eitaa logo
حجاب و عفاف
44.2هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
23 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
در مورد دفاع مقدس و شهدای ایران خیلی مطالعه کرده بودم،خیلی ها رو می شناختم و توی خاطرات خونده بودم که چطور و در چه شرایط وحشتناکی ایستادگی کرده بودند، اونها رو الگو قرار دادم و شروع کردم. اما فکرش رو هم نمی کردم که با آغاز این حرکت، نبرد سخت دیگه ای هم در انتظار من باشه ، هر لحظه، هجوم شیاطین رو حس می کردم، هجمه و فشاری که روز به روز بیشتر می شد، شبهه، تردید، خستگی، یأس، رخوت، تنبلی و از طرف دیگه... **** کم کم مشکلات مختلف شروع به خودنمایی کرد،سنگ پشت سنگ، اتفاق پشت اتفاق و اوج ماجرا زمانی بود که به خاطر یک مشکل اداری، بیمه و شهریه ای که می گرفتم قطع شد. حدود 5 ماه، بدون منبع درآمد، بدون حمایت خانواده، چند ماه با فقر زندگی کردم. تنها یک قدم با فقر مطلق فاصله داشتم. غذا بر اساس تعداد و اسامی ثبت شده می رسید که اسمم از توی لیست هم خط خورد، بچه هایی که از وضعم خبر داشتن، دور هم جمع شدن، هر روز بخشی از غذاشون رو جدا می کردن و یواشکی کنار تختم میزاشتن، با این وجود، بیشتر روزها رو روزه می گرفتم، شخصیتم اجازه نمی داد احساس عجز و ناتوانی کنم. هر وقت فشار روم خیلی شدید می شد یاد سخن شهید آوینی می افتادم، ‌«دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، و گرنه در صلح و آسایش و فراغت اهل دین بسیارند.» به خودم می گفتم: _برای اینکه از فولاد سخت، چیز با ارزشی بسازن،اول خوب ذوبش می کنن، نرمش می کنن، بعد میشه ستون یک ساختمان. و خدا رو به خاطر تک تک اون فشارها و سختی ها شکر می کردم، کم کم دل دردهام شروع شد، اوایل خفیف بود، نه بیمه داشتم، نه پولی برای ویزیت و آزمایش، نه وقتی برای تلف کردن، به هر چیز مثل خستگی، گرسنگی فکر می کردم به جز سرطان.... ... 🔴 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄