*💥چرا حاج قاسم محل قبر خود را در کنار شهید یوسف الهی انتخاب کرده است؟*!👇👇👇👇
*همراه با خاطرات و کراماتی از شهید حسین یوسف الهی*👇👇👇
*این متن ارزش خوندن داره حتما بخونید*👇👇
*🔹شهید «محمّدحسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله کرمان ، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با ایشان زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.*
*🔹محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت امام (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند*.
*💥خاطراتی خواندنی از این شهید عزیز را با هم مرور میکنیم:*
*👈به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب که روی میله ثبت میشود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد*.
*🔹نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه.*
*🔹بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمیشوی".*
*🔹با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.*
*🔹در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود!*
*👈با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا*.
*🔹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت.*..
*🔹امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد...*
*👈پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.*
*🔹ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمیدانستیم کجا برویم.*
*🔹جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!*
*🔹جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!*
*🔹وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی میتواند صحبت کند.*
*🔹اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟*
*🔹لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!*
*🔹محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت!*
*👈دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنها با لباس غوّاصی در آبها جلو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.*
*🔹محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.*
*🔹حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.*
*🔹امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.*
*🔹صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟*
*🔹گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!*
*🔹مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را*.
*🔹با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟*
*🔹گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟*
*🔹اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود*.
*🔹اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.*
*🔹پرسیدم: چه طور؟! *
*🔹گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.*
*🔹من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.*
*🔹وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!*
*👈زمستان 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.*
*🔹بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.*
*🔹حسین به همه اشاره کرد به جز من! *
*🔹چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد!*
*🔹از این ماجراها در سینه بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله بسیار نهفته است. رازهایی که هیچ جا بازگو نشد...*
*✅منبع: کتاب نسل سوخته*
🇮🇷کانال رسمی حجه الاسلام مهندس سید محمد آقامیری
@sm_aghamiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵پست موقت
💠صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا س
🇮🇷کانال رسمی حجه الاسلام مهندس سید محمد آقامیری
@sm_aghamiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵پست موقت
💠صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا س
🇮🇷کانال رسمی حجه الاسلام مهندس سید محمد آقامیری
@sm_aghamiri
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵پست موقت
💠صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا س
🇮🇷کانال رسمی حجه الاسلام مهندس سید محمد آقامیری
@sm_aghamiri
17.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فرونشست در چین ، جنجال در تهران | از دروغ تا واقعیت
.
.
❌چندی پیش انتشار یک تصویر در فضای مجازی موجب تعجب کاربران مخصوصا ساکنان پایتخت شد ، تصویری که میبنید مربوط به فرونشست زمین در چین است اما...
🇮🇷کانال رسمی حجه الاسلام مهندس سید محمد آقامیری
@sm_aghamiri
مجمع نمایندگان طلاب تهران/طلاب دارای سطح۲ و بالاتر که جویای کار هستند، تصویر مدرک خود به همراه شماره تماس را به شماره 09218309984 در فضای مجازی ارسال نمایید
هدایت شده از حسن مرادی
از شیطان یاد بگیریم!!
عجب همتی دارد، حتی از پیامبران الهی ناامید نمی شد، انگار نه انگار که یوسف و ایوب علیهما السلام پیامبر و معصومند، برای همه برنامه دارد.
ابلیس را کنار بگذاریم،همین آمریکای خودمان، از هیچ کس ناامید نیست، برای همه برنامه دارد، کاری ندارد که این یار امام و نخست وزیر زمان جنگ و ... بوده، تلاشش را می کند، خیلی اوقات هم نتیجه می گیرد، حتی اگر پدر را نتواند همراه کند، فرزندانشان را همراه می کند و بالاخره راه نفوذی پیدا می کند.
اما ما ،یعنی متدینین یعنی انقلابی ها
چرا این قدر زود نا امید می شویم؟
از اول فتنه فکرم مشغول این نوجوانان دهه هشتادی بازداشت شده است، برای آن ها برنامه ای داریم؟
برای این گسست و فاصله اجتماعی ایجاد شده برنامه ای داریم؟
به فکر بچه محل ها و همسایه ها هستیم؟
یا زود ناامید شدید، و با خود می گویید، این ها آدم بشو نیستن، این ها تو خیابان همه کار کردن، این ها شب ها از پنجره شعار می دهند و ...
برادر حزب اللهی و انقلابی و بسیجی و ارزشی و .... این فتنه تمام شد، باید به فکر فتنه زده ها باشی
متن های تند و حماسی تو، شاید برای روزهای فتنه خوب بود،اما به درد جذب فتنه زده ها نمی خورد
صفحه های مجازی ما باید پر باشد از مطالب جذب کننده که امام رئوف و مهربانمان فرمود لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا
البته نقطه مزیت ما فضای حقیقی است،الان که همه چیز مهیاست، به مدارس بروید، برای بچه ها اردو طراحی کنید،هر کس با چند نوجوان فامیل و محله ارتباط بگیرد،خود را به آب و آتش بزنید، به خدا پیامبر فرمود یک نفر به دست شما، هدایت شود، از هر چه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده، فایده اش برای تو بیشتر است، و کلام قرآن است که اگر یک نفر را احیاء کنید،گویا همه را زنده کرده اید. اینگونه دشمن ناامید می شود و الا کوبیدن بر طبل دو قطبی و زیاد کردن فاصله ها، بازی در زمین دلخواه دشمن است.
از هیچ کس ناامید نشوید
یا علی
@hasanemoradi
مدرسه علمیه امام خمینی ره دو/مراسم روزشهادت امام رضا علیه السلام و بزرگداشت مرحوم استاد امید صالحی
امروز، سه شنبه، روز شهادت امام رضا علیه السلام ،ساعت ۱۱ صبح
مکان: امام زاده زید
هدایت شده از حسن مرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب، ۱۳ مهر۱۴۰۱ میدان ولی عصر عج
این ایام را از دست ندهیم، همه برای مناسبت های پیش رو در نقاط مهم برنامه ریزی کنید
دوقطبی باید بشکند،
یک ایران یک ملت
@hasanemoradi