eitaa logo
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
994 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.2هزار ویدیو
177 فایل
شروط👈 @Sharayetcanal بیسیم چیمون👇 https://harfeto.timefriend.net/16622644184270 بیسیم چی📞 🌸خواهَࢪاا_خواهَࢪاا🌸 +مࢪڪز بگوشیم👂🏻 -حجاب!..🌱 حجابتونومُحڪَم‌بگیرید حتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱 اینجابچِه‌هابخاطِࢪِحفظِ‌چادُࢪِ ناموس‌شیعِه.. مۍزَنَن‌به‌خطِ دشمݩ
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋به نام خدای یکتا 🦋 🌼 📚 ______________________ (داشتم میترکیدم از خنده بابام کی کجا اینجوری کیو سین جین میکرد 😂حالا این پسره ارسلانم کم نمیاره بیشعور بابامم نمیدونم با این جور حرف زدنش اخر چه چیزیو میفهمه 😂 بالاخره بابام حرفاش با ارسلان تموم شد😂 سه تا مون رفتیم یه نگاهی کردم امیر علی و نرگس بودن فقط داخل.. امیر علی اشاره کردم که نرگس حجابشو درست کنه دکتر میخواد بیاد نرگس که روسریشو درست کرد اول بابام وارد شد بعد من بعدش ارسلان.. نرگس خیلی شکه شده بود بابام ازمون خواست همه بریم بیرون فقط خودشون دوتا بودن.. دیگه نمیدونم... نرگس)) روسریمو درست کردم مرتب نشستم که دکتر میخواست وارد شه.. دیگه از دست بابام نگران نیستم خودم اشتباه کردم کاش میگفتم حق داشت حالا باید میدیدم تکلیفم با اون خان چی میشد منم حق داشتم الان خدارو شکر همچی به خیر گذشت خدایا شکرت هیچوقت ناامیدم نکردی ببخش همین که امیر حسین منو نمیخواد معجزس خدایا کمکش کن تا زود تر خوب شه خدایا، خوب شد باز نیاد خواستگاری ها تا اون موقع که این بشر خوب میشه من دو تا دوقلو داشته باشم از همین الان حواست باشه.. یه همسر خوبم براش پیدا کن زندگی شو رقم بزن یه زندگی زیبا بدون غم و غصه.. همین جور داشتم باخودم حرف میزدم که بابام وارد شد آرمان وارد شد یکی پشت سرش بود وااای خداااای منننن این چی میخوادددد اینجا ارسلااان خدای من خودت کمک کن بابام خواست که همه برن بیرون -چرا نگفتی +ببخشید 😞 -نظرت چیه راجبش +بابا -خب چیه؟ +نظر من نظر شما خب.. -خب سرت بگیر بالا +چرا -سرت بگیر بالا بگو نمیخوامش خب +بابا😂 ‌-ای کلک +خب هنوز باهاش حرف نزدم -نمیخواد حرف بزنی +چرا خب پسر خوبیه که -اره خوبه فقط خیلی پرووعه +چرا؟ -اصلا آدم به پرویی این پسر تو دنیا ندیدم 😂 میگم شماره دختر من چجوری پیدا کردی میگه به سختی😐 +جدی😂 چند بار تاکید کردم به دختر من بگو نرگس خانم باز میگفت نرگس عه خودم دیگه داشت، خندم میگرفت.. ارمانم اون گوشه داشت یواشکی میخندید