🔮✨✨🔮
امام رضا همه رو میشناسه✋
#ارسالی
با کاروانی همراه مادرم و دو تا دخترام
زائر امام رضا شدیم، هر روز برای اقامه نماز
به حرم میرفتیم، خیلی با صفا بود.
مدیر کاروان برای صرف غذای حرم اعضا
کاروان رو لیست کرد،
موقع نوشتن اسمهامون میگفت:
حواستون باشه درست ساعت هشت صبح
جلوی مهمانسرا باشین ،تا من لیست
رو تحویل ندم کسی رو نمیزارن داخل بره.
من آروم گفتم: خانم مدیر، امام رضا ما رو
میشناسه راه میده بابا
گفت: نه یک به یک با لیست وارد میشیم.
شب بعد از نماز مغرب موندیم حرم تا نماز
صبح ، حوالی ساعت چهار صبح نماز صبح
هم به جماعت خوندیم و برگشتیم منزل.
مادرم گفت: صبح باید زود بلند بشیم که
مهمون حرمیم، بچه ها زود خوابیدن
خسته بودن،
ساعت هفت و نیم صبح بلند شدیم ،
مادرم گفت: دیرمون شد الان همه رفتن،
بچه ها کمی کسل بودن، به سرعت جلو در
هتل اومدیم ،همه رفته بودن ، مادرم ناراحت
شد و گفت: فکر نکنم برسیم ،
گفتم : مادر جان اگه قسمت باشه میرسیم،
گفت: ندیدی مگه ،کسی که با گروه اونجا
نباشه راه نمیدن.
با عجله رفتیم ،رسیدیم جلو مهمانسرا،
هیچکس نبود، یه نگاه به گنبد طلای امام
رضا کردم ،گفتم ،آقا جان ما رو هم حساب
میکنی یا نگاهمون نمیکنی..
همین موقع یکی از هم کاروانیهامون
اومد ،پرسید ،پس کو ،کجان؟
گفتم نیستن.
خادمی جلوی در اومد ، بفرمایید،
گفتیم :مهمان حرم هستیم.
گفتن: بفرمایین، ما رو سوار آسانسور کرد،
خودشم با ما اومد ،
ما رو با احترام برد داخل غذا خوری ،
کسی نبود،
خادم دیگری خوش آمد گویی کرد،
مادرم گفت :حتما خوردن رفتن،
ما نشستیم، پذیرایی کردند، عالی بود،
بعد نیم ساعت دیدیم گروه و کاروان ما
داخل غذا خوری شدند،
همشون پرسیدن کی اومدین، ما تو صحن
بودیم تا نوبت ما بشه ،
مدیر کاروان اومد پیشم ،
گفت : چطور اومدین، کی رسیدین،
چطور راهتون دادند،
گفتم: خانم مدیر جان گفتم که
#امام_رضا همه رو میشناسه 🦋
ورودی اسم نمیخواد 🌱
🎍〰〰〰〰〰〰🎍