❤️❤️❤️🍃🍃
#لطیفه_های_مذهبی
بهلول و مرد ثروتمند
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به مسخره بگیرد. به بهلول گفت: هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت: البته که هست. مرد ثروتمند گفت: چه چیز ما به همدیگر شبیه است، بگو! بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است.!
😂😂😂😂😂
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
💠 معجزه کن ای آقای من منتظر نگاهتم
دخیل بستهام به ضریح، بیا که چشم به راهتم
منتظر یه حال خوب تو این زمونه بدم
#چهارشنبه_های_زیارتی
🔰#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🎼📹 لحظاتی آرامبخش در طبیعت زیبای جنگل و رودخونه و صدای آب و آبشار و پرندهای جنگلی .
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
استاد پناهیان:
عاشق از معشوق غفلت نمیکند و از ذکرش خسته نمیشود چون یاد معشوق تفریح اوست. اگر دربارۀ لذت ارتباط عاشقانه با خدا زیاد فکر کنیم راه باز میشود.
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | دعای هفتم صحیفه سجادیه با نوای آقای حاج محمود کریمی
💻 @hedye110
نظام تقديم 107.mp3
زمان:
حجم:
8.96M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه سی و چهارم
صوتی #کتاب_آن_سوی_مرگ 👆👆👆
کتابی #بسیار_جالب 👌 و بر اساس واقعیت ؛ کسانی که مرگ را تجربه کرده اند
#حجت_الاسلام_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم ) با بیان زیبا و رسای خود آن را بیان کرده
لطفا از اول جلسه که در کانال گذاشته شده بررسی کنید تا بیشتر متوجه داستان بشید.
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
@hedye110
🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
@hedye110
💞پادشاه و شاهین👇👇
پادشاهي دو شاهين كوچك به عنوان هديه دريافت كرد. آنها را به مربي پرندگان دربار سپرد تا براي استفاده در مراسم شكار تربيت كند. يك ماه بعد، مربي نزد پادشاه آمد و گفت كه يكي از شاهينها تربيت شده و آماده شكار است اما نميداند چه اتفاقي براي آن يكي افتاده و از همان روز اول كه آن را روي شاخهاي قرار داده تكان نخورده است.
اين موضوع كنجكاوي پادشاه را برانگيخت و دستور داد تا پزشكان و مشاوران دربار، كاري كنند كه شاهين پرواز كند. اما هيچكدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام كنند كه هر كس بتواند شاهين را به پرواز درآورد پاداش خوبي از پادشاه دريافت خواهد كرد. صبح روز بعد پادشاه ديد كه شاهين دوم نيز با چالاكي تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزهگر شاهين را نزد او بياورند.
درباريان كشاورزي متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست كه شاهين را به پرواز درآورد. پادشاه پرسيد: «تو شاهين را به پرواز درآوردي؟ چگونه اين كار را كردي؟ شايد جادوگر هستي؟»
كشاورز كه ترسيده بود گفت: «سرورم، كار سادهاي بود، من فقط شاخهاي را كه شاهين روي آن نشسته بود بريدم. شاهين فهميد كه بال دارد و شروع به پرواز كرد.»
ادامه ی حکایت👇👇👇