🔺نحوه شهادت:
خبر فراخوان اغتشاش و تجمع همزمان با چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کمالشهر کرج به گوش پاسداران امنیت رسیده بود. خانه کوچک و ساده پدری سید روحالله در کمالشهر بود و از پایگاه بسیج حوزه 417 شهدای کمالشهر زنگ زدند که بیا برویم برای مأموریت.
مثل همه ۱۲ سال گذشته از عضویتش در بسیج، چون و چرا راه افتاد. در دلِ مادر اما قیامتی برپا بود و وجودش مثل سیر و سرکه میجوشید؛ اصلا آن روز انگار فرق داشت با همه روزهای دیگر؛ برقِ هزار فکرِآشفته جانش را می گرفت؛ نکند قرار است سید روح الله به آرزویش برسد!
ساعت ۱۰ صبح و یک ساعت قبل از شروع مراسم، سید روحالله همراه با دیگر دوستان بسیجی، راهی منطقه مأموریت شد تا حافظ امنیت باشد؛ بدون اینکه خبر داشته باشد اغتشاشگران برای او و دوستانش، شمشیرِ بیرحمی را از رو بسته بودند.
تا رسیدن به بهشت سکینه باهم برنامه ریزی میکردند، یکی مسؤول راهنمایی مردم به سمت خروجیها بود، دیگری قصد داشت ترافیک را کنترل کند تا از تجمع خودروها در مسیر جلوگیری شود... هر یک به نوعی در صدد کمک به همشهریان خود بودند.
حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیریِ اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده ای از آنها سید روحالله را دوره کردند تا از دیدرسِ دوستانش دورباشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت میکرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغیها که میرسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله میکنند و با لگد به بدن او میکوبند. جسمش را روی زمین میکشند و به زیر کامیون میاندازند.
اما انگار عقدههایشان تمام شدنی نیست؛ با چاقو به راه میافتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را میشکافند وچاقو را از کمر تا شکمش فرومیکنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنهاش را به شکل صلیب در خیابان رها میکنند و حتی نمیگذارند کسی برای کمک به او نزدیک شود.
شاید اگر فیلمها از صحنه این جنایت نبود، باورش برایمان سخت میشد. شاید این چیزها را فقط در روضههای کربلا و داستان جنایتهای داعش شنیدهایم. پیکر بیجانش را آنقدر لگد میزنند که با توجه به فیلم های موجود، صدایی از بین خودشان فریاد میزند؛ دیگه بسشه ولش کنید...
مگر میشود؟! چرا یادمان رفته ما هموطن بودیم؟
#شهیدسیدروح الله عجمیان🌷
#شادی روح شهدا صلوات
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈