eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
لبخند میزنم:بی بال صدای آیفون میآید. با خنده میگوید:این دیگه مانیعه،نه؟ نگاهی به صفحه ی آیفون میکنم:آره :_پس من رفتم،خداحافظ :+خداحافظ مسیح وارد آسانسور میشود. در را میبندم و به طرف آشپزخانه میروم.فاطمه چادرش را درآورده و پشت میز نشسته است. قبل از اینکه چیزی بگوید،سریع میگویم:فاطمه،جون من گل گی بمونه واسه بعد.. الان اصلا وقت نداریم. دیروز باید همه ی این کارا رو میکردم ولی مریضی مسیح،برنامه هامو بهم ریخت.. فاطمه لبخند میزند :+مسیح؟!اصلا فکر نمیکردم اینقدر نگرانش بشی... دیروز که زنگ زدی و گفتی بعد از خوردن داروهاش تبش پایین نیومده، صدات جوری میلر زید که گریه ام گرفت. سرم را پایین میاندازم :+ نیکی!ببینمت!لرزیده دلت،آره؟؟ در چشمانش خیره میشوم. :_چی میگی فاطمه؟! فاطمه،لبخندی میزند که معنایش را نمیفهمم . :+مهم نیست،فراموشش کن.آماده شو بریم لباسهایم را عوض میکنم و کلید و کیف پولم را داخل کیف بزرگی میاندازم و با فاطمه از خانه بیرون میرویم. ★ با خنده،وارد خانه میشوم. خسته و کوفته،وسایل را وسط سالن روی زمین میگذارم و خودم هم همانجا مینشینم. فاطمه پشت سرم میآید،درحالی که روبان بادکنکها را در دست گرفته. کنارم روی زمین مینشیند و یکباره،همه ی روبانها را رها میکند! بادکنکها به سمت سقف اوج میگیرند و کنار هم،ستاره های رنگارنگ آسمان سفید خانه میشوند! بلند میشوم و کش چادرم را از دور سرم باز میکنم. فاطمه،روی پارکتها دراز میکشد. :_پاشو فاطمه،پاشو کلی کار داریم.. :+وای نیکی کشتی منو...من نمیدونستم اینقدر سخت پسندی...کاش یه کم از این وسواسات رو تو انتخاب شوهر استفاده میکردی. اخم میکنم. :_مسیح خیلی هم خوبه! فاطمه سریع بلند میشود و با شیطنت میگوید :+دیدی درست گفتم،دلت لرزیده... سرم را پایین میاندازم. یکدستی خوردم! فاطمه از صبح چند بار سیع کرد از زیر زبانم بکشد اما نتوانست..ولی اینبار ،اعتراف کردم. نمیخواهم شکستم را باور کنم. :_چی میگی،چه ربطی داره؟ :+ربطش اینه که قبلا هروقت میگفتم شوهرت،میگفتی شوهرم نیست.. اما اینبار... ادامهی جمله اش را از چشمانش میخوانم. راست میگوید.من عوض شده ام.اینقدر نگرانش شدن،به فکرش بودن، دغدغه اش را داشتن... اگر نشانه ی علاقه نیست،پس... سرم را تکان میدهم. :_ول کن این حرفا رو..پاشو جمع کنیم اینا رو از وسط.. کلی کار داریم. فاطمه،لبخند خاصی میزند :+ چشم خانم آریا برق از تنم میگذرد. بابا نخواست که آریا باشد.اما حالا من چه بخواهم،چه نخواهم همسر مسیح آریا هستم، ! به کمک فاطمه،دستی به سر و روی خانه میکشم. به مامان و زنعمو زنگ میزنم و برای شام دعوتشان میکنم.به مانی هم زنگ میزنم تا سر راه کیکی که سفارش داده ام از قنادی بگیرد. 🎗🎗🎗🎗🎗🎗 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فاطمه نگاهی به کمدم میاندازد. :+چی میخوای بپوشی؟ جلو میروم و کنارش به لباسها نگاه میکنم. :_این چطوره؟ و پیراهن بلندِصورتی روشنم را بیرون میکشم. فاطمه نگاهی میاندازد. +:این خیلی گشاده تو تنت نیکی :_این چطوره؟ پیراهن بلند و ساده ام را بیرون میآورد. :_نه،مامانم از این لباسم متنفره. فاطمه میخندد. :+به این خوشگلی! شانه بالا میاندازم. مردد و مستأصل به لباسها نگاه میکنیم. ناامیدانه میگویم :_فکر نکنم چیزی پیدا بشه..کاش لباس میخریدم. فاطمه نگاهی به ته کمد میاندازد. چشمانش برق میزنند. :+پیدا کردم! ★ سینی چای را به طرف مامان و زنعمو میگیرم. مامان کت قرمز و شلوار و شومیز مشکی پوشیده. موهای لخت و هالیایت شده اش را از بالای سرش بافته و یک طرف شانه اش انداخته. شیک و دلنشین.مثل همیشه! زنعمو هم کت و دامن کاربنی خوشدوختی به تن کرده که حسابی به او میآید. ،. موهای طلایی و مجعدش را آزاد،روی شانه هایش ریخته و آرایشِ ساده اش او را دلرباتر کرده زنعمو فنجان چای را از سینی برمیدارد و خریدارانه نگاهم میکند:مرسی عروس خوشگلم. لبخند میزنم:نوشجان مامان هم فنجانش را برمیدارد و تشکر میکند. صدای در میآید.آیفون را برمیدارم. مسیح پر انرژی میگوید:سلام حاج خانم! بدون هیچ حرفی دکمه را میزنم و بلند میگویم:مسیح اومد. مانی سریع کلیدهای برق را پشت سر هم میزند و خانه،تاریک میشود. سینی را روی کابینت میگذارم و با عجله از کنار بابا که با تلفن صحبت میکند میگذرم. آباژور اتاق را روشن میکنم و یکبار دیگر خودم را در آینه برانداز میکنم. پیراهن بلندِ سفید پوشیده ام که از کمر به پایین راسته است و بالای کمرش کمی تنگ. یقه بسته است و آستین هایش ساتنِ حریر، اما آستر ها،دست ها را محفوظ نگه میدارد. روی یقه و کمر و سرآستینهایش گلدوزیهای رنگی دارد. قبل از ازدواج با مسیح،با فاطمه این پیراهن را خریدم،اما بعد از خر یدنش پشیمان شدم،به قول َ فاطمه" به درد تازه عروسِ تازه میخورد و من حالا،یک تازه عروسم میخورد .. شال قرمزم را لبنانی سه گوش سر کرده ام. چشمانم را میبندم و نفس عمیقی میکشم. آماده ام. انگار همه چیز خوب است. مانی صدایم میزند. صلواتی زیر لب میفرستم،نفس عمیقی میکشم و از اتاق بیرون میروم. همه،جلوی در منتظرند. به کمک مانی،کیک را از جعبه اش بیرون میآورم ،آن را روی دستانم میگیرم و به طرف بقیه میروم. 💜💜💜💜💜 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
صدایِ کربلا ۱.mp3
10.82M
۱ 🏴 ▪️مسیرِ حرکت امام تا رسیدن به ماجرای کربلا، یک مسیر جغرافیایی با اتفاقاتی در بستر تاریخ نیست! - تمام حوادث کربلا، از ابتدای تشکیل نطفه‌ی آن تا امروز که هنوز در تاریخ زنده و منشاء اثر است، در درونِ شخصِ شما درحال تکرار است! ▪️آیا شما این تکرار را می‌بینید، و قادر به ادراکش هستید؟ - آیا ماجرای کربلا در انتخابها، ارتباطها، افکار و رفتار شما، منشاء اثر هست؟ 🎧صدای کربلا را همه نمی‌شنوند!             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
در رکاب حسین 2.mp3
8.19M
💫 ۲ ✍ ماجرای حرکت امام "،از مکه به سمت کوفه؛ آزمونی به وسعت تاریخ است! آزمونی میان عقل و عشق ... این آزمون را چه بخواهیم، چه نخواهیم، باید از میدانش رد شویم! حتماً باید رد شویم! 💥 حالا ما به کدام جانب می‌رویم؟ جانب عقل؟ یا جانب عشق؟ ▪️با خوانش: مژده لواسانی ▪️به قلم: حاتمه سیدزاده ▪️تنظیم کننده: امید اردلان ▪️آهنگساز: یحیی عباسی ▪️طراح: محمدحسین ثباتی کاری از واحد موسیقی منتظران منجی عج             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
7078699379.mp3
3.29M
نوکریاااااامو اشک چشاااااااامو خراب کردم همه سینه زنیااااااامو             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
نام شرکت کنندگان سیزدهمین مسابقه ۱_ عبدالرضا قنبری از جهرم ۲_ زهرا منصوری از کرمان ۳_ امیر مهدی اکبری از فارس ۴_ هاشم اکبری از صفا شهر فارس ۵_ نیایش جعفری از تهران ۶_ زهرا شهابی ۷_ زهرا اکبری باصری از شیراز ۸_نرگس مرادی نیا ازاستان خوزستان ۹_فاطمه تیموری از مشهد ۱۰_زهره آذریان شهرستان پلدختر ۱۱_دینا یوسفی از شیراز ۱۲_سمیه اکبری از صفاشهر ۱۳_ مرضیه باصری از جهرم ۱۴_ صالح محمدزاده مقدم از مشهد ۱۵_ رضوان اکبری از شیراز ۱۶_ متین یوسفی از شیراز ۱۷_مریم مرادیان از خوزستان ۱۸_ ملیحه رجائی از مشهد ۱۹_فاطمه چمانی ازیزد ۲۰_ مرسانا بهرامی نیکخو از بندر عباس ۲۱_ کارن رستمیان از خراسان رضوی ۲۲_ کیوان رستمیان از گناباد ۲۳_ کیان رستمیان راد از گناباد ۲۴_ آذر عالی پور از استان اصفهان ۲۵_ اکرم عقدایی مشهد ۲۷_ زهرا شهابی از بیرجند ۲۹_ اکرم عقدایی مشهد ۳۰_ بهاره بابایی از زایل ۳۱_ زهرا جوانبخت ۳۲_ طیبه جوانبخت ۳۳_ سیدمحمد مهدوی از مشهد ۳۴_ فاطمه حسین زاده از مشهد ۳۵_ فاطمه جوانبخت از نهبندان ۳۶_ طاها رئیسی ۳۷_ حسین جوانبخت ۳۸_ علی جوانبخت ۳۹_ مهدیه زارع زاده ابرکوه ۴۰_ سیده کوثر پورجلال ۴۱_ فاطمه صادقپور از تبریز ۴۲_ غلامرضا رستمیان راد از گناباد ۴۳_ زهره اشنار از گناباد ۴۴_ فاطمه جوانبخت از نهبندان ۴۵_ فاطمه حسین زاده از مشهد ۴۶_ سیدمحمد مهدوی از مشهد ۴۷_ محمدحسین مهدوی از مشهد ۴۸_ حمیدمزدوریان شرق گل ۴۹_ سهیلا تشرفی سمنان ۵۰_ زهرا بابائی از زاهدان ۵۱_ طاها جوانبخت از نهبندان ۵۲_ محمدجعفری از قم ۵۳_ طیبه ناظوی از مشهد ۵۴_ زهرا فضلی ۵۵_ فاطمه زراعتی ۵۶_ زهرا رنجبر از بیضا ۵۷_ نرگس سادات حسینی ۵۸_ مهدیه جعفری از قم ۵۹_ فاطمه زابلی از زابل ۶۰_ فاطمه پور جلال از مسجد سلیمان ۶۱_ مریم زابلی از نهبندان ۶۲_ هانیه شوریده از مسجد سلیمان ۶۲_ حسن جوانبخت از خراسان جنوبی ۶۴_ مریم مرادی نیا از خوزستان ۶۵_ محترم پهلوان از سمنان ۶۶_ مختار تشرفی از سمنان دوستان عزیزی که نامشون از قلم افتاده لطفا تا آخر وقت شنبه نامشون رو با همون آیدی که جواب هارو فرستادید به آیدی زیر نام و نام خانوادگی و شهرتون رو ارسال کنید 👇👇 @Yare_mahdii313
باز این چه شورش است که در خلق عالم است.... بسم الله الرحمن الرحیم سیزدهمین قرعه‌کشی هم به لطف خدا انجام شد ۱۲_سمیه اکبری از صفاشهر ۳۹_ مهدیه زارع زاده ابرکوه ۵۱_ طاها جوانبخت از نهبندان دوستانی که نامشون برده شد با همون آیدی که جواب هارو ارسال کردن شماره کارتش رو به آیدی زیر ارسال کنند. از همه ی دوستان عزیزی که در مسابقه شرکت کردند سپاسگزارم 🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
اینم جایزه ی دوست عزیزمون خانم سمیه اکبری مبارکتون باشه🌷🌷🌷
و اینم جایزه ی خانم مهدیه زارع مبارکتون باشه🌷🌷🌷🌷
و آقای طاها جوانبخت مبارکتون باشه 🌷🌷🌷
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
ممنونم از همه ی دوستان عزیز که در مسابقه شرکت کردند💐💐 هدف از برگزاری این مسابقات فقط اینه که اطلاعات دینی شما عزیزان بالا تر بره ببخشید که بضاعت مالیه ما کمه...... ارزش شما عزیزان خیلی بالاتر از این حرفهاست🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @kamali220
Mohammad Hossein Poyanfar - Az Bachegi Shadi Forkhtam.mp3
4.09M
من دوسِت دارم💔🖤 مداحی           @hedye110 🏴🖤🏴
اگر کسی گناه و معصیت را‌ به طور کامل ترک کند، محال است دریچه های رسیدن به مقامات عالیه به رویش باز نشود. خود ترک معصیت رساننده انسان است.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
┄┅─✵💔✵─┅┄ بنام او آغاز میکنم چرا که نام او آرامش دلهاست و ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺳﻬﻢ ﺩﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺼﺮﻑ ﺧﺪﺍﺳﺖ💖 سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 🌹🌷❤️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷           @hedye110 🏴🖤🏴
تنها ترین غریب کجایی ؟! ظهور کن... دلم تنگ برای کسی است که هرگز او را ندیده ام... به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت...             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
در تاریک و روشن مانی را میبینم که در یک دست دوربین عکاسی و در دست دیگر،برف شادی به دست دارد. صدای قدمهایی نزدیک میشود. نفسم را در سینه،حبس میکنم و چشمانم را روی هم فشار میدهم. کلید درون قفل میآید صدای چرخیدن . همین که در باز میشود،مانی با سر و صدا برف شادی را روی صورت مسیح میپاشد و همه جای صورتش سفید میشود. زنعمو کلیدها را میزند و سالن غرق نور میشود. همه با سر و صدا تبریک میگویند. مسیح با دست،جلوی چشمانش را از برف شادی پاک میکند و اطراف را میکاود. بادکنکهای رنگی که به پایه های میز بستهام ،آویزهای تولدت مبارک و کیک روی دستهایم. مسیح شوکه شده! انگار واقعا نمیدانست که تولدش امروز است. جلو میروم و کیک را به طرفش میگیرم : تولدت مبارک! با قدرشناسی و لبخند،فقط نگاهم میکند. انگار نمیداند چه بگوید. نگاهی به کیک میاندازد. لبخندش عمیقتر میشود و چیزی در چشمانش میدرخشد. با قدرشناسی نگاهم میکند و به آرامی یک قرن،چشمهایش را روی هم میگذارد و باز میکند. انگار از من تشکر میکند. حس میکنم با این کار،کل خستگی از تنم رفت. زنعمو و مامان مسیح را به طرف مبل بزرگ سه نفره راحتی، راهنمایی میکنند. مسیح،بین مامان و زنعمو مینشیند. مانی،دست شیطنت مراسم را به عهده دارد تنها،کل . گاهی بمب کاغذی روی سر مسیح میترکاند،گاهی عکس میگیرد و گاهی برف شادی را به طرفمان اسپری میکند. کیک را برابر مسیح روی میز میگذارم و تازه،چشمم به نوشته ی رویش میافتد. با خامه و شکالت،نوشته شده "عشقم،تولدت مبارک" با اخم به مانی نگاه میکنم. من فقط سفارش کیک شکلاتی داده بودم! مانی کیک را از قنادی گرفت،پس این نوشته قاعدتا شیطنت اوست. مانی میخندد و شانه بالا میاندازد. میخواهد بحث را عوض کند :خب همه بشینین یه عکس بگیریم.. بابا و عمو محمود،بالای سر مامان و زنعمو میایستند و مانی برابرشان زانو میزند. چند عکس که میگیرد،دوربین را به دست من میدهد :از من و خانداداش عکس میگیری نیکی جون؟ سر تکان میدهم. مامان و زنعمو، به نوبت مسیح را میبوسند و بلند میشوند. مانی کنار مسیح مینشیند و دستش را دورگردن او میاندازد. بعد بلند میگوید :ببخشید من یه کم ناهنجار شدمها...تا حالا مسیح رو اینقدر خوشحال از برگزاری تولد ندیده بودم.. اینقدر مطیع و آروم..من اگه میدونستم تو زن بگیری اینهمه آقا میشی،خودم برات آستین بالا میزدم! مسیح با تلفیقی از اخم و لبخند به مانی نگاه میکند. سرم را بلند میکنم:آقامانی؟اگه ممکنه یه کم حرف نزنین بذارین من عکس بگیرم. ! مانی میخندد:چشم زن داداشِ غیرتی به صفحه ی دوربین نگاه میکنم. مسیح به لنز خیره شده و انگار من را نگاه میکند. لبخند قشنگی روی لبهایش نشسته. چیزی درون قلبم فرو میریزد.آبدهانم را قورت میدهم. نمیتوانم چشم از لبخندش بگیرم. چشمهایم را میبندم و شاتر را فشار میدهم. :_گرفتم.. مانی به طرفم میآید:ببینم!عه مسیح چه خوب افتادی!🦋🦋🦋🦋🦋 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸 🏴🏴🖤🏴🏴
💖رسول خدا(ص): ای علی!به همسرش خدمت نمی کند مگرصدیق یا شهید یامردی که خدا برایش خیر دنیا و آخرت را خواسته باشد. 📚 مفاتیح الحیات،ص۲۵۷           @hedye110 🏴🖤🏴
جرعه ای آب توبه به دستم بدهید ! شاید امشب بزرگترین تغییر برایم ، رقم بخورد آخه خدا توبه کننده ها رو خـوب خریـداری میکنه و همیـن طور سفت بغل میکنه که نکنه بـاز دستش رو رها کنند یا دستشون ول بشه و ازش دور بشن           @hedye110 🏴🖤🏴
          @hedye110 🏴🖤🏴
📌توصیه‌های مرحوم استاد فاطمی‌نیا برای ماه محرم 1️⃣ خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین (علیه السلام) چیزی نبینید. 2️⃣ با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید؛ همانطور که با وضوء وطهارت در این جلسات شرکت میکنیم، به وسیله استغفار، طهارت باطنی هم کسب کنیم. 3️⃣ قبل از ورود به مراسم عزای ابی عبدالله علیه السلام بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض ابی عبدالله علیه السلام هست، آن را برطرف بفرما. 4️⃣ دهه محرم، دهه تحول است، جناب حرّ یک شخص است، اما حرّ شدن یک جریان می‌باشد. در این دهه باید متحول شویم.           @hedye110 🏴🖤🏴