eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم،شمرده شمرده میگویم :+کی؟دانیـ... :_این پسره،دوست وحیــــد قلبم به تالاپ تولوپ میافتد،خون به صورتم هجوم میآورد و ناخواسته چشمم را میبندم. آب دهانم را قورت میدهم و دوباره به بابا چشم میدوزم. :_میگفت تو خبر نداری راست میگفت. من خبر نداشتم،فکر میکردم بیشتر از این ها طول بکشد. :+من....نمیدونستم بابا.. زیر لب حرف میزند؛انگار بلند فکر می کند. :_پسره ی بی چشم و رو...به خدمت وحیدم باید برسم... آرام صدایش میزنم :+بابا؟ سرش را بالا میآورد و نافذ،در چشمانم زل میزند :_به هرحال جوابش رو از من گرفت،گفتم که تو هم در جریان باشی بلند میشود و به طرف در میرود . بلند میشوم و با اضطراب میپرسم :+شما چی گفتین بابا؟ به طرفم برنمیگردد،پشتش به من است. :_جوابش،مشت راستم بود که تو دهنش نشست ناخودآگاه دست روی صورتم میگذارم،انگار سیلی بابا روی صورت من فرود آمده.. :_من نعش تو رم رو شونه ی اون نمیذارم. از اتاق بیرون میرود و نمیدانم عمدی یا ناآگاهانه،در را بهم میکوبد. روی زمین سقوط می کنم. بابا،جنازه ی من را هم روی دوش سیاوش نخواهد گذاشت،میدانستم... ★ چادرم را برمیدارم و از پله ها پایین میروم. چند پله با زمین فاصله دارم که صدای نسبتا بلند و عصبی بابا را از اتاق کارش ميشنوم. مشخص است سعی دارد خودش را کنترل کند. :_نه،این حرفا ربطی به من نداره...این همه سال کجا بوده؟بسه،این همه اصرار نکن...نمی خوام بیاد... ببین زنگ میزنی به محمــــود گوشهایم تیز میشوند،از اسمی که میشنوم،تعجب میکنم . محمود؟عمومحمود؟ گوشم را به در میچسبانم شاید چیز بیشتری دستگیرم شود. قبل از اینکه چیزی بشنوم،منیر برابرم ظاهر میشود . نفسم را بلند داخل ریه ام میفرستم،هین بلندی میکنم و دستم ر ا روی قفسه ی سینه ام میگذارم. :_ترسیدم منیر :+ببخشید خانم یک فنجان گل گاوزبان در سینی دارد،حتما برای باباست. خودم را جمع و جور میکنم،برای اینکه اوضاع عادی جلوه کند،میپرسم :_مامان کجاست؟ :+رفتن آرایشگاه :_منم میرم بیرون،کار نداری؟ :+به سلامت خانم،خداحافظ از در خانه بیرون میزنم. به اندازه ی کافی دیرم شده. مامان نیست و بابا هم آنقدر عصبانی بود که به این زودی از خانه بیرون نمیآید. نوعی حس عصیان،در وجودم شعله میکشد.تا کی باید مخفیانه بروم و بیایم؟چرا از کوچک ترین آزادی و استقلال محرومم؟ باید روزی با این واقعیت ر وبه رو شوند... تصمیمم قطعی است،چادرم را در حیاط سر میکنم. برمی گردم و با ترس نگاهی به خانه می اندازم. اگر بابا ببیندم.... دیگر دیر شده باید سریع از خانه بیرون بروم. در را باز میکنم و به دو از در خارج میشوم که پیشانی ام محکم به جایی میخورد. چند قدم عقب میروم. پسر جوانی،حدودا بیست و پنج،شش،قدبلند و چهارشانه برابرم ایستاده. در نگاه اول،صورت بدون ریش و سبیلش خودنمایی میکند . پسر دیگری هم کنارش ایستاده،با دست گلی بزرگ در دست،حدودا بیست و دو ساله. برق چشمان پسربزرگتر،زمان و مکان را از یادم میبرد،به خودم میآیم،قرارم با فاطمه...دیرم شده. زیر لب چیزی شبیه >>ببخشید <<میگویم،دوباره قصد دویدن میکنم و به سرعت از کنارش رد میشوم. چند قدمی دور نشده ام که صدایی میآید. :_مسیح!حواست کجاست؟حتما خدمتکارشونه. سرم را کمی برمیگردانم،همانجا ایستاده و نگاهم میکند،پسر دوم هم در آستانه ی خانه ی ماست... بدون توجه دوباره میدوم. حتما از همکاران بابا هستند،نکند از چادرم بگویند. فکرم را از این حرفها آزاد میکنم،بگویند... اصلا چه بھتر که بگویند. رقص باد در چادرم،حس پرواز میدهد...حس آزادی.... «اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ‌ الفرج» ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان، عذرى براى شما باقى نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت؟✨ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
خبرى در خيمه ها مى پيچد. همه با عجله سجّاده هاى نماز خود را جمع مى كنند و به سوى خيمه خورشيد مى شتابند. امام ياران خود را طلبيده است. بيا من و تو هم به خيمه امام برويم تا ببينيم چه خبر شده است و چرا امام نيمه شب همه ياران خود را فرا خوانده است؟ چه خيمه باصفايى! بوى بهشت به مشام جان مى رسد. ديدار شمع و پروانه هاست! همه به امام نگاه مى كنند و در اين فكراند كه امام چه دستورى دارد تا با جان پذيرا شوند. آيا خطرى اردوگاه حق را تهديد مى كند؟ امام از جاى خود برمى خيزد. نگاهى به ياران خود كرده و مى فرمايد: "من خداى مهربان را ستايش مى كنم و در همه شادى ها و غم ها او را شكر مى گويم. خدايا! تو را شكر مى كنم كه به ما فهم و بصيرت بخشيدى و ما را از اهل ايمان قرار دادى". امام براى لحظه اى سكوت مى كند. همه منتظرند تا امام سخن خود را ادامه دهد: "ياران خوبم! من يارانى به خوبى و وفادارى شما نمى شناسم. بدانيد كه ما فقط امشب را مهلت داريم و فردا روز جنگ است. من به همه شما اجازه مى دهم تا از اين صحرا برويد. من بيعت خود را از شما برداشتم، برويد، هيچ چيز مانع رفتن شما نيست. اينك شب است و تاريكى! اين پرده سياه شب را غنيمت بشماريد و از اين جا برويد و مرا تنها گذاريد". با پايان يافتن سخن امام غوغايى به پا مى شود. هيچ كس گمان نمى كرد كه امام بخواهد اين سخنان را به ياران خود بگويد. نگاه كن! همه، گريه مى كنند. اى حسين! چقدر آقا و بزرگوارى! چرا مى خواهى تنها شوى؟ چرا مى خواهى جان ما را نجات دهى؟ آتشى در جان ها افتاده است. اشك است و گريه هاى بى تاب و شانه هاى لرزان! كجا برويم؟ چگونه كربلا را رها كنيم؟ وقتى حسين اين جاست، بهشت اين جاست، ما كجا برويم؟! <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
✅اهمیت ذکر بسم الله ... هنگام غذاخوردن ✍رسول خدا صلی الله علیه و آله:هنگامی که سفره پهن می‌شود، چهار ملک حاضر می‌شوند و هنگامی که بنده "بسم الله" بگوید ملائکه می‌گویند: خداوند در غذا به شما برکت بدهد. سپس به شیطان می‌گویند: ای فاسق! خارج شو، قدرتی بر آن ها نداری. زمانی که اهل سفره در آخر غذا بگویند "الحمد لله" ملائکه می‌گویند خداوند به آن ها نعمت داد و آن ها شکر را ادا کردند؛ ولی اگر بسم الله نگویند، ملائکه به شیطان می‌گویند: نزدیک شو ای فاسق و با آن ها بخور و هنگامی که سفره جمع شود و یاد خداوند نکنند، ملائکه می‌گویند: خداوند به آن ها نعمت داد، ولی آن ها پروردگار خود را فراموش کردند. 📚 المحاسن، ج 2، ص 432 امیرالمومنین علیه السلام:کسی که غذا می‌خورد، نام خداوند را بر غذا‌ ببرد و اگر فراموش کرد و بعد، خداوند را یاد کرد، شیطان آن چه خورده را برمی‌گرداند و شخص غذا را به تنهایی می‌خورد. 📚 المحاسن، ج 2، ص 434 مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله غذا می‌خورد و تا آخرین لقمه‌ غذا بسم الله نگفت، هنگام خوردن لقمه‌ آخر گفت " بسم الله اوله و آخره ". پیامبر فرمود: شیطان با او غذا می‌خورد و هنگامی که بسم الله گفت، شیطان آن چه خورد، بالا آورد. 💢 در روایت آمده است:به امام صادق عليه السلام گفتم: چگونه بر خوراک نام خدا برم؟ فرمود:اگر چند ظرف است، بر هر كدام بسم اللّٰه بگو. گفتم: اگر فراموش كردم‌؟ فرمود: بگو "بسم اللّٰه من اوله الى آخره" 📚 بحارالأنوار، ج 10، ص 168 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✍امام صادق علیه السلام: به درستی که انسان گناهی را که مرتکب می شود با آن گناه از او دفع می گردد. 📚بحارالانوار ج73 ص358 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
4_5821265580551834183.mp3
4.77M
🎤 ⭕️ بزرگترها گاهی مرتکب جنایات بزرگی در حق کوچکترها میشن!!! جنایاتی که بزرگتر از کشتن اونهاست...! ⚠️ که به حتم هریک از ما یک یا چندبار دچارش شدیم و یا خودمون قربانی این جنایتیم. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
بیست جمله کوتاه و ناب👌 1.خوشبختی خانه در خدا پرستی است. 2.عزت خانه در دوستی است. 3.ثروت خانه در شادی است. 6.زیبایی خانه در پاکیزگی است. 5.پاکی خانه در تقوا است. 6.نیاز خانه در معنویات است. 7.استحکام خانه در تربیت است. 8.گرمی خانه در محبت است. 9.صفای خانه درمحبت است. 10.پیشرفت خانه در قناعت است. 11.لذت خانه در سازگاری است. 12.سعادت خانه در امنیت است. 13.روشنایی خانه در آرامش است. 14.رفاه خانه در حرمت و تفاهم است. 15.ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است. 16.سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است. 17.صفت خانه در انصاف و گذشت است. 17.شرافت خانه در لقمه حلال است. 19.زینت خانه در ساده بودن است. 20.آسایش خانه در انجام وظیفه است. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
اے بشر هر جا ڪه هستے چون گل بے خار باش با ضعیفان همره و با مستمندان یار باش این جهان خواهے نخواهے بر همه خواهد گذشت فڪر آن وادے بڪن خوش خلق و خوش رفتار باش ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
1_409332082.mp3
2.49M
🍃🌴🌼🎼 آوای شبانه 🍃🌴🌺زیبا و آرامبخش شبتون بخیر 🌻💖 🌹💖🌟🌙✨💖🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا