eitaa logo
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
885 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.3هزار ویدیو
179 فایل
شروط👈 @Sharayetcanal بیسیم چیمون👇 https://harfeto.timefriend.net/16622644184270 بیسیم چی📞 🌸خواهَࢪاا_خواهَࢪاا🌸 +مࢪڪز بگوشیم👂🏻 -حجاب!..🌱 حجابتونومُحڪَم‌بگیرید حتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱 اینجابچِه‌هابخاطِࢪِحفظِ‌چادُࢪِ ناموس‌شیعِه.. مۍزَنَن‌به‌خطِ دشمݩ
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🤍🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍 🤍 روبه روی تلوزیون... روی مبل چهار زانو کنار علیرضا نشسته بودم و پاپ کورن میخوردم....باهم فیلم می دیدیم. گوشیم زنگ خورد و اسم کوثر رو روش دیدم....علیرضا فیلم رو وقف زد. تماس رو وصل کردم. +سلام چطوری خانوم خونه _وایی سلام کوثر جونم چطوری رفیق دلم برات یه ذره شده +فداتشم منم خوبم حالت خوبه اقاتون خوبه ؟ _خوبیم تو چخبرا -خبر که ما درحالت تجرد به سر می بریم. بعد حالت نمایشی زد زیر گریه خندیدم بهش گفتم _چرا مگه چی شده +دیگه چی میخوایی بشه ، شما که اول از همه پریدی خونه بخت فاطمه خانومم که آقادار شدن انقدر ذوق کرده بودم که تنها عکس العمل ام جیغ بلندی بود که با صدام علیرضا که توی اتاق رفته بود...سریع خودش رو رسوند تو حال رو بهم گفت +چیشده ساجده چرا جیغ کشیدی کیه پشت خط ؟😳 بیچاره رنگ از روش رفته بود خندم گرفته بود از قیاف اش بدون توجه بهش به کوثر گفتم _وییییی داشتی میگفتی خب تعریف کن +فکر کنم شوهرت از جیغ ات ترسیدااا....برو بهش بگو چی شده بیا بگم نگاهی به علیرضا کردم که هاج و واج با چشم های گشاد شده نگاهم میکرد _بگو تا زودتر برم...خیلی خوشحال شدم‌ +منم نمی دونم‌‌...‌اسم اش حیدرِ دوست برادرش بوده....آخر هفته عقد کردن _اوخی خوشبخت بشن ان شاءالله.....کِی بیان تورو بگیرن من از خوشحالی غش کنم خداااا +خُبه خُبه ، برو به اون شوهرت بگو هیچی نی....اینجوری که تو جیغ زدی..حتم دارم الان هاج و واج مونده از حرف کوثر زدم زیر خنده همونجور گفتم _چشم...کاری نداری؟ +نه عزیزم شما هم یک زنگ به ما بزن...مارو یادت نره _نگو اینجوری...از کم سعادتیه😬 +خداااحااافظ _خدایار و نگه دارت گوشی رو قطع کردم...با نیش باز به علیرضا نگاه کردم زل زدم تو چشم هاش و گفتم _دوستم ازدواج کرده 😄 علیرضا نفسش رو بیرون داد و دست به سینه شد +سااجده _ببخشید خیلی هیجان زده شدم زدم زیر خنده _قیافت خیییلی خوب بود ابروهاش رو داد بالا +یکی طلبت اومد نشست کنارم تا ادامه ی فیلم رو ببینیم....ظرف پاپ کورن من رو برداشت..آروم زدم رو دست اش _برا خودت کو ؟ +خوردم تموم شد یدونه برداشتم و خودم دهن اش گذاشتم .... _بیا این جایزه ات خیلی ترسیدی بخور فشارت نیوفته. خندیدم که زیر لب مسخره ای گفت. +راستی ساجده...مامان گفت عاطفه تاسوعا عاشورا میاد قم. _محرم داره میاااد؟ چه زود گذشت +آره دیگه...آخر هفته هم باید برم کارایِ هیئت رو راست و ریست کنم _چه خوب...دلم خیلی هوایِ امام حسین (ع) و هیئت هاش رو کرده بود. ده شبِ اول مراسم دارید؟ +ان شاءالله 🤍 🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍🌸🤍