🔹🔸تقدیم به قطب عالم امکان امام زمان عج🔸🔹
جان به لب آمده و سینه حصار نفس است
بیش از این زیستَنت، ای دل بی یار! بس است
روح در بند تن، آمادهی کوچ است ولی
حیف از این مرغ مهاجر که اسیر قفس است!
چشم نرگس به شقایق نگران است هنوز
که جهان باغچهای دلزده از خار و خس است
خاکِ در چنگ تعلّق، ثمرش بیثمریست
باغ را حاصل اگر نیست، زمان هرس است
کال ماندیم لبِ شاخهی تردیدی تلخ
طعمِ تقدیر، بدون تو در این باغ گس است
کاروان تو اگر میگذرد در پی ماست
دل چرا بیخبر از نالهی بانگ جرس است؟!
تشنه باید همه دم در پی دریا باشد
العطش گفتن و یک گوشه نشستن، عبث است
«از کران تا به کران لشکر ظلم است» بیا
که جهان منتظر پادشهی دادرس است
«مژده ای دل! که مسیحا نفسی میآید»
مُحتضَر مانده زمین، منتظر آن نفس است
به امیدی که اجابت شود از جانب تو
آنچه ماندهست به دستان جهان، مُلتمَس است
ما به جز عشق تو از دوست، تمنّا نکنیم
آرزویی که به غیرِ تو بخواهد، هوس است
آه سیمرغ اساطیر! اگر سر نرسی
همچنان چشم فلک، عرصهی مُشتی مگس است
باز هم آنچه نباید بشود، در راه است
بی تو ای عدل علی! کار جهان پیش و پس است
سورهی چشم تو ای یوسف من! خواندنی است
قصّهی آمدنت، خوبترینِ قصص است
یازده قرن مگر چشم به راهی بس نیست؟
کاش آدینه بداند که فراق تو بس است
«عید ما دلشدگان لحظهی دیدار شماست»
چون کویری که دلش تشنهی قدری دریاست
کشت ما را غم هجران تو ای یار! بیا
العجل ای مِهِ عاشقکُش عیّار! بیا
صاحب ما تویی، از جور به تنگ آمدهایم
به هواخواهی احباب از اغیار، بیا
هر طرف مینگری خستگی و ویرانیست
سقف دنیا شده روی سرش آوار، بیا
ای سحر! بار غمِ شبزدگان سنگین شد
ریخته بر سرمان غصّهی بسیار، بیا
یک جهان منتظر دست شفایت مانده
ای دوای دل رنجیدهی بیمار! بیا
بی تو آیندهی ظلمتزدگان روشن نیست
آه ای ماه! از آن سوی شب تار، بیا
چیست این ندبهی بیشوق که جز عادت نیست؟
به نجاتِ دَمِ آلوده به تکرار، بیا
حبس در چاه بلاییم، کجایی یوسف؟!
ای کلاف غم ما را تو خریدار! بیا
هیچ جز گردش بی حاصل ایّام نداشت
که زمین خسته شد از این همه تکرار، بیا
سر به زیر است، اگر سر به هوا بوده جهان
به پشیمانی خود می کند اقرار، بیا
در نگاه تو نهان، پاسخ هر پرسش ما
عالم الغیب! بیا، مخزن الاسرار! بیا
عالم انگار پی گمشدهای میگردد
رازِ پنهان شدهی گنبدِ دوّار! بیا
بی تو جوینده بنا نیست که یابنده شود
هیچ حقّی نرسیدهست به حقدار، بیا
آن که با پای خود از پیش تو رفتهست، منم
آن که عمریست به تو می کند اصرار، بیا
کیست غیر از تو که بند از دل من بگشاید؟
به پرستاری این قلب گرفتار، بیا
دل مستضعفِ ما منتظر بعثت توست
وارث تیغ علی! احمد مختار! بیا
نه فقط ما، به خدا! مادر تو منتظر است
آخر ای مرهم زخم در و دیوار! بیا
به دل غمزدهی زینب کبری، برگرد
یا به خونخواهی آن قافله سالار، بیا
عرفه در دل ما روضهی عبّاس به پاست
به خوشایندترین وعدهی دیدار، بیا
✨گروه هیئت الشعرا✨
🌷سروده ی جمعی از شاعران قم🌷
https://eitaa.com/heiatoshoara
🔹در نشر معارف اهل بیت سهیم باشیم🔹
#ولادت
#امام_زمان_عج
#مدح