دختر چادری احسنت به تو که توی گرما چادر رو تحمل میکنی تا قیامت مجبور نشی گرمای آتش قیامت تحمل کنی...
آفرین به تو که اجازه ندادی خون شهدا پایمال بشه...
آفرین به تو که نگاه خدا و شهدا و امام زمانت برات ارزش داشت نه نگاه هوس آلود مردم شهر ...!
چقدر خوبه که ما چادریا یاد بگیریم چادر عالیه اما درکنار حیا و وقار خیلی حرفه هاا اینکه الکی تظاهر به چادری بودن نکنی و درونت هم پاک باشه هم با وقار باشی
دختر خوب چادر تو قبل از اینکه به دستت برسه از کوچه پس کوچه های شهر رد شده
دخترا اینو فراموش نکنیم ی خانومی هم بوده که
پشت در .... بدنش سوخت .... چادرش سوخت .... اما لحظه ای.... چادرش .... از سرش .... نیافتاد!
نزاریم حیا و وقار ما رو باد گناه از بین ببره
نزاریم خون شهدایی که برای ما ریخته شده پایمال بشه
نزاریم غرب چادر رو از سر ما بکشه
نزاریم گناه بی حجابی برامون عادی بشه ....!
نزاریم پسر زهرایی که با چادرش سوخت برای بی حجابی ما اشک بریزه...!
انتشار بده خواهرم...ممکنه این حرفا روی کسی تاثیر بزارن....!
#تاابدباچادرحیاووقاردارم
#تاابدچادرمازسرمنمیافتد
#چادرممیراثدخترچادریسوختهپشتدراست
#انتشار
#ثوابجاریه
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 نامه ای از یک دوست
🧔🧕 دختر عزیزم ۔۔
پسر عزیزم۔۔۔
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
🔺همه اختلافا به کنار
🔻 اینو که دیدم ، حسابی به غیرتم برخورد!🤬
➖ترجمه: اوه خدای من! زنان بسیار زیبایی در ایران هستند ! امیدوارم تمامشان روسری هایشان را بردارند تا موهای زیبای بلندشان را ببینیم! دنیا به تعداد بیشتری فاحشه ... نیاز دارد!
😔
#زن_زندگی_آگاهی
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥برای حفظ این چادر چه خونهایی که ریخته نشده است😔 بازسازی صحنه شهادت شهیده زینب کمایی توسط منافقین
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
هدایت شده از الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ 🇮🇷
🇮🇷🌴فنــــــــدرســک🌴🇮🇷:
برنج گلســـــتان با عطر و بویی دل انگیـــــز شما رو در کنار خــــــانواده جمع میکند و شما رو بیاد خاطرات زمان کودکی میاندازد
برنج محصولـــی عالی از زمینهای گلستـــــان بدون کوچکتریـــــن افزودنی و تغییرات در اصل برنج
خوردید پسند نشد برنج برگشت کل مبلغ به حساب خریدار و همچنین هزینه کرایـــــــه بار بهشون تمام و کمـــال پرداخـت خواهـــــد شد
قیمت 95000 تومان
با حمل رایگان
برنج ارگانیک هستش بدون سم
در نتیجه …
در این مقاله سعی کردیم شما را با ساختار گیاه برنج آشنا کنیم. اگر قصد خرید برنج دارید ما فندرســـــــک را به شما پیشنهاد میکنیم.
ایدی مدیـــــر فروش
احمــــــــدی
@fendreck
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @BERENG_fendreck
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
┏━💠🌾💠🆔💠🌾💠━┓
https://eitaa.com/joinchat/3558539512C21762beebb
┗━💠🌾💠🆔💠🌾💠━┛
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چـادرۍمـــاندن،
عــــشــــ๓ـقمــےخواهد ࣫͝ . . 💕✨
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
🇮🇷🌴فنــــــــدرســک🌴🇮🇷:
#رنج_مقدس
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_شانزدهم
همه می خواهند منتظر بمانند، اما من مستأصل منتظر شده ام یا شاید هم منتظر مضطر. این بار نمی خواهم که پدر بیاید، تا همه چیز به دست فراموشی سپرده شود. می خواهم با نیامدن پدر، امید سهیل را نا امید کنم. سهیل را نگاه نمی کنم. این دیگر چه مراسم خواستگاری است! من اصلا مثل یک عروس حس نگرفته ام، نپوشیده ام؛ اما سهیل مثل دامادها آمده است! تازه متوجه می شوم که چقدر شیک پوشیده است. گلدان گل بزرگی هم آورده. این جعبه ی شیرینی و آن جعبه ی شکلات هم هدفمند بوده است. من فکر می کردم که همه اش برای عمه اش است.
تا دایی و خانواده اش بروند، تا علی از بدرقه ی آنها برگردد و تا مادر صدای استکان ها را موقع برداشتنشان در بیاورد، تکان نمی خورم و چشمم بین همه ی آنچه که آورده اند می چرخد. علی می خ اهد حرفی بزند که با اشاره ی مادر سکوت می کند. به اتاقم پناه می برم. سهیل را باید چگونه بسنجم و تحلیل کنم؟ به قد بلند و زیبایی فوق العاده اش؟ به هم بازی مهربانی های فوق العاده ام؟ به مدرک و دارایی اش؟ به دایی و محبت هایش؟
ذهنم قفل کرده است. اگر هرکدام را بخواهم باز کنم می شود زاویه های پررنگی از زندگی گذشته و حال که مرا در خود غرق می کند، شاید هم بشود نجات غریقم.
سهیل را قلبم می تواند دوست داشته باشد؟ دلم با او همراه می شود یا مجبور به همخوانی با او خواهم شد؟ آینده ام با سهیل تضمین است یا باید تطبیقش بدهم؟ دیوانه می شوم با این افکار. خودخواهی ام گل می کند و بی خیال خستگی مادر و خواب بودنش می روم سراغش. پتو را دورش گرفته و کنار رختخوابش نشسته است. پنجره ی اتاقش باز است و باد سردی پرده ها را تکان می دهد. چراغ مطالعه اش روشن است. کتابش باز و نگاهش به دیوار روبه رو است. مرا که می بیند، تعجب نمی کند . انگار منتظرم بوده :
- شبگرد شدی گلم ! بیا این پنجره رو ببند ،باز گذاشتم کمی هوای اتاق عوض بشه .
پرده ها را از دست باد و اتاق را از سرمای استخوان سوز نجات می دهم . کنارش می نشستم و با حاشیه ی پتویش مشغول می شوم :
- نظرتون چیه ؟
لبخند می زند :
- قصه ی بزی و علف و شیرینی اش . خودت باید نظر بدهی حبه ی انگورم .
خم می شود و صورتم را می بوسد . منظورش از حبه ی انگور را درک نمی کنم . تا حالا حبه ی انگور نبوده ام . حتما منظورش این است که گرگ را دریابم .
- خودت باید تصمیم بگیری عزیزم . علاقه و آرمان هات رو بنویس . دوست نداشتنی ها و موانع خوشبختی رو هم فکر کن . بعد تصمیم بگیر . من هم هر چی کمک بخوایی دربست در اختیارم . البته بعد از اینکه سهیل رو هم در ترازو گذاشتی و سنجیدی .
دوباره خم می شود و می بوسدم ،من از همه ی آنچه اسم ازدواج می گیرد می ترسم .
دایی مرا در یک لحظه غافلگیر کرد . عجیب است که حس خاصی پیدا نکرده ام . مادر سه باره می بوسدم . امشب محبتش لبریز شده . از این محبتی که هیچ طمعی در آن نیست،سیراب می شوم
ادامه دارد . . .✍
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
زن عفیف زیباست !
و عفتش به اون قدرتی می دهد که
قوی ترین مردان را در برابر او به
خضوع وادار می کند !(:💪🏼😌
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈