خاطر زیبایی و ثروتت زیادی مغروری ... . خدای من ... باورم نمی شد دوست چند ساله ام داشت این حرف ها رو می زد ... با عصبانیت کیفم رو برداشتم و گفتم: اگر اینقدر فوق العاده است خودت باهاش ازدواج کن ... بعد هم باهاش برو ایران، شتر سواری ... . اومدم برم که گفت: مطمئنی پشیمون نمیشی؟ ... . باورم نمی شد ... واقعا داشت به ازدواج با اون فکر می کرد ... داد زدم: تا لحظه مرگ ... و از اونجا زدم بیرون ... 🎁 🎁🎁 🎁🎁🎁 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
امام زمانیم: ❤️رسم ايرانيها اينه که : وقتی می خوان كسي رو از عزا در بيارن، براش لباس می برن... خدايا بعد از 2ماه عزا... بر قامت امام عصر، لباس فرج و بر ما ، لباس تقوا بپوشان...🙏 🥀آمیـــــــــن🥀 "حلول ماه ربیع الاول مبارک" 🦋 🌷🦋🌷 🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋 ❤اللـــهم عــــجل لـــــولیک الـــــفرج❤ @delneveshte_hadis110 <====🍃🦋💖🦋🍃====>
باجناق خودم پیشنهاد دادم که بیاید با خودم باجناق شود. و همین مقدمه ای برای ازدواجش شد. به مادر خانمم گفتم: این رفیق ما، جعفر آقا، از مال دنیا چیزی غیر از یک دوربین عکاسی نداره. گفت: مادر، اینها مال دنیاست؛ بگو ببینم از دین و ایمان چی داره؟ گفتم: از این جهت که هر چی بگم کم گفتم! ما که به گرد پای او هم نمی رسیم. گفت: خدا حفظش کنه. من هم دنبال همچین دامادی بودم. شهید سرتیپ حاج محمدجعفر نصر اصفهانی جانم فدای اسلام، ص42 رسول خدا ص از هم کفو خود زن بگیرید. عرض شد: هم کفو کیانند؟ فرمودند: المؤمنون بعضهم اکفاء بعض؛ برخی از مؤمنان هم کفو یکدیگرند. اصول کافی، ج5، ص337             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اربعینی ها! محرم و صفر تمام شد ... 🔻یک پیشنهاد تا محرم سال بعد 👌 ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
غروب جمعه نزدیک می‌شود و دوباره تو از ظهور ما ناامید می‌شوی... 😔😔             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
سكوت پر معنايى همه جا را فرا گرفته است. امام رو به حُرّ مى كند: ــ مى خواهى با ياران خود نماز بخوانى؟ ــ نه، ما با شما نماز مى خوانيم. لشكر حُرّ به دستور او پشت سر امام به نماز مى ايستند. آفتاب گرم و سوزان بيابان، همه را بى تاب كرده است. همه به سايه اسب هاى خود پناه مى برند. بار ديگر صداى امام در اين صحرا مى پيچد: "اى مردم كوفه! مگر شما مرا به سوى خود دعوت نكرده ايد؟ اگر شما مرا نمى خواهيد من از راهى كه آمده ام باز مى گردم". حُرّ پيش مى آيد و مى گويد: "اى حسين! من نامه اى به تو ننوشته ام و از اين نامه ها كه مى گويى خبرى ندارم". امام دستور مى دهد دو كيسه بزرگ پر از نامه را بياورند و آنها را در مقابل حُرّخالى كنند. خداى من، چقدر نامه! دوازده هزار نامه!! يعنى اين همه نامه را همشهريان من نوشته اند. پس كجايند صاحبان اين نامه ها؟ حُرّ جلوتر مى رود. تعدادى از نامه ها را مى خواند و با خود مى گويد: "واى! من اين نام ها را مى شناسم. اينها كه نام سربازان من است!". آن گاه سرش را بالا مى گيرد و نگاهى به سربازان خود مى كند. آنها سرهاى خود را پايين گرفته اند. فرمانده غرق حيرت است. اين ديگر چه معمّايى است؟ حُرّ پس از كمى تأمل به امام حسين(ع) مى گويد: "من كه براى تو نامه ننوشته ام و در حال حاضر نيز، مأموريّت دارم تا تو را نزد ابن زياد ببرم". حُرّ راست مى گويد. او امام را به كوفه دعوت نكرده است. اين مردم نامرد كوفه بودند كه نامه نوشتند و از امام خواستند كه به كوفه بيايد. امام نگاه تندى به حُرّ مى كند و مى فرمايد: "مرگ از اين پيشنهاد بهتر است" و آن گاه به ياران خود مى فرمايد: "برخيزيد و سوار شويد! به مدينه برمى گرديم". <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
فقط ۱۷ روز تا مسابقه مونده🌹🌹
شبتون بخیر التماس دعا 🌟✨🌙🌟✨🌙
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا : اولین روز هفته رو با نام و یاد تو و توکل بر تو شروع می‌کنم🦋🦋 الهی به امید تو 🦋🌹💖🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هر صبح به چشمانت فکر می کنم که نگاهم می کنند... بعد، بغض زندگی را پایین می فرستم سلام به برق نگاهت             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃⛰☀️سلام یارانِ همدل و همراه 🍃🍀☀️طلوع دوباره خورشید 🍃💐آغاز یک فصل جدید در زندگی‌ست... 🍃🌼آغاز یک روحیه عالی و فکر متعالی 🍃🌸آغاز یک هدف و اقدام جدید 🍃🌺☀️آغازی که نوید می‌دهد👇 🍂⛰که سخت‌ترین‌ها، 🍂🌼تلخ ترین‌ها 🍂🥀و تاریک‌ترین‌ها هم تمام می‌شود 🍃🌴💐و همه‌چیز دوباره از نو شروع می‌شود             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸