♥️🍃
خدایا
با توکل به اسم اعظمت روزمان را
شروع میکنیم
الهی
امروزمان شروعی باشد برای شکر
نعمتهای بیکرانت و قلبمان جایگاه
مهربانیت
پروردگارا
زندگی ما را سرشار از آرامش و روح ما را غرق در محبت و عشق خودت گردان .
آمین يا رب العالمین
سلام و ارادت
صبحتون آدینه تون بخیر و منور به نور قرآن کریم.
یاد اموات با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
♥️🍃♥️🍃♥️🍃♥️🍃♥️
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️پیشگویی های آخر الزمانی چقدر اعتبار دارد؟
📣 مقام معظم رهبری
#نشر_حداکثری_با_شما
@PasokhWorld
ı▲با#دنیای_پاسخ حاضرجوابباش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات...
🔅تا امر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند؛
« هیچ عملی در روز جمعه، برتر از #صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »(الخصال ص۳۹۴)
#نذر_گل_نرجس_صلوات
#اللهم_عجلـــ_لولیک_الفرجـ 🤲🌷
#کربلایی_سیدعلیرضا_میرشریفی
@seyyed_alireza_mir1
🔵🔴هماهنگی بزرگ علیه حاکمیت ملّی ایران
✍دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در زمینهی بیانیهی مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا
🔦احتمال تکرار تجربهی جنگ کانال سوئز در ۱۹۵۶
در حالیکه جمهوری اسلامی درگیر بحرانهای منطقهای مربوط به جهان عرب شده و در نتیجهی آن جهان در انتظار کشمکش بزرگ میان جمهوری اسلامی و اسراییل است، برخی همسایگان جنوبی ما که سالهاست مدعی حاکمیت بر جزایر تاریخی ایران در خلیج فارس هستند از فرصت استفاده کرده و علاوه بر چین و روسیه اینک به گونهای بیسابقه حمایت اتحادیهی اروپا را در تایید ادعای خود دربارهی جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک را به دست آوردهاند. بیگمان این یک اقدام حسابشده و تلاش برای مشروع جلوه دادن ادعای امارات عربی متحده پیش از هرگونه اقدام نظامی برای اشغال جزایر ایران یا در گرماگرم درگیری نظامی میان اسراییل و جمهوری اسلامی و یا در پی تضعیف توان نظامی ایران به دنبال تهاجم نظامی اسراییل به ایران است.
این امر مرا به یاد ماجرای جنگ کانال سوئز در اکتبر ۱۹۵۶ میاندازد که در گرماگرم تهاجم فرانسه و انگلستان به مصر، اسراییل در یک حملهی غافلگیرکننده از شرق به مواضع مصر در کانال سوئز حمله برد تا به اهداف از پیش طراحی شده خود دست یابد.
امیدواریم امارات عربی متحده و کشورهای حامی آن مرتکب چنین اشتباهی نشوند، چون بدون شک در این پروژهی خود شکست خواهند خورد و روزگار ایران همیشه چنان نخواهد بود که آنها آرزویش را دارند. تجربهی تاریخی نشان داده است که ایران همیشه قفنوسوار از دل خاکسترهای ناشی از ویرانیهای گوناگون دوباره سر بر آورده و در رستاخیزی دوباره توان ملی خود را زنده خواهد کرد.
نیروهای جان بر کف مسلح ایران باید با هوشیاری تمام مواظب حركتهای ایذایی همسایگان پرادعای جنوبیمان باشند و به دیپلماسی و سفرهای خوشبینانه و گاه توهمی دولتمردان ما در جلب دوستی آنها، دل نبندند.
اجلاس مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیهی اروپا و حمایت اتحادیه از ادعاهای امارات بر جزایر ما، آشکارترین نشان نابهنگام بودن دیپلماسی دیرهنگام دولتمردان و دستاندرکاران سیاست خارجی است.
7.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشم در چشم دشمن؛ نبرد تا آخرین نفس
@TasnimNews
عملیات والفجر ۴ صفحه یک
ارتفاعات کانی مانگا
خاطرات جابر اردستانی
از فرماندهان گردان کمیل
خاطره عملیات والفجر۴ که در همین ایام بود را ذکر میکنم تا من هم در ثواب انتقال خاطرات ودلاورمردیهای رزمندگان به نسل جوان شریک باشم ویادی از شهدا کرده باشم.
عملیات والفجر۴ در غروب روز چهارشنبه ۱۳۶۲/۸/۳۰ تا ۱۳۶۲/۷/۲۷
در منطقه سلیمانیه وپنجوین عراق انجام شد،
هدف عملیات، تصرف دره ودشت شیلر وتسلط بر ارتفاعات منطقه ،بویژه بلندترین قله یعنی ۱۹۰۴ یا همان کانی مانگا،
که دراینصورت راههای ورودی وعبوری عناصر ضد انقلاب از سمت عراق به ایران مسدود میشد،
واز دو محور بانه و مریوان صورت گرفت
وبیشتر ارتفاعات در هر دو محور به تصرف غیور مردان ایران در آمد،
لشگر ۲۷ حضرت رسول ص
از مرحله سوم و چهارم وارد عرصه نبرد شد،و
بعد از تصمیم گیری فرماندهان لشگر ،تعدای از گردانها شب اول ودوم
مرحله سوم عملیات والفجر۴ به خط زدند،وبعضا موفق هم بودند،بجز گردان مالک ومیثم که در یال ارتفاعات ۱۸۰۰ و ۱۸۶۶ زمین گیر شده بودند وکار گره خورده بود ،ضمنا گردان کمیل که همیشه شب شکن وخط شکن بود بنا به اعتراض برخی فرمانده گردانها ومصلحت هایی ، این بار به عنوان پشتیبان انتخاب شد.ولی دقیقا یادمه که شهید معصومی و شهید حاجی پور اومدند تو مقر گردان، تو شیارهای اطراف پادگان گرمک،در دشت شیلر،منطقه ای آلوده،دشمن آتش کور وبی هدف میریخت، ونزدیک ترین نقطه به صحنه های درگیری وبدون سرپناه ،ودائم هواپیماهای دشمن منطقه را بمباران میکردند،وقتی اعتراض نیروهای گردان کمیل را دیدند وصحبتهای شهید معصومی که به شهید حاجی پور گزارش میداد که دیگه نمیتوانیم نیروها را کنترل کنیم ،اینجا هر روز هلی کوپتر های عراقی داخل شیار ها را بمباران وبا راکت میزنند.واز طرفی بخاطر نزدیکی ارتفاعات ودیدن صحنه های درگیری وسابقه گردان کمیل،که همیشه خط شکن بوده ،کنترل نیروها خیلی مشکل است.
اینجا بود که شهید حاجی پور با اون لهجه شیرین ترکی و فارسی اش،
شروع به صحبت کرد، ودر چند کلام اصل مطلب را گفت ،که نگران نباشید کار اونقدر بزرگ هست که نوبت به شما هم میرسد،ویه تذکر کوچک هم داد،که کار گره خورده و مجبوریم از تمام ظرفیت لشگر استفاده کنیم، لذا اماده باشید امشب ویا فردا شب به خط بزنید،
اینجا بود که نیروها علی رغم فضا ومکان نا مناسب
که دائم بالگرد های دشمن در منطقه بودند،نیروها با خوشحالی زیاد اماده رزم شدند.
نزدیک غروب بود،که نیروها درآن لحظات معنوی وحال وهوای پرواز کردن وبه وصل یار رسیدن،
حاج اقا ذوالنوری که الان نماینده شهر قم در مجلس هستند
روحانی گردان بودند.وصیغه عقد اخوت را بین برادران گردان خواندن وتمامی نیروها با هم برادر شدند. با چاشنی مداحی محمد طاهری وبا اراده مصمم و دو چندان ، در آن شرایط نامناسب و بدون امکانات با سر هم کردن چند چفیه وقرار دادن قرآن در وسط چفیه دو نفر در دو طرف شیار نگه داشتند و دروازه قرآن درست کردند،ایفند دود کردند، وبوی اسفند فضا را معطر کرده و فضای معنوی خوبی خاکم شده بود، خیلی از نیروها نور بالا میزدند، واگر دقت میکردید وتحربه داشتی میشد شهدای امشب را شناسایی کرد،من از چند نفر قول شفاعت گرفتم منتظر دستور حرکت بودیم،
هنگام غروب شهید معصومی فرمانده دلاور وشجاع گردان ،شهید مقدم جو وبنده (جابر)را صدا کرد وکلی صحبت وتوصیه وسفارش که من مدتی است گروهان ها را زیر نظر دارم. واز تمام حرکات و بدن سازی انها در جریان هستم،لذا به این نتیجه رسیدیم که گروهان شهید صدوقی به نمایندگی گردان کمیل امشب به خط بزند واگر خدای نکرده به مشکل خورد ،از دیگر گروهان ها استفاده میشودگفتنی است تنها گردانی که ۴ گروهان داشت گردان کمیل بود،گروهان ش مدنی گروهان ش دستغیب، گروهان ش صدوقی ، وگرهان نور،
هوا تاریک شده بود نیروها همه اماده و قبراق جهت نبرد با دشمن بعثی ولحظه شماری میکردند.دستور حرکت صادر شد، واز نقطه رهایی دلها گره خورد به ائمه معصومین ع ،وحالاتی که نمیتوان وصف کرد، ابتدا در دشت شیلر مسافت زیادی را طی کردیم واز معابر مین وتله های انفجاری عبور کردیم تا رسیدیم به یه رودخانه ،از کنار اب عبور کردیم وبه شیار مورد نظر رسیدیم وبایدسریع خود را به بالای ارتفاعات میرساندیم .که ناگهان با شلیک دوشکا واتش سنگین دشمن مواجه شدیم وظاهرا دشمن متوجه حضور ما شده بود،البته تا اندازه ای هم طبیعی بود چون منطقه عملیاتی ودرگیری بود وما هم شب دوم و سوم به خط میزدیم طبیعتا منطقه الوده بود،وباید انتظار چنین برخورد هایی را از سوی دشمن داشت،
ادامه والفجر ۴ صفحه دوم
لذا دستور برگشت دادند واز مسیری دور تر وصعب العبور تر که با کندی حرکت میکردیم واز شیارهای الوده به مین واتش دشمن به سمت ارتفاعات حرکت کردیم.در بالای ارتفاعات هم با اتش سنگین دشمن گردان های مالک ومیثم روی یال ۱۸۰۰ و ۱۸۶۶ بعد از نبرد های خونین، زمین گیر شده بودن.وبا سختی و زحمت زیاد وعبور از شیارهایی که دشمن اتش کور میریخت وشیارها تماما صعب العبور بودند،با هر زحمت وسختی که بود گردان کمیل خودش را به بالای ارتفاعات رساند،وبعد از گذشت مسافتی،به یال ۱۸۰۰ رسیدیم ،ونیروهای گردانهای مالک و ... زخم و زیلی دیدیم که با دیدن ما خوشحال شدند و با دعا برای موفقیت، از ما میخواستند تا هر طور شده قله ۱۹۰۴ یا همان کانی مانگا را فتح کنیم،در مسیر به همه نیروها توصیه کردیم بیشتر،آیه وجعلنا را بخونند، همواره زیر آتش دشمن عبور کردیم،رسیدیم به پایین قله ۱۹۰۴ که با وتیراندازی دشمن نیروها همه ستون گردان هستند ،و دستور این بود فقط گروهان شهید صدوقی حرکت کند، تازه نیروهای گروهانهای دیگر فهمیده بودند، پشتیبان گروهان ما هستند، وناراحت بودند، ولی چاره ای جز تمکین نداشتند
صفحه سوم ادامه والفجر ۴
مگر میشد نیروها را کنترل کرد ،ما حرکت کردیم.وبا هماهنگی که با شهید مقدم جو داشتیم دسته یک جلو حرکت کرد به سمت نوک قله باید وخودش را به بالای ارتفاع
برساند،
ودو دسته دیگر در گوشه ای هر چند نا امن بود ولی چاره نداشتیم جهت پشتیبان گذاشتیم تا اگر خدای نکرده به مشکل خوردیم ویا احیانا کار گره خورد ،از دودسته دیگر استفاده کنیم. باشلیک چند گلوله ارپی جی استارت را زدیم در صورتیکه دشمن هم کماکان با تسلطی که از بالای ارتفاع داشت ما را زیر اتش سنگین داشت،متر به متر درگیری و نبرد خونین ، و از کار انداختن دوشکای دشمن که مثل بلبل چه چه میزد،و نثار خون چندین جوان برومند،به لطف خداوند ودعای خیر حضرت امام و مردم وتوسل به ائمه معصومین ع
ادامه والفجر ۴ صفحه چهارم
وهمچنین درایت وبه کار گیری ورعایت موارد نظامی در زیر اتش بسیار سنگین دشمن که جهنمی درست کرده بود، در اندک زمانی شاید حدود ۲۵ یا ۳۰ دقیقه دسته دلاور یکم خودش را به بالای ارتفاع رسوند،البته تلفاتی هم داشتیم واز دسته دو و سوم وهم استفاده شدودر ادامه از دیگر گروهانها ی شجاع گردان ازجمله گروهان شهید مدنی وشهید دستغیب وگروهان نور که رشید و دلاور بودند، به خوبی جهت مقابله با پاتک دشمن استفاده گردید، وتا چند وقت نبرد جانانه ودلاوری گردان کمیل ورد زبان همه نیروهای لشکر شده بود، تازه اول درگیری بود، با اینکه ما بالای ارتفاع رسیده بودیم ولی همچنان نبرد ادامه داشت ودشمن هم با تمام قوا مقاومت میکرد، وما وقت چندانی نداشتیم وباید
هرچه سریعتر وقبل از روشن شدن هوا قله ویالهای پیوسته به آن را تماما فتح و پاکسازی میکردیم، ومیدانستیم که بعد از روشن شدن هوا، دشمن چه در سر دارد
وباید خودمون را برای پاتکهای دشمن که از خود عملیات سخت تر بود،آماده میکردیم،ولی دشمن چون نمیخاست بلندترین ارتفاعات وبویژه کانی مانگا یا همان ۱۹۰۴ را ازدست بدهد که مساوی با عقب نشینی از کل منطقه بود ودر دید
وتیررس قرارگرفتن پنجوین دشت شیلر و،،،،،
لذا مقاومت دو چندانی داشت،
ولی خب خداوند تقدیر را جور دیگری
رقم زده بود وبا شجاعت ودلاوری گردان کمیل کانی مانگا فتح شد وتسلط بر اوضاع داشت،
در هنگامه نبرد بود که دائم این طرف و انطرف میرفتم ونیروها را جابجا میکردم که در همین لحظات با اصابت گلوله و ترکش به فک وصورت مجروح شدم ودر ان معرکه صلاح نبود که منطقه را ترک کنم ،وبه جهت تقویت روحیه نیروها سیگار سومر عراقی را روشن کرده ودودش را از لپ سوراخ شده ودرب و داغون بیرون میدادم، باعث خنده نیروها می شدم، البته این قسمت سیگار کشیدن را به خاطر بد آموزی خلاصه کردم، امدادگر، سر و صورت منو با یک لنگ بست،شبیه عمامه شده بود،مفت ومجانی آخوند شدم، نیروها هم به شوخی میگفتند حاج آقا سلام علیکم
ولی یواش یواش فک وصورت من از حالت بی حسی بیرون میامد، و از داروها وآمپول عراقی ها استفاده کردند،ولی همچنان درد شدیدی داشتم، که چند نفری هم نمیتونستند منو نگه دارند،تا از داروهای عراقی استفاده کنند، که با دستور شهید معصومی، منو به عقب و پست امداد واز اونجا هم به مریوان وتهران بیمارستان طالقانی اوین اعزام کردند،ولی همچنان اوضاع را رصد میکردم،
هم زمان اتش دشمن بیشتر وبیشتر میشدوهواپیماهای دشمن دائم درحال بمب باران مواضع رزمندگان بودند
پاتک های سنگین بعثی ها با آن حجم اتش بالا یکی پس از دیگری با رشادت وشجاعت وصف ناشدنی رزمندگان دفع شد
وبراثر همین پاتک ها ودرگیری های کمر شکن دشمن که بالای قله آمدند جنگ های تن به تن با دشمن خبیث با اون هیکل های نتراشیده ،پاتک ها دفع میشد،در نهایت برخی از قله های کوچکتر، چندین بار با دشمن دست به دست شد ودر نبرد های خونین و سلحشورانه رزمندگان اسلام بعد از گذشت ۳۳ روز نبرد نا برابر با دشمن تا دندان مسلح،در نهایت تلاشها نتیجه ای نداشت وقله ۱۹۰۴ (کانی مانگا) دست دشمن ماند،
وبعد از فروکش کردن آتش ودود خبر از دوستان وفرماندهان میگرفتم که میگفتند، معصومی پرواز کرد، مهدی خندان ان دلاور همیشه خندان معاون تیپ یکم عمار به دیار عقبی پیوست، عباس ورامینی مسئول ستاد لشکر به لقا ءالله پیوست، حاجی پور فرمانده تیپ یک عمار در بهشت برین جای گرفت، وسراغ دیگر همرزمان کمیلی خودم را میگرفتم وبا کوهی از غم وغصه روبرو شدم
وبه جرأت میگویم که سال ۱۳۶۲ یکی از سخت ترین سالهای دفاع مقدس بود،
زیرا که شروعش با والفجرهای مقدماتی ویک، والفجر ۳ ،والفجر ۴ودر اسفند همین سال عملیات بسیار بزرگ خیبر وشهادت سردار خیبر حاج همت عزیز بود،
واگر اشتباه نکنم روز آخر آبان ماه ۱۳۶۲ بود که دستور عقب نشینی از دامنه های کانی مانگا داده شد، و وقتی که به عقب ونقطه رهایی قبل از عملیات میامدند
همه خسته و فرسوده و زخم خورده با دلهای شکسته وچشمهای اشکبار، دوستان مجروح را تخلیه کردند وناراحت از جا ماندن شهدا در منطقه وجسارت سفاکان بعثی بود،وحتی به شهدا هم از روی بغض وکینه تیر خلاص میزدندوسرمست ومغرور ،شکستهای فضاحت بارش،را جبران کند،
چون این ایام مصادف با سالگرد عملیات والفجر ۴ میباشد خواستم از شهدا ودلاورمردیهای رزمندگان بگم، وخودم هم نیاز داشتم تا با ذکر شهدا روحیه بگیریم،شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات،
انشاءا،،، همگی عاقبت به خیر شوید
و من حقیر را هم دعا کنید،
یاد باد ان روزگاران یاد باد،
🌸🌸جابراردستانی🌸🌸🌸
📗 قالَ امیرالمومنین علیهالسلام:
🔰﴿إأَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ كَمَا تَعْمَلُونَ فِي الرَّهْبَةِ. أَلَا وَ إِنِّي لَمْ أَرَ كَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا كَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا﴾
🔹همانگونه كه به هنگام ترس و ناراحتى براى خدا عمل مى كنيد، در روزگار خوشى و كاميابى نيز عمل كنيد. آگاه باشيد هرگز چيزى مانند بهشت نديدم كه خواستاران آن در خواب غفلت باشند، و نه چيزى مانند آتش جهنّم، كه فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند.
📚نهج البلاغه، خطبه 28
#قرآن
#احادیث
#حدیث
🍃 ذڪر نٻڪ❤️