eitaa logo
حجاب و عفاف
41.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 سالروز شهادت حضرت حمزه بن عبدالمطلب عموی بزرگوار رسول خدا صلّی‌الله ‌علیه‌ وآله‌ وسلم و سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام بر همه عاشقان تسلیت باد 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 چرا ارتباط با نامحرم حرامه؟؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽• و ســلام بر او کھ مے گفـت . . (: ؛ . . 🕊! 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ (آثار بدحجابی) - استاد دانشمند ✍خیلی مراقب باشید گناه خصوصی نیست، جزء دسته گناهانی به شمار میاد که جنبه (جزء گناهانی هست که میکنه...) میشه! عملی که جبرانش شاید غیر ممکن باشه... مثل : معتاد کردن دیگران که میشه... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حجاب و عفاف
🌹🌹رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت بیست وچهارم 🌺 بالاخره رسید اون روزی که منتظر
🌹🌹 رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت بیست وپنجم 🌺 فقط یک قدم مونده بود تا به خواستمون برسیم ولی همه چیز رو خراب کرد. ناخوداگاه رفتم سمت گوشی شمارش رو گرفتم بعد از چند تا بوق بالاخره جواب داد حتی زنگ صداش هم نمی تونست آرومم کنه.. 🌿_با این کارتون چی رو می خواستید ثابت کنید؟ شما که می دونستید اونا هیچ وقت راضی نمیشن پس چرا همچین حرفی زدید؟!. 🌹_علیک سلام خوب هستید؟ پوزخندی زدم و گفتم:_خیلی خوبم! ممنون از احوالپرسیتون!چرا بازیم دادید؟ الان احساس رضایت می کنید؟!. _این چه حرفیه. من همچین جسارتی نمی کنم. ما به زمان احتیاج داریم 🌷_من یا شما؟ چون میرید سوریه خودتون رو کنار کشیدید؟ لابد میگید من که تلاشم رو کردم قسمت نبود! نا امیدم کردید!. گوشی رو با حرص رو مبل انداختم سرم اندازه کوه سنگین شده بود. 🍀مامانم که حسابی سر کیف بود و مدام از سید تعریف می کرد اما بابام با بدبینی می گفت:_ساده ای طرف خیلی زرنگه  گلاره و ثروتمون رو با هم می خواد!! ولی مهم اینه که تموم شد و نفس راحت می کشم. وقتی میشنیدم بیشتر داغون می شدم حتی گریه هم تسکین دردم نبود. 🌸به جز حال و روز من همه چیز سر جای خودش برگشت دیگه نمی تونستم تو خونه بمونم احساس خفگی می کردم لباس هام رو عوض کردم و رفتم پایین، مامانم تلوزیون نگاه می کرد._این وقت شب کجا میری؟!. 🌻تو حال خودم نبودم اصلا نفهمیدم چه جوابی دادم . رفتم سمت پارکینگ، دلم برای ماشینم تنگ شده بود هنوز دو دل بودم این تصادف لعنتی از ذهنم پاک نمیشد ولی باید ترس رو کنار میذاشتم دستی روش کشیدم سعی کردم فکرهای منفی رو دور کنم نفس حبس شده ام رو آزاد کردم و به خودم گفتم:_تو می تونی!. 🍃اولش می خواستم برم خونه عمو اینا، اما وقتی که ترسم  از رانندگی ریخت فکر دیگه ای به ذهنم رسید!! مسیر رو عوض کردم.... ادامه دارد.... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌹🌹رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت بیست وششم 🌷از دور نگاهم به گنبد افتاد اشکام بی اختیار جاری شد. نمی دونم چطور شد اومدم قم. شاید کسی منو به این سمت هدایت کرد. 🌸حرم شلوغ بود تو صحن و حیاط حرم می چرخیدم و سعی می کردم از بین جمعیت خودم رو به سمت ضریح برسونم مداحی با صدای پر سوزی می خوند از یه نفرعلت این شلوغی رو پرسیدم._موقع اذان شهید مدافع حرم آورده بودند امشب هم مراسم هست. 🍀دلم هری ریخت چند وقتی می شد که این ترس بلای جونم شده بود یعنی اگه سید هم می رفت شهید میشد؟. مداح از مادر و همسران شهدا می گفت که با وجود علاقه ای که داشتند عزیزانشون رو راهی سفر می کردند تا فدایی حضرت زینب بشن. 🌻از غیرت عباسی و صبر زینبی می گفت و اینکه در طول تاریخ فقط یک بار اهل بیت امام حسین بی مدافع موند اون هم غروب عاشورا و لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدند صدای ناله ها بلند شده بود. 🍁خیلی خجالت کشیدم به خودم که نمی تونستم دروغ بگم تو دعاهام تنها خواستم این بود که فکر این سفر از سر سید بیوفته چون نمی خواستم از دستش بدم اما دیگه نمی دونستم با همین  غرور و خود خواهیم از دستش میدم! تازه به حکمت خداپی بردم.. 🌾روبروی ضریح ایستادم هر چی بیشتر گریه می کردم و حرف میزدم سبکتر می شدم _خدایا من از حق خودم گذشتم همه چیز رو به تو میسپارم هر چی صلاحه همون بشه سید رو هم راهیش کن تا بیشتر از این عذاب نکشه. 🍃اینجا دریایی از معنویت بود و به خدا نزدیکتر بودم از حرم که اومدم بیرون حالم خیلی خوب بود انگار هیچ غصه ای نداشتم تو کیفم دنبال سویچ ماشین می گشتم چون سرم پایین بود با کسی برخورد کردم 🍂_هوی مگه کوری! امل داهاتی!. نگاهی به چهره اش انداختم موهای بلندش روی شونه هاش  ریخته بود و ارایش غلیظی هم داشت! از حرفش ناراحت شدم اما سعی کردم رفتار خوبی داشته باشم:_شرمنده عزیزم حواسم نبود شما به بزرگی خودت 🌟ببخش!. دختر کوچولوش با شیرین زبانی گفت:_مامان خانومه چقدر مهربونه مثل تو دعوا نکرد!. حالت چهره اش عوض شد و این بار با آرامش گفت:_منم معذرت می خوام یکدفعه عصبانی شدم!. شکلاتی دست دخترش دادم ولپش رو کشیدم. 🌹چه اشکالی داشت که خلق و خوی من هم شبیه سید می شد شاید اگه قبلا با من به همین شکل برخورد می کردند زودتر از این متحول میشدم.. 💫تازه می خواستم حرکت کنم که با ماشین سید روبرو شدم! هر دو از دیدن هم شوکه شدیم..... ادامه دارد ... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهراسادت و سیدعلیرضا ضابط زاده از اصفهان 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
╰❥⚠️🌱• بانو... حجابت رمز ورود به توست! رمز ورودت با آرایش غلیظ هک میشود با خنده های بلند هک میشود با صحبت بی پروا با نامحرم هک میشود اصلا شیطان منتظر نشسته است که تورا هک کند! پس رمزگشایی از خویشتن را فقط به " همسرت" بسپار! او محرم ترین هکر دنیاست برای تو.... 🤗🤞 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ هرجاهستـےبا امام‌زمانت(عج) حرف بزن! -🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
سفر به سلامت استاد .. ولی رفیق ببین چه‌ خوبه آدم از عمرش انقدر قشنگ و مـفـید استفاده کنه، بشه نـور برایِ اطرافیانش💛✨ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄