eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت محمد (ص): هرکس فرزندش به سن ازدواج برسد، و بتواند برایش همسر گزیند و چنین نکند، هر حادثه ای پیش آید ، گناهش به عهده ی است. 📚کنز الاعمال ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌸پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: 🔵هر فرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می شود.سؤال کردند: حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟فرمود: آری خداوند بزرگتر و پاکتر است. 📗بحار الانوار، ج 74، ص 73 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
» ✍امام سجاد علیه السلام: حـــــق‌مادرت بر تو اين است كه بدانى او تو را در جايى حمل كرده است كه هيـچ كس ديگرى را حمل نمى كند و از مـيوه دلش آن به تو داد كه هيچ‌كس به ديگرى نمیدهد. 📚الأمالى ، صدوق ، ص۴۵۳ ‎‎‌‌‎‎‌ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔔 غربال‌مردم در آخرالزمان 🌿 آیت‌الله حق‌شناس(ره) : غربال‌شدن مردم‌در آخرالزمان مثل غربال شدن اصحاب امام حسین(ع)در شب‌عاشوراست! ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرض کنید اگر کنار آدم‌های قدکوتاه بودن، قدِ شما را کوتاه می‌کرد، آن‌وقت چقدر مواظب هم‌نشینانتان بودید؟! ⚠️آدم‌های کوته‌فکر، دقیقا همین کار را با تفکرتان می‌کنند...‼️ شبتون بخیر التماس دعای فرج 🦋🌹💖🌟✨🌙
┄┅─✵💝✵─┅┄ ❣پروردگارا 🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح 🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم 🔸کوله بارتمنایم خالی وموج 🔶سخاوت توجاری الهی به امید تو💚 @Allah_Almighty ┄┅─✵💝✵─┅┄
منتظـر آمدن همـه نباش،اما یک نفـر مانـده از این قـوم که بر می گردد باید بدانیم که فقط مهدیِ زهـرا حلال مشکلات جهان است. باید زز غیـر او نا امید شده و چنگ توسّل به دامن او بزنیم     ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
خوش آن روزی که دیگر نیاز ی به دعا برای آمدنت نباشد اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما    خوش آن روزی که دیگر نیاز ی به دعا برای آمدنت نباشد اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما    ↷↷ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ کاربرد کلمه طیّب در قرآن (9⃣) ✅💐 غنيمت به دست آمده در جهاد 💐✨ یکی دیگر از مواردی که قرآن در مورد آن لفظ "طیب" را بکار می‌برد، به غنایم بدست آمده در جهاد اشاره می‌کند: 💐💫 فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌِ (آیه 69 سوره انفال) از آنچه به غنیمت گرفته‌اید، حلال و پاکیزه بخورید؛ و از خدا بپرهیزید؛ خداوند آمرزنده و مهربان است! ✅💐 بعد از پایان جنگ بدر و گرفتن اسیران جنگی گروه انصار به پیغمبر (ص) عرض کردند ما هفتاد نفر را کشته و هفتاد نفر را اسیر کردیم و اینها از قبیله تو و اسیران تواند، آنها را به ما ببخش تا در برابر آزادی آنها «فداء» بگیریم (پیامبر (ص) در انتظار نزول وحی آسمانی در اینباره بود) آیه نازل شد و اجازه گرفتن «فداء» در مقابل آزادی اسیران را داد. ✅💐 آیه مورد بحث به مسلمانان اجازه می‌دهد که از این غنیمت جنگی (یعنی مبلغی را که در برابر آزادی اسیران می‌گرفتند) استفاده کنند و می‌گوید: «از آنچه به غنیمت گرفته‌اید، حلال و پاکیزه بخورید و بهره گیرید». 🌹🌹 به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
مامان و بابا هستند. نیکی خیلی زود سلام میدهد،انگار عادت دارد. :_سلام مامان لبخند میزند:سلام عزیزدلم.. خیلی خوش اومدی دخترم. جلو میرود وصورت نیکی را میبوسد. بابا هم جلو میآید و دست نیکی را میفشارد. مامان دستش را دور کمر نیکی حلقه میکند :چرا اینجا ایستادین؟مسیح جان نیکی رو ببر اتاقت لباساش رو عوض کنه به وضوح سرخ و سفید شدن نیکی را میبینم. میگویم:نیکی جان اگه میخوای.. شتابزده و نگران میان حرفم میپرد: نه نه همین جا خوبه.. به صرافت میافتد،سرش را پایین میاندازد:ببخشید حرفتون رو قطع کردم.. مامان با تعجب نگاهش میکند، نیکی هنوز من را با خودم جمع میبندد! سعی میکنم بخندم و طبیعی جلوه کنم:عزیزم این حرفا چیه... مامان جان نیکی یه کم معذبه.. اگه اجازه بدین من ببرم باغ رو نشونش بدم. مامان لبخند میزند:عزیزم خجالت نداره که.الهی قربونت برم... باشه برید با هم... بعد به بابا اشاره میکند و با هم به طرف آشپزخانه میروند. نگاه نیکی هنوز رو به پایین است. :+جلو در منتظرتم... سرش را تکان میدهد.از خانه خارج میشوم.سوز سرمای بهمن،صورتم را میسوزاند. دست هایم را داخل جیب های شلوارم فرو میکنم و هوا را با تمام سلول هایم میبلعم. صدای در میآید و بعد صدای پاهایش. برمیگردم. چادر سفیدی که موقع عقد سرش بود،دوباره سر کرده. قدم هایش را کوتاه و روی یک خط برمیدارد. روبه رویم میایستد،سرش پایین است و هنوز نگاهش را میدزدد. به نظر، این دختر به اندازه ی تمام مؤنٽ های این شهر،خجالت میکشد! :+بریم.. راه میافتم،پشت سرم میآید. قدم های من بلند است و او برای اینکه از من عقب نماند مجبور است تقریبا بدود. از کنار صندلی های جلوی پنجره که میگذرم صدای پایش قطع میشود. برمیگردم،کنار صندلی ها ایستاده و نگاهشان میکند. :+دوست داری بشینیم؟ سرش را با مکث تکان میدهد. مسئولیتم چند برابر شد،مِن بعد باید زبان این دختر هم باشم!! 🌹🌹 به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸 ِ