eitaa logo
کنشگران عفاف و حجاب
96 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
34 فایل
دوره توانمندسازی کنشگران عفاف و حجاب جهت تبادل و دریافت لینک ثبت نام در سایت لطفاً تا پایان دوره در کانال بمانید 🌺🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
این خاطره ای که میخوام بگم قشنگترین خاطره امر به معروفم هست که هیچ وقت از یادم نمیره چون اولش با ترس زیاد شروع شد ولی با واکنش عالی از طرف یک روز پس از نماز جمعه گفتم مسیرم رو بندازم از سعدالسلطنه برگردم تا تذکر بدم. حدود چهارماه پیش بود هنوز دوره های امر به معروف رو کامل نکرده بودم ولی این خیلی تو ذهنم بود که نیتم برای مغلوب کردن طرف نباشه و اون رو دوست بدارم. مدام این نیت تو ذهنم میگذشت که یک دفعه دو خانم و دو اقا دیدم که یکی از خانمها بی حجاب بود. چون شوهرها همراهشون بود خیلی ترسیدم اما با وجود ترس با لطف خدا و عنایت امام زمان عج رفتم جلو. ماسکم رو پایین دادم تا لبخند روی چهره ام مشخص بشه و گفتم: سلام خانم شالتون افتاده میشه شالتون رو سر کنین☺️ خانم یک لبخند زد و گفت بللللله بعد گفتم ببخشید من قصد جسارت نداشتم(البته این جمله ام درست نبود چون امر به معروف جسارت نیست و خیرخواهیه) فقط چون دوستتون دارم گفتم. این رو که گفتم شوهرش با خوشحالی گفت خیلی ممنون خانم. بعد چند دقیقه رفتم حیاط داخلی و وقتی برگشتم دیدم شالش رو ننداخته دو نکته: 1. در این امر به معروف نیت ذهنی ام ناخودآگاه در کلام زد بیرون و تاثیر رو زیاد کرد 2.برخی اوقات می ترسیم ولی واکنش مخالف میبینیم 3. وقتی این خاطره رو برای دوستم تعریف کردم گفت منم یکبار از پدر دختری ترسیدم ولی وقتی تذکر دادم پدرش تشکر کرد و گفت ما تو خونه میگیم حرف گوش نمیده خانم خدا خیرتون بده. یعنی برخی اوقات شوهر یا پدر دوست داره همسر یا دخترش از ما تذکر بشنوه تا شاید اثر کنه
داشتم از کوچه رد می شدم، 5 یا 6 خانم رد می شدند که دوتا بی حجاب و بقیه شل حجاب همه نوجوان یکی سن مادرشون مسیرم رو عوض کردم تا از کنارشون عبور کنم در حین رد شدن به دو تا بی حجابها گفتم: خوشگل خانمها حجابتون رو رعایت کنید و رد شدم. دیدم خانم بزرگتر از همه صدام کرد گفت صبر کن ببینم ایستادم و گفتم بله گفت من مادرشونم شما چه کاره اینهایی؟ گفتم همه دخترانتون هستن؟ گفت بله گفتم ماشالله خدا حفظشون کنه. با اخم و عصبانیت گفت ببین من به تو میگم چرا چادر سرته؟ (خدایا خسته شدم از این سوالهای تکراری😅 خودت یکم سوالای جدید به ذهنشون بنداز مجبور شیم مطالعه مون رو بیشتر کنیم) گفتم ببینین حجاب من خلاف شرع و قانون نیست اما پوشش دختر شما در جامعه تاثیر میگذاره شما در خونه تون هر طور دوست دارین آزادین اما اینجا مکان عمومی هست دخترهای بی حجاب پشت ایستاده بودن به خانمه میگفتن ولش کن بیا بریم خانمه یک لحظه انگار مکث کرد و بعد راهشو گرفت رفت و در حین رفتن گفت نه خیر زندگی هر کس به خودش ربط داره!!!!!! اصلا این چه ربطی داشت دوستان ؟ مگه من دارم در زندگی اینا دخالت می کنم😳 این حرف مثل اینه که بگی در مکان عمومی به مسائل خصوصی من دخالت نکن. حدود دو دقیقه پس از جدا شدن ترسی موقت اومد در وجودم و بعد رفت.😉 ✅نتیجه اخلاقی: ترس همیشه هست اما باید ببینیم چی رو فدای چی می کنیم؟ آیا ترس موقتی از بی حجاب رو فدای نفرت پیامبر از سکوتمون در برابر گناه می کنیم؟
خانم بی حجابی رو دیدم که جلوی مغازه کفش فروشی ایستاده بود. با لطف خداوند دیدم یک خانم چادری هم در حال رد شدن هست. سریع و آروم به خانم چادری گفتم: من به ایشون تذکر میدم شما هم تذکر بدین. ✅ چون طبق فرموده مقام معظم رهبری: نفر اول بگوید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید.... تا نفر پنجاهم، گناه در جامعه خواهد خشکید. من ماسک زده بودم 😷و تعجب کردم که چه طوری خانم چادری متوجه منظورم شد.😳 قطعا یاری خداوند بود که می فرمایند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند.🥲 اول من تذکر دادم بهشون و با لحنی قاطع گفتم: ببخشید خانم! میشه روسری تون رو سر کنید؟ ایشون گفت: باشه، چششششم ببخشیییید. منم گفتم: خواهش می کنم.🙏 بعد از تذکر من، همون خانم چادری بهشون تذکر داد و ایستاد براشون صحبت کرد. خلاصه اینکه با تذکر ما دو نفر، ایشون روسری شون رو سر کرد و به تذکر نفر سوم هم کشیده نشد.🥰 در راه برگشت که سوار اتوبوس شده بودم، دختر بی حجابی نشسته بود. ✅ این جا چون در مکان دربسته🚌 اتوبوس بودم و ممکن بود سرنشینان شلوغ کنند صبر کردم تا خانم بی حجاب، از اتوبوس پیاده شد. 😎 رفتم سمتش و گفتم: دختر عزیزم، خیلی ببخشید مزاحمتون شدم. ایشون گفت: خواهش می کنم. گفتم: حجاب، خیلی برازنده شماست و رد شدم.🚶‍♂ در طول مسیر، به چندین دختر نوجوان بی حجاب رسیدم. 🤨 با خدای خودم درد دل کردم که خدایا خودت امر به معروف و نهی از منکر رو واجب کردی، بسم الله الرحمن الرحیم. به یکی شون گفتم: دخترم، این زیبایی چهره شما و موهای قشنگتون رو یک خالقی آفریده که بهتون امر کرده بپوشونی از نگاه نامحرم و .... دختران کناری هم که داشتند حرف هامو می شنیدند ، به فکر فرو رفتند.🤔 سریع روسری هاشون رو سرشون کردند و گفتند: چشم خانم🌺 خداوند، این افراد رو بر سر راه ما قرار میده که بهشون تذکر بدیم، و یادمون باشه که هدایت دست خداست🤲 و ما مأمور به وظیفه هستیم نه نتیجه. 🦋چو می بینی که نابینا و چاه است🦋 🦋اگر خاموش بنشینی، گناه است🦋
امروز که بر می گشتم خونه، با دوستم هماهنگ کردیم که به بی حجاب تذکر بدیم من گفتم خوشگلم شالتو سر کن و بعد دوستم تذکر داد با تذکر ما دو نفر شالشو سر کرد رهبری می فرمایند: شما بگوئید، نفر دوم بگوید نفر سوم بگوید تا نفر پنجاهم گناه در جامعه می خشکد اما مشکل اینجاست که امر به معروف و نهی از منکر، یار کم داره، گاهی حتی 2 نفر هم در طول روز امر به معروف و نهی از منکر رو یاری نمی کنند😔
بسم الله الرحمن الرحیم چند وقت پیش، یک نرم افزاری روی گوشیم نصب کرده بودم که هر یک ساعت یک آیه از قرآن رو می آورد روی صفحه موبایلم و انرژی می گرفتم💪 یک شب وقتی داشتم از خونه بر می گشتم دو دختر کم سن کنار پارک دم خونه مون دیدم که شالشون افتاده بود.🥺 خواستم تذکر بدم که یک لحظه ترسیدم و با خودم گفتم بی خیال...🤐 کلید خونه رو انداختم و وارد منزل شدم و به گوشیم نگاه کردم 😳 با تعجب دیدم بخشی از آیه 37 سوره احزاب آمد: «وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ» «خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!» مو به تنم سیخ شد. برگشتم و رفتم پائین و درب کوچه رو باز کردم و از اون دو دختر که یکی هم به جمعشون اضافه شده بود با مهربونی پرسیدم: بچه ها خالق شما کیه؟ گفتند: خدا گفتم این خدایی که ما رو خلق کرده یک کتاب راهنما هم به ما داده و گفته اگر میخواد بهتون اسیب نرسه، خودتون رو از نامحرم بپوشونید🧕 گفتند ما اینطوری راحتیم و باهشون صحبت کردم و نصیحت دلسوزانه ... ✅ من تکلیفم رو انجام دادم و بقیه اش با خداوند هست و امیدوارم نور قرآن به دلشون تابیده بشه و حجابشون رو رعایت کنند.🤲 ✔️ یک نکته جالب اینکه در اکثر موارد که تذکر لسانی مهربان کردم همون لحظه اکثرا شالشون رو سر کردند و اگه بخوام به بهانه ترس، این واجب دین مون رو ترک کنیم به قول این آیه شریفه، سزاوار است که از خدا بترسیم😉