eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 در همهمه ی فکری خودم و مادر،‌راهی هتل شدیم. ذهنم،‌میدانی جنگ زده بود برای بافتن و رشته کردن. اینجا هتلهایش هم زیبا بود و من گیج ماندم از آن همه تلاشِ‌ غولهای قدرت برایِ سیاه نمایی...پیرمرد راننده لبخند زد.. دربان هتل لبخند زد..مسئول رزرو لبخند..کارگر ساده که حامل چمدانها بود لبخندزد.. اینجا جنس لبخندآدمهایش فرق داشت.. اینجا لبریزبوداز مسلمانان ترسو..در اتاقم را محکم بستم و برای اطمینان بیشتر یک صندلی پشت آن قرار دادم. من حتی از لبخند مسلمان ترسو هم میترسیدم. دانیال همیشه میخندید. بعد از چند ساعت استراحتِ نافرجام به سراغ متصدی هتل رفتم. باید چند کارگر برایم پیدا میکرد تاآن خانه ارواح، بازیافت میشد. چند لغت فارسی را کنار یکدیگر چیدم..نمیداستم میتوانم منظورم را برسانم یا نه..اما باید تلاشم را میکردم. متصدی جوانی خوش چهره بود با رنگی آسیایی.مقابلش ایستادم. با مهربانی نگاهم کرد. جملاتِ از پیش تعیین شده را گفتم..لبخندش پررنگتر شد.احتمالا نوعی تمسخر..مطمئنا کلماتم معنیِ خاصی را انتقال نداد. پرسید،‌میتوانم انگلیسی صحبت کنم؟و من میتوانستم.. این ملت با زبان بین الملل هم آشنا بودند؟ یعنی اسلام جلویشان را نمیگرفت؟کمی عجیب به نظر میرسید... ماجرای خانه را برایش توضیح دادم و او قول داد تا چند نفر را برای این کار پیدا کند.فردای آن روزآدرس را به کارگران دادم و به همراه مادر راهی خانه شدم. این خانه و حیاتش اگر زیرِ‌خروارها خاک و برگ هم دفن میشد،‌جای تعجب نبود. دوریِ چندین ساله این تبعات را هم داشت. دو کارگر نظافت حیات و دو کارگر نظافت داخل خانه را به عهده گرفتند. وقتی درِ‌چفت شده را به سختی باز کردم مقداری خاک به سمتم هجوم آورد و من ترسیدم..زنده به گوری کمترینِ‌ لطفِ‌این دیار و مردمانش است!خاطراتِ کودکی زنده شد..درست در لابه لای مبلهای تار بسته از عنکبوت و زیر سیگاریِ دفن شده در غبارِ‌پدر..اینجا فقط دانیال میخندید..و من می دویدم..او به حماقتم در دلبستگی و من در پی فرار از وابستگی..مادر با احتیاطی خاص وسایل را زیرو رو میکرد..گاه لبخند میزد ..گاه میگریست...با یان تماس گرفتم...آرامشِ‌ چهره اش را از اینجا هم میتوانستم ببینم:(کجایی دختر ایرونی ؟؟)جمله اش کامل نشده بود که صدای عصبی عثمان گوشم را آزار داد:(‌هیچ معلومه کدوم گوری هستی؟ آخه تو کی میخوای مثه بقیه آدما زندگی کنی؟ ) هیچ وقت..اگر هم میخواستم،‌ خدایِ‌ این آدمها بخیل بود! حوصله ایی برای پاسخگویی نبود،‌پس گوشی را قطع کردم..چندین بار گوشیم زنگ خورد. عثمان بود.جواب ندادم...ناگهان صدایی عجیب در حیات پیچید..صوت داشت..آهنگ داشت.. چیزی شبیه به کلماتِ‌ سجاده نشینِ مادر...انگار خدای این مسلمانان سوهان به دست گرفته بود برای شکنجه ام..درد به معده و سرم هجوم آورد..حالم خوب نبود و انگار قصد برتر شدن داشت..کاش گوشهایم نمی شنید...منبعِ‌ این صداها از کدام طرف بود؟؟ بی حس و حال، جمع شده در معده، رویِ‌یکی از پله ها نشستم. یکی از کارگران که مردی میانسال بود در حالیکه آستینش را بالا میزد به سمت حوض رفت. شیرِ آبِ‌کنارش را باز کرد.آّب با فشار و رنگی زرد  از آن خارج شد..مرد چه میکرد؟؟یعنی وضو بود؟؟ اما مادر و یا عثمان که به این شکل انجامش نمیدادند..روبه رویم ایستاد:(خانووم نمیدونید قبله کدوم طرفه؟) مزحکترین سوال ممکن را پرسید آن هم از من..مسیرِ خانه یِ خدایش را از من میخواست؟ پسر جوانی که همراهش بود صدایش زد:(مشتی.. این فارسی بلد نیست.. حالا مجبوری الان نماز بخوونی؟؟ برو خونه بخوون..) مرد سری  تکان داد:(نمازو باید اول وقت خووند..) پسر جوان سر از تاسف تکان داد.. یعنی مسلمان نبود؟ دختری جوان از خانه خارج شد:(مشتی قبله اینوره...سجاده تو یکی از اتاقا پهن بود.. اون خانوومه هم رفت روش وایستاد واسه نماز..)پیرمرد تشکری پر محبت کرد:( ممنون دخترم.. ببین میتونی یه مهر واسم پیدا کنی..)دختر ایستاد:( نه ظاهرا از اهل سنت هستن.. اون خانوومه نه مثه ما وضو گرفت..نه مثه ما نماز خووند.. مهرم نداشت..) پیرمرد با چشمانی مهربان به سمت باغچه رفت. چیزی را در آن جستجو کرد. سپس با سنگی کوچک در گوشه ایی از باغ ایستاد. سنگ را روی چمن ها قرار داد و روبه رویش ایستاد..نماز خواند.. تقریبا شبیه به مادر با اندکی تفاوت..سجده رفت..اما به روی سنگ.. خدای این مردمان در این سنگ خلاصه میشد؟؟ چقدر حقیر!صدای گوشی بلند شد.. اینبار یان بود: (دختر ایرونی هم انقدر کم حوصله ؟؟اون دیوونه که گذاشت رفت.) برای کنترل درد معده نفسهایی عمیق کشیدم. صدایش نگران شد:(سارا حالت خوبه؟)نه..خوب نبود..سکوت کردم:(سارا.. ما با هم دوستیم.. پس بگو چی شده.. مشکل کجاست؟حال مادر چطوره؟؟)چشمم به نماز خواندنِ پیرمردِ‌ کارگر بود:از اینجا بدم میاد 🌸🌸🌸🌸🌸 @hedye110
» 🌹عــلامه حسن زاده: بــد هر چند به مرحله عمل نرسد و از جنبه فقهی کیفر نداشته باشد و تعزیر و حــــد بر آن مترتب نشود در روح و جان اثر می گذارد نیت بد انسان را تیره مـےڪند. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
... 🍃علامه حسن زاده آملی : این قدر به زور و بازویتان متکی نباشید ؛ رزق را باید از جای دیگر بدهند ؛ شما دائما اهل طهارت و پاکی باشید ، رزق تان هم وسیع خواهد شد. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
✍استاد فاطمی نیا زماني كه ازدواج كردم كادوي ازدواجم تابلويي بود كه پدر با دست خود نوشته بودند به عربي با اين مضمون كه: بپرهيز از ظلم به كسي كه ياوري جز خدا ندارد. اين جمله‌اي است كه اباعبدالله(ع) در لحظه آخر زندگي بر لب آوردند. یکی از علما وقتي اين تابلو را ديدند، گفتند اين را حاج آقا به خاطر همسرشان نوشته‌اند كه هميشه در ذهنشان باشد چون يك زن در منزل شوهر همه داشته‌اش را مي‌آورد و بايد بدانيم جز خدا پناهي ندارد و نبايد به اين زن بگوييم بالاي چشمت ابروست و اگرنه مستقيم وارد جنگ با خدا شده‌ايم. خداوند در هيچ چيزي شتاب نمي‌كند مگر ياري به مظلومان. ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
🔴«اعمالی که موجب بی برکتی، فقر و قفل شدن زندگی مےشوند» 💫غذا خوردن بدون شستن دست. 💫غذا خوردن بدون گفتن بسم الله 💫غذا خوردن در تاریکی 💫غذا خوردن درحالت تکیه 💫نوشیدن درحالت ایستاده(شب) 💫خوردن نوشیدن درحالت جنابت 💫استفاده از ظروف شکسته 💫خوابیدن بعد نماز صبح تا طلوع خورشید. 💫خوابیدن بین مغرب وعشاء 💫ادرارنمودن زیردرخت 💫ادرار نمودن درحالت ایستاد 💫ادرار نمودن درحمام 💫جارو زدن منزل موقع شب 💫شانه کردن زنان سر خود را درحالت ایستاده 💫دعا نکردن برای پدر مادر 💫کوتاه کردن ناخن با دندان 💫 صدا زدن پدر مادر با اسم آنها 💫گذاشتن تار عنکبوت در خانه ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
📣 دور جدید اتهام‌زنی آمریکا علیه ایران درباره جنگ اوکراین 🔺کاخ سفید با تکرار اتهامات بی‌اساس علیه ایران در ارتباط با جنگ اوکراین مدعی شد که روسیه از پهپادهای ایرانی استفاده کرده است و همکاری نظامی آن با تهران به نظر در حال افزایش است. 🔺کاخ سفید ادعا کرد که مسکو به مواد خام از ایران برای احداث کارخانه پهپادسازی دست یافته که ممکن است تا یک سال دیگر وارد چرخه فعالیت شود. 🔺دولت بایدن مدعی شد که روسیه، همکاری دفاعی بی سابقه‌ای را به ایران پیشنهاد کرده که شامل موشکها و تجهیزات الکترونیک و دفاع هوایی می‌شود. اخبار سپاه قدس ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
عالم از هيبت تو، شوڪت تو سرشار است اسداللهی چون حضرت حيـــــدر داری اهل بیت تو همه فاتـح دلـــــها هستند روشنی بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارزش صد بار دیدن رو داره عالم در محضر اوست محکم باش✨ هست... با صدای دلنشین حاج قدرت الله لطیفی نسب ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 کاری در حد موشک هایپرسونیک در علم پزشکی لحظه بینا شدن بانوی شیرازی بعد از ۴۲ سال در یک عمل جراحی پیچیده و ۶ ساعته. یک تکنولوژی فوق پیشرفته توسط متخصصان ایرانی😍 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانه خدا لباس احرام پوشید 🔹در آستانه حج تمتع، متولیان مسجدالحرام طبق رسم هر ساله سه متر از پرده کعبه را بالا کشیدند و پارچه سفید دور خانه خدا دوختند. 🌴 ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
Emtan Elahi.mp3
3.95M
شهید حاج شيخ احمد کافی ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️فیروز نادری که گفتید به جهنم اعتقاد ندارید 📌 🔹سوره مبارکه مطففین، آیات شریفه ١٠تا١٧ ◇مارو به دوستانتون معرفی کنید◇ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇