امام علی علیه السلام
رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فِيمَا يَبْقَى لَكَ جَمَالُهُ وَ يُنْفَى عَنْكَ وَبَالُهُ
گاه چيزى را (از خدا) مى خواهى اما به تو داده نمى شود و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى شود، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دريغ مى شود، زيرا بسا خواسته اى كه اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دين تو مى انجامد، پس، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكيش برايت مى ماند و پيامد سوئى ندارد.
مجموعه ورام ج 2 ، ص 104
🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐🌸💐
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
🌹🌹🍃🍃🍃
@hedye110
لبخند خدا
لوئیز زنی بود با لباسهای کهنه ومندرس،
با نگاهی مغموم وارد خواروبارفروشی محله شد وبا فروتنی
از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد.
به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند
وشش بچه شان بی غذا ماند ه اند.
جان لانک هاوس ، با بی اعتنایی، محلش نگذاشت
و با حالت بدی خواست او را بیرون کند زن نیازمند،
در حالی که اصرار می کرد گفت آقا شما رو به خدا به محض اینکه
بتوانم پول تان را می آورم. جان گفت نسیه نمی دهد.
مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود وگفت و گوی
آن دو را می شنید به مغاز ه دارگفت، ببین خانم چه می خواهد،
خرید این خانم با من خواربار فروش با اکراه گفت:
لازم نیست خودم می دهم. لیست خریدت کو؟
لوئیز گفت: اینجاست"لیست را بگذار روی ترازو.
به اندازه وزنش هرچه خواستی ببر".
لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی در آورد،
وچیزی رویش نوشت وآن را روی کفه ترازو گذاشت.
همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت.
خواروبارفروش باورش نشد. مشتری از سر رضایت خندید.
مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ترازو کرد.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
💐💐🌺🌺🌿🌿
@hedye110
خدایا …!
گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد،
نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،
تا کم کم چشـــــــــم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند
و قلبـــم سبک می شود آنــوقــت تو می آیی و تــــــمـــــــــام فضای دلـم را پر می کنی
و مـــــن دیـــــــگــــر آرام می شــــــوم
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای دربیـاورد !
چون تو را در قلبــــــــــــــم دارم
🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: محبّت من و محبّت اهل بيـت من در هـفت جا كـه هراس آنها بسيار بزرگ است، سودمند است:
1 ـ هنگام مرگ،
2 ـ در قــبر،
3 ـ هنگام برانگيخته شدن،
4 ـ هنگام دريافت نامه اعمال،
5 ـ هنگام حسابرسى،
6 ـ هنگام سنجش اعمال،
7 ـ هنگام عبور از صراط.
امالى صدوق، ص 18
💕💕🍃🍃💕💕🍃🍃
====👇====
@hedye110
====🌷====
🌹🌿🌹🌿🌹🌿
@hedye110
#کتاب_هفت_شهر_عشق.......
#قسمت_پنجاه.......
نيمه هاى شب هشتم محرّم است. هوا كاملا تاريك است، امّا بچّه ها از شدت تشنگى خواب ندارند.
آيا راهى براى يافتن آب هست؟ نگاه كن عبّاس به سوى خيمه امام مى آيد. او ديگر تاب ديدن تشنگى كودكان را ندارد.
سلام مى كند و با ادب روبروى امام مى نشيند و مى گويد: مولاى من ! آيا به من اجازه مى دهى براى آوردن آب با اين نامردان بجنگم؟
امام به چهره برادر نگاهى مى كند. غيرت را در وجود او مى بيند.
پاسخ امام مثبت است. عبّاس با خوشحالى از خيمه بيرون مى رود و گروهى از دوستان را جمع مى كند و دستور مى دهد تا بيست مشك آب بردارند.
آن گاه در دل شب به سوى فرات پيش مى تازند. عبّاس، ابتدا نافع بن هلال را مى فرستد تا موقعيّت دشمن را ارزيابى كند.
قرار مى شود هر زمان او فرياد زد آنها حمله كنند. نافع آرام آرام جلو مى رود. در تاريكى شب خود را به نزديكى فرات مى رساند، امّا ناگهان نگهبانان او را مى بينند و به فرمانده خود، عَمْرو بن حَجّاج خبر مى دهند. او نزديك مى آيد و نافع را مى شناسد:
ــ نافع تو هستى؟ سلام! اين جا چه مى كنى؟
ــ سلام پسر عمو! من براى بردن آب آمده ام.
ــ خوب، مى توانى مقدارى آب بنوشى و سريع برگردى.
او نگاهى به موج هاى آب مى اندازد. تشنگى در او بيداد مى كند. ولى در جواب مى گويد:
ــ تا زمانى كه مولايم حسين(ع) از اين آب نياشاميده است، هرگز آب نخواهم خورد. چگونه من از اين آب بنوشم در حالى كه مولايم و فرزندان او تشنه هستند؟ مى خواهم آب براى خيمه ها ببرم.
ــ امكان ندارد. تو نمى توانى آب را به خيمه هاى حسين ببرى. ما مأمور هستيم تا نگذاريم يك قطره آب هم به دست حسين برسد.
اين جاست كه نافع فرياد مى زند: "الله اكبر!".
اين عبّاس است كه مى آيد. نگاه كن كه چه مردانه مى آيد! شير بيشه ايمان، فرزند حيدر كرّار مى آيد. عبّاس و عدّه اى از يارانش، راه پانصد سرباز را مى بندند و گروه ديگر مشك ها را از آب پر مى كنند.
صداى برخورد شمشيرها به گوش مى رسد. بعد از مدتى درگيرى و تاخت و تاز، عبّاس دلاور و همراهانش با بيست مشك پر از آب به سوى خيمه ها باز مى گردند. او همراه خود آب سرد و گوارا دارد و لب هايش از تشنگى خشكيده است، امّا تا آب را به خيمه ها نرساند و امام حسين(ع) آب نياشامد، عبّاس آب نمى نوشد.230
نگاه كن! همه بچّه ها چشم انتظارند. آرى! عمو رفته تا آب بياورد.
دستهاى كوچك آنها به حالت قنوت است و دعا بر لب هاى تشنه آنها نشسته است: "خدايا، تو عموى ما را يارى كن!".
صداى شيهه اسب عمو مى آيد.
الله اكبر!
اين صدا، صداى عمو است. همه از خيمه ها بيرون مى دوند. دور عمو را مى گيرند و از دست مهربان او سيراب مى شوند.
همه اين صحنه را مى بينند. امام حسين(ع) هم، به برادر نگاه مى كند كه چگونه كودكان گرد او را گرفته اند.
همسفر! آيا مى دانى بعد از اينكه بچّه ها از دست عموى خود آب نوشيدند به يكديگر چه گفتند: "بياييد از امشب عموى خود را سقّا صدا بزنيم".
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
💐💐💐💐💐
@hedye110
#ذوالقرنین......
#صفحه_دوم .......
ذو القرنين از نظر قرآن داراي ويژگيهاي برجسته زير است:
1. خداوند اسباب پيروزيها را در همه ابعاد، در اختيار او گذاشت.
2. او سه لشكر كشي مهم كرد، نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقهاي در شمال كه داراي تنگه كوهستاني است، او در هر يك از اين سفرها با اقوامي برخورد نمود.
3. او مردي با ايمان، عادل و مهربان و يار نيكوكار و دشمن ظالمان بود، از اين رو مشمول عنايات خاص خداوند گرديد.
4. او نيرومندترين و مهمترين سدها را كه در آن از آهن و مس زياد استفاده شده بود، به عنوان دژ، براي كمك به مستضعفان ساخت، بيشتر به نظر ميرسد كه اين سد در سرزمين قفقاز، ميان درياي خزر و درياي سياه، بين سلسله كوههاي آن جا هم چون يك ديوار بوده است.
5. در قرآن چيزي كه صراحت بر پيامبري او داشته باشد نيست، ولي تعبيراتي ديده ميشود كه از علائم پيامبري او خبر ميدهد، در روايات اسلامي به عنوان «عبد صالح» معرفي شده است.
6. دو قوم وحشي يأجوج و مأجوج كه در منطقه شمال شرقي زمين در نواحي مغولستان سكونت داشتند و داراي زاد و ولد زياد بودند، موجب هرج و مرج ميشدند، و براي حكومت كورش باعث مزاحمتها گشتند، و چنين به نظر ميرسد كه مردم قفقاز هنگام سفر كورش به آن منطقه، از كورش تقاضاي جلوگيري از قتل و غارت آنها را كردند، و او نيز براي جلوگيري از آنها به ساختن سد معروف ذو القرنين اقدام نمود.
7. از امام صادق - عليه السلام - نقل شده: چهار نفر بر تمام دنيا حكومت كردند، دو نفرشان از مؤمنان بودند كه عبارتند از سليمان و ذو القرنين، و دو نفرشان از كافران بودند كه عبارتند از نمرود و بخت النصر.....
💎ادامه دارد......
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
💕❤️💕❤️💕❤️
@hedye110
#جوانان_بخوانید........
۵ - مقابله با افسردگی :
انتظارات خود را از زندگی و دیگران کاهش دهید- همه را ببخشید ناراحتی های گذشته رافرمواش کرده از ذهنتان بیرون بریزید- خشم ، رنجش ، اضطراب، کینه، حسادت و تمام هیجانات عصبی منفی را رها کنید و از دام آنها خود را نجات دهید- گذشت داشته باش کسی که نمی تواند گذشت داشته باشد چگونه انتظار دارد خدا از او بگذرد - به کسانی و چیزهایی که دوستشان ندارید یک لحظه هم به آنها فکر نکنید - اوقات فراغت را با ورزش ، تحقیق ، هنر، عبادت سپری کنید.-
بیکار نباشد مغز بیکار کارگاه شیطان است - احساس شایستگی کرده احساس گناه نکنید - کارهایی که پشیمانی بدنبال دارد انجام ندهید- آرامش را از کودکان یاد بگیر که چگونه در همان لحظه های که هستند زندگی می کنند -
افتادن در گل ولای ننگ نیست، ننگ این است که در آنجا بمانی - شاید شما نگران خطاهایی باشید که مرتکب شده اید اما خداوند نگران آنها نیست خداوند از شما می خواهد که همان خطاها را تکرار نکنید - زیاد غمگین مباش، آنچه روزی توست می رسد فقط از پسش تلاش کن - در جستجوی دین مردم مباش زیرا بدو
ن دوست میمانی - همیشه طرف خوب زندگی را نگاه کنید و هیچ موقع آرزوی مرگ نکنید - همیشه قبرستان در قلبت برای خاکسپاری خطای دوستانت بساز .
❤️💕❤️💕❤️💕❤️💕
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====
اي کاش در نینوا بودی و علمدار عرصه ي عشق می شدي.
اینک بی تو در بهتی عظیم در لهیب فراق می سوزیم.
دل هاي سیاهمان حجاب دیدار با موعود منتظران اسـت و چه اندیشیم کـه جز لقای تو سیاهی نزداید و نورانی نکند.
باز آی و بی قراری دل و بی شکیبی دیده ي ما بـه شهد وصل، شفابخش و عطر کرامت خویش بر عرصه ي اهل نیاز، گستر.
🌺🌺🌺💐💐💐🌺🌺🌺
====👇====
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
====🌷====