eitaa logo
هیات امین الله منطقه18
165 دنبال‌کننده
961 عکس
1.6هزار ویدیو
53 فایل
هیات متوسلین به قمر بنی هاشم علیه السلام.
مشاهده در ایتا
دانلود
جابر بن عبدالله گفت امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه یک یار یهودی داشت که خیلی او را دوست داشت و اگر برای حضرت حاجتی بود او انجام می داد وقتی یهودی مرد امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه شدیداً محزون شدند حضرت رسول خندان بهشت امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه نگاه کرد فرمودند ای ابوالحسن برای یار یهودیت چه اتفاقی افتاد؟ فرمودند مرده است حضرت فرمودند: غمگین و محزون شدی برای او فرمودند بلی ای رسول خدا حضرت رسول صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فرمودند دوست داری او را شادمان ببینی؟ فرمودند بلی پدر و مادرم فدایت فرمودند سرت را بالا بگیر آسمان چهارم را دید در بقه ای از زبرجد سبز است که آویزان است به قدرت خدا حضرت رسول صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فرمودند این برای کسی است که تو را دوست بدارد از یهود و نصاری و مجوس و شیعیانت با من و تو در بهشت محشور می شوند. الأصول الستة عشر (ط – دار الحديث) ۲۷۷
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بیشتر پیاده می‌جنگیدند و اگر هم سوار اسبی می‌شدند، چندان برای ایشان مهم نبود به ایشان گفته شد که چرا سوار اسب نمی‌شود؟ پاسخ دادند: اسب یا برای تعقیب حریفی است که از میدان بگریزد یا برای این است که کسی بخواهد خود بگریزد. من نه کسی هستم که پشت به دشمن کنم و بگریزم و نه کسی هستم که اگر کسی گریخت، او را تعقیب کنم. پس اسب را برای چه می‌خواهم؟ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب ۳ / ۲۹۸
✍ روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹 آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹 و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
🔰🔰🔰🔰🔰 پیامبر صلوات الله علیه و آله: ✅ زمانی که خداوند آدم را آفرید و از روح خود در او دمید، فرمود: سرت را بالا بیاور و نگاه کن. آدم به بالا نگریست، دید بر عرش نوشته شده است: هیچ خدایی، جز اللّه نیست، محمد رسول خدا و پیامبر رحمت است، علی برپادارنده‌ی حجت است و هر کسی که حق علی را شناخت، پاک و پاکیزه شد و هر کسی که حق علی را انکار کرد، مورد لعنت و مردود درگاه الهی گردید. به عزتم سوگند یاد کردم که هر کسی را که از علی اطاعت کند، داخل بهشت کنم، هرچند از من نافرمانی کرده باشد، و به عزتم سوگند یاد کردم که هر کسی را که از علی نافرمانی کند، داخل جهنم کنم، هرچند از من اطاعت کرده باشد. ــــــــــــــــــــ 📚 قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَمَّا اَن خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن روحِهِ.. قال: ..اِرْفَعْ رَأْسَكَ وَ اُنْظُرْ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَإذا هُوَ مَكتوبٌ عَلَى الْعَرْشِ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ نَبِيُّ اَلرَّحْمَةِ عَلِيٌّ مُقِيمٌ اَلْحُجَّةِ وَ مَنْ عَرَفَ حَقَّ عَلي زَكَی وَ طَابَ وَ مَنْ أَنْكَرَ حَقَّهُ لُعِنَ وَ خَابَ أَقْسَمْتُ بِعِزَّتِي اَن ادْخِلَ اَلْجَنَّةَ مَنْ أَطَاعَهُ وَ إِنْ عَصَانِي وَ اَقْسَمْتُ بِعِزَتي أَنْ ادْخِلَ اَلنَّارَ مَنْ عَصَاهُ وَ إِنْ أَطَاعَنِي. منبع: (مناقب خوارزمی - صفحه ۳۱۹)
پیامبر صلوات الله علیه و آله: ✅ پس از اینکه خداوند متعال بنای خلقت را نهاد، قندیل‌هایى از نور دخترم فاطمه در میان عرش آویخت. پس همه‌ی آسمان‌ها و زمین، «ازهر» و درخشان شدند و به وسیله‌ی نور فاطمه روشن گردیدند. به همین دلیل است که دخترم، «زهرا» نام گرفت. ملائکه عرض کردند: «خداوندا! این نور «زاهر» و درخشان که آسمان‌ها و زمین به وسیله‌ی آن «ازهر» و درخشان شده‌اند، از کیست؟» خداوند متعال به آن‌ها فرمود: «این، نورى است که آن را از نورِ شُکوه خودم، برای بنده‌ام فاطمه ایجاد کرده‌ام، که دختر حبیب من و همسر ولى من است، که برادر فرستاده‌ی من و پدر حجت‌هاى من بر بندگانم است. اى ملائکه، شما را گواه مى‌گیرم که تا روز قیامت، تمامى ثواب تسبیح شما را، براى این خانم و شیعیان و سپس دوست‌داران او قرار دادم». 📚 قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: فَلَمّا أرادَ اللّهُ أنْ يُنْشِى‌ء الصَنعَةَ [فَعَلَ كَذا وَ كَذا].. فَأخْرَجَ اللّهُ مِن نورِ اِبنَتي فاطِمةَ قَناديلَ مُعَلَّقَة في بِطنانِ العَرشِ، فَأزهَرَت السَموات وَ الأرضُ، ثُمَ أشرَقَت بِنورِها، فَلِأجلِ ذلِكَ سُمّيت الزَهراء. فِقالَت المِلائِكَةُ: إلهَنا وَ سَيِّدَنا لِمَن هذا النورُ الزاهِرُ الّذي قَد أزهَرَت‌ مِنهُ السموات وَ الأرض؟ فَأوحى اللّهُ إلَيهِم: هذا نورٌ اِختَرَعتُهُ مِن نُورِ جَلالي لِأمتي فاطِمَة اِبنَةُ حَبيبي، وَ زَوجَةُ وَليّي، وَ أخي نَبِيّي، وَ أبي حُجَجي عَلى عِبادي أشهِدُكُم مَلائِكَتي أنّي قَد جَعَلتُ ثَوابَ تَسبيحَكُم لِهذهِ المَرأةِ وَ شيعَتها ثُمَ لِمُحِبّيها إلى يَومِ القيامَةِ. منبع : (حلية الأبرار - جلد ۳ - صفحه ۹۹)