eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
♥ آقا سلام از شما سپاسگزارم که هر صبح رخصت می‌دهید سلامتان کنم، یادتان کنم... من با این سلام ها تازه می‌شوم جان می‌گیرم و یادم می‌آید جان پناه دارم راه بلد دارم... در افق آرزوهایم تنها♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡را میبینم   🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
🪴 🪴 🌿﷽🌿 *لبخند زیبا* ماموریت های واحد اطلاعات عموما در شب انجام می‌گرفت چون بچه‌ها در نهایت اختفا خودشان را به دشمن نزدیک می کردند رزمندگان شبها به شناسایی می رفتند و روزها به کارهای خودشان می پرداختند و یا در جلسات و کلاس‌هایی که در واحد تشکیل می‌شد شرکت می‌کردند آن روز هرکس مشغول کار خودش بود محمدحسین هم داخل سنگر بود نزدیکی های ظهر حدود ساعت ۱۲ یک مرتبه هوا طوفانی شد گرد و خاک و غبار تمام منطقه را پوشانده بود چشم چشم را نمی دید در همین موقع محمدحسین متوجه طوفان شد با عجله از سنگر بیرون آمد و گفت خیلی هوای خوبی شد باید هرچه زودتر بروم میان عراقی‌ها گفتم جدی می گویی؟ می خواهی بروی؟ گفت بله بهترین فرصت است دیدم مثل اینکه جدی جدی آماده حرکت شد آن هم در روز روشن جلو رفتم و با التماس گفتم بابا حسین جان دست بردار رفتن میان عراقی ها آن هم در روز روشن خیلی خطرناک است گفت هوا را نگاه کن چیزی دیده نمی شود گفتم الان هوا طوفانی است اما ممکن است چند دقیقه دیگر صاف صاف شود گفت مهم این است تا آنجا بتوانم بروم نگران نباش چشم برهم زدی رسیدم گفتم خب چرا صبر نمی کنی تا شب گفت الان میرم و کار شبم را انجام می‌دهم هرچه اصرار کردم فایده نداشت و به سرعت طرف دشمن رفت همینطور بهت زده نگاهش کردم تا رفت میان گرد و غبار گم شد دیگر نه محمدحسین را می‌دیدم و نه خط عراقی‌ها را فقط چند متر جلوترمان مشخص بود هنوز مدت زیادی از رفتن محمدحسین نگذشته بود که طوفان کم کم رو به آرامی گذاشت و لحظاتی بعد هوا صاف صاف شد دلشوره و اضطراب آرامش را از من گرفته بود با خوابیدن طوفان نگرانیم صد چندان شد دوربین را برداشتم و به خاکریز آمدم سنگرهای عراقی را زیر نظر گرفتم نگهبان هایشان سرپست بودند اما از محمد حسين خبری نبود همین طور مضطرب نقاط مختلف را نگاه می‌کردم که یک مرتبه او را دیدم داخل کانال دشمن نشسته بود نمی دانستم چه کار می‌خواهد بکند از خط ما تا خط عراقی‌ها ۳ کیلومتر راه بود هوا روشن و آسمان صاف بود کوچکترین حرکتی در این مسیر از دید دشمن پنهان نمی‌ماند همینطور که داشتم با دوربین نگاه می‌کردم دیدم یک دفعه محمدحسین از سنگر عراقی ها بیرون پرید و به طرف خط خودی شروع به دویدن کرد نگهبان های عراقی هم که تازه او را دیده بودند با هرچه دم دستشان بود شروع به تیراندازی کردند محمدحسین تنها وسط بیابان می دوید و عراقیها هم مسیر حرکت او را به شدت زیر آتش گرفته بودند ما هم نگران این طرف خط نشسته بودیم و جلو را نگاه می کردیم و هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد گلوله‌های خمپاره یکی پس از دیگری در اطراف محمدحسین منفجر می شد اما نکته عجیب برای ما خنده های محمد حسین در آن شرایط بود در حالی که می دوید و از دست عراقی ها فرار می کرد یک لحظه خنده اش قطع نمی‌شد انگار نه انگار که این همه آتش را دارند روی سر او می‌ریزند من و مظهری صفات نشسته بودیم و گلوله ها را می شمردیم فقط حدود ۷۵ خمپاره ۶۰ اطرافش زدند اما او بی خیال می خندید و با سرعت به طرف ما می دوید خوشبختانه بدنش کوچکترین خراشی بر نداشت وقتی رسید خیلی خوشحال بود جلو آمد و با خنده های زیبای شروع کرد به تعریف کردن رفتم تمام مواضعشان را دیدم میدان مین که اصلاً ندارند آن کانال را جدیدا کنده‌‌اند تازه دارند سنگر هایشان را می‌زنند خطشان خلوت خلوت است و کم کم دارند کارهایشان را انجام می‌دهند محمدحسین تمام این اطلاعات را در همین مدت کوتاه به دست آورده بود شاید اگر شب این ماموریت را انجام می‌داد خطرش کمتر بود اما به اطلاعاتی این چنین دست پیدا نمی کرد برای او کار از هر چیزی مهمتر بود وقتی حرف هایش تمام شد به طرف سنگرش رفت و به شوخی گفت اینم از کار شب ما در عوض برویم امشب یک ساعت راحت بخوابیم *دریغ و درد که تا این زمان ندانستم* *که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌍وسیرو‌ فی‌الارض🌍🍃 🍃🕊☀️📹 لحظاتی برا دیدنِ لذت حسِ عمیقِ عشق و شور و زندگی . 🍃💫☀️باغ پرنده ها و زندگیِ طوطی های زیبا👌😍. ◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇ 🇮🇷             @hedye110 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
🪴 🪴 🌿﷽🌿 اسب سواران به سوى شهر انبار مى تازند، شهرى كه در كنار مرز شام قرار دارد، آنها وارد شهر مى شوند و مردم هيچ پناهى ندارند. سربازان معاويه به خانه ها حمله مى كنند و به سوى زنان مسلمان مى روند و گوشواره و جواهرات آنها را غارت مى كنند. هيچ كس نيست كه مانع آنها شود. آنها آزادانه در شهر هر كارى كه بخواهند انجام مى دهند و بدون اين كه آسيبى به آنها برسد برمى گردند. خبر به على(ع) مى رسد، قلب او داغدار مى شود، دشمن آن قدر جرأت پيدا كرده است كه به شهرى كه در سايه حكومت اوست، حمله و جنايت مى كند.15 على(ع) به مردم عراق هشدار داده بود كه خطر معاويه را جدّى بگيرند و براى جهاد آماده شوند، امّا گويى گوش شنوايى براى آنها نبود. خوشا به حال آن روز كه آن بيست هزار يار وفادار زنده بودند. همه آنها در جنگ صفّين، جانشان را فداى آرمان امام كردند و به شهادت رسيدند. ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶سلام به باغیرتایی که وقتی دلار بالا میره، کیف میکنن و سریع میرن بازم دلار میخرن که مثلا حساب بانکی شون چاق تر بشه یا یه برج و یه ماشین لاکچری به سرمایه هاشون اضافه بشه. احسنت به غیرت نداشته شما که توی بدبخت کردن فقرا و قشر ضعیف جامعه سهیم هستید و حتی به اندازه یک دلار نمیتونید واسه آسایش همنوعان خودتون طمع رو بزارید کنار و از خودگذشتگی کنید... 🔷اما اگه میخواهی بدونی وقتی پایین میاد کیا خوشحال میشن؛ این کلیپ را ببینید و برای بقیه هم بفرستید.  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
عــلّامــه حســن زاده آملــی (ره) : آدمي، مهمان سفـره ڪردار خود و بهره‌مند از كشتزار خود است و به عبارت ديگر محشور با اعمال خود است، بلڪه عين اعمال خود است.  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شوخی جالب رحیم پور ازغدی با غرب زدگی برخی از افراد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت: شما نبودید، اگر بودید شما را به جای میمون به فضا میفرستادیم!  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
🔆عبید زاکانی 🗯خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: 🍂«عبید این چه حکایت است که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»گفت:....   🍂می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.»خواستم بپرسم: 🍂«اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: 🍂گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود بهتر از هر نگهبانی پایش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
استاد 🔹غرور آتشی است که اعمال انسان را تباه می‌کند و در روایات بیان شده است کسی که سن او از شما بیشتر باشد به احتمال اینکه یک الله اکبر بیشتر گفته است خود را از او پایین‌تر ببیند و به کسی که سنش از شما پایین‌تر باشد به احتمال این‌که از تو گناه کمتری مرتکب شده است، با مقام معنوی بالاتری نگاه کنید. 🔹 نمی‌توان از مردم انتظار داشت که هم‌وزن اصحاب رسول خدا و صحابه ائمه معصومین(ع) باشند، بلکه هر کسی از نظر جسمی و روحی شرایطی دارد که برابر آن شرایط باید انتظار ایمان داشت و هر فردی که در حد خود مؤمن باشد اهل نجات خواهد بود. 🔹گاهی ارتباط بین انسان و اهل‌بیت(ع) منجر به هدایت می‌شود. این ارتباط خواه با واسطه باشد و یا بدون واسطه گاهی منجر به تلنگری برای هدایت انسان می‌شود. پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود که محبین شما و محبّینِ شعیان شما اهل نجات هستند.  🇮🇷 🇮🇷             eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا