فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز آسمان مشهد گریان بود!
بغض ابر ها شڪسته بود ..
گویے خاڪ روضه مےخـوانـد ،
عرش مےگریست '!💔((:
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
امروز آسمان مشهد گریان بود! بغض ابر ها شڪسته بود .. گویے خاڪ روضه مےخـوانـد ، عرش مےگریست '!💔((:
مےپرسے چرا چنین تشبیه ڪردھ ام ؟
سایه بان ها را مےبینے ؟
ڪه مردم زیرشان پناھ گرفته اند تا از نمِ اشڪ آسمان در امان بمانند ..
مےبینے ؟
آری .. اما در بقیع نمےبینے ! آنجا خبری از سایه بانے برایِ زائران نیست !
راستے .. اصلا بقیع زائر ندارد ! (:
مےپرسے چرا زائر ندارد ؟
این صحن را مےبینے ؟
ڪه مردم در آن جمع و عاشقانه به نجوا مےپردازند ؟
آن گنبد را چه ؟
مےبینے ڪه چطور از ڪبوتران دل مےبرد ؟
آن رواق را مےبینے ؟
ڪه زیر ضریحش ، زمانے خاڪی پیڪر امامِ ما را در آغوش گرفت و حال امانتدار یادش است ؟
همان صحن ڪه استوار ایستادھ چونان محافظے برایِ ضریح مولا ؟
مےبینے ؟
آری .. اما هیچ یڪ از این ها را در بقیع نمےبینے !
آنجا خبری از صحن و گنبد و رواق و ضریح نیست !
مےپرسے چه مےخواهم بگویم ؟
هفتمِ شوال ، آسمان غرید ؛ دلِ خاڪ لرزید !
قطرھ ای باران زد ، زمین گِل شد ؛ بغض خاڪ شڪست ..
چَشم تر ڪرد و گفت :
ای آسمان ؛ هر چه دارم مالِ تو !
بیا و فقط بر زمین بقیع نبار ..
آنجا گنبد و رواق و حتے سایه بانے نیست !
ابرهایت ببارند ، مزارِ مولایم گِل مےشود !
دلِ آسمان به یڪبارھ شڪست !
همان شد ڪه باران نرم نرم آغاز نشد ! ڪه ناگهان بغض آسمان شڪست و هق هق هایش ، در لحظه زمین را شست !
خاڪِ ڪفش های جلویِ رواق ڪه تر شد ؛ نالهی زمین بلند شد . گفت :
ای آسمان ؛ اینجا و این رواق را نبین ڪه نگهبان و مراقب ضریح است تا حتے قطرھ ای به مزار امامم نبارد !
بقیع اینطور نیست ..
نگهبان دارد اما نه برای حفاظت از بقیع !
ڪه برای اینڪه مبادا ڪسی بیاید مراقب مزار امامم باشد ..
حال بگو بدانم ..
تشبیهم غلط بود یا مےآیے ما هم با عرش از روضهی خاڪ سیر بگریم ؟💔((:
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
مےپرسے چرا چنین تشبیه ڪردھ ام ؟ سایه بان ها را مےبینے ؟ ڪه مردم زیرشان پناھ گرفته اند تا از نمِ ا
خادمش ابر است و باران ؛🌧
قبرهای بےضریح !💔
زائرش خاک است و طوفان ؛🌪
قبرهای بےضریح !💔
صحن آن بسیار جامع ..
صحن آن بسیار پهن ..
صحن آن دشت و بیابان ؛
قبرهای بےضریح !💔
بادها از بس ڪه اینجا خاڪ بر سر مےکنند ،
حالتے دارد پریشان ؛ قبرهای بےضریح !💔
حضرتِ اُمُ البَنین و حمزھ و بنت اسد ..✨
بےضریحے شد فراوان ؛ قبرهای بےضریح !💔
نیمه شب ها در غبارِ غربتِ بےزائری ،
مےرسد مردی شتابان ؛✨
قبرهای بےضریح !💔
غیر شمعِ چشمهای حضرتِ صاحب زمان (عج)✨
فاقد شمع و چراغان ؛ قبرهای بےضریح !💔
حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
خادمش ابر است و باران ؛🌧 قبرهای بےضریح !💔 زائرش خاک است و طوفان ؛🌪 قبرهای بےضریح !💔
ڪاش ..
زهرا ۜ هم همین اندازھ قبرے سادھ داشت !
بگذریم از بیت پایان ..
قبرهای بےضریح !💔
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
به نامِ خداۍ امامِ غریبم💔✨'!
هدایت شده از 【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
ولۍ نھ! مگھ آمهدیزینالدین نگفت هر کی شب جمعھ شُهدا رو یاد کنھ، شُهدا اون رو نزد اباعبدالله یاد میکنن؟!