eitaa logo
حجاب و عفاف
43.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.7هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
حجاب و عفاف
مدافع حرم زینب س: #رمان #مبارزه_با_دشمنان_خدا #پارت_یازدهم کم کم کارم داشت به جنون می کشید، آخرین
. بچه ها همه نگرانم بودند،خلاف قانون کتابخونه برام غذا میاوردن اما آتشی که به جانم افتاده بود آرام نمی شد... از شدت فشاری که روم وارد شده بود 3 مرتبه از حال رفتم و کار به اومدن آمبولانس و سروم کشید. و از شانس بدم، دفعه آخر توی راه پله از حال رفتم، با مغز رفتم وسط کاشی ها و جانانه بخیه خوردم، و دو شب هم به زور بیمارستان نگهم داشتن. حاجی هم دستور داد دیگه بدون تاییدیه مسئول سالن غذا خوری، حق ورود به کتابخونه حوزه و امانت گرفتن کتاب رو ندارم، اما نمی دونست کسی حریف من نیست و کتابخونه حرم، خیلی بزرگ تره. **** تقریبا هفت ماه از فاطمیه گذشته بود و من هفت ماه در چنین وضعیتی زندگی کرده بودم، حتی تمام مدت تعطیلات، جزء معدود طلبه هایی بودم که توی خوابگاه مونده بودم. دیگه حاجی هم هر بار منو می دید به جای تعریف و تشویق، دعوام می کرد، شده بود مثل پدری که دلش می خواست یک کشیده آبدار به پسرش بزنه. حالت ها، توجه و نگرانیش برای من، منو یاد پدرم می انداخت و گاهی دلم شدید براش تنگ می شد. در میان این حال و هوای من، محرم هم از راه رسید، از یک طرف به شدت کنجکاو بودم شیعیان رو توی محرم از نزدیک ببینم، از طرف دیگه، فکر دیدن قمه زنی از نزدیک و فیلم هایی که دیده بودم به شدت منزجرم می کرد. این وسط هم می ترسیدم، شرکت نکردنم در.این مراسم، باعث شک بقیه بشه . بالاخره تصمیم گرفتم اصلا در مراسم محرم شرکت نکنم، هر چه باداباد. دو شب اول، خودم رو توی کتابخونه و به هوای مطالعه پنهان کردم و زیر چشمی همه رو زیر نظر گرفتم، موقعی که برمی گشتن یواشکی چکشون می کردم، همه سالم برمی گشتند و کسی زخمی و خونی مالی نبود. روز سوم، چند تا از بچه ها دور هم جمع شده بودند و درباره سخنرانی شب گذشته صحبت می کردند، سخنران درباره جریان های فکری و سیاسی حاضر در عاشورا صحبت کرده بود، خیلی از دست خودم عصبانی شدم، می تونستم کلی مطلب درباره عاشورا و امام حسین یاد بگیرم که به خاطر یه فکر احمقانه بر باد رفته بود. همون شب، لباس سیاه پوشیدم و راهی حسینیه شدم... ... 🔴 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄