هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
اَلهَدفُ وَاضِح
وَمحددٌ وَ دقیِق
" إِزَالةِ إِسرائیل فِی الْوُجُود "
هـدف واضح و روشن و دقیق است
پاڪ ڪردن اسرائیل از صفحۂ روزگار
#شهید_جواد_محمدی
#طریق_القدس ✊✌️
♥️ @javad_mohammady ♥️
🇮🇷ڪانال شهیـد جواد محمـدی🇮🇷
عفاف وحجاب
#نه_به_معامله_قرن
خدا می تونست جایِ شما رو عوض کنه ...
اونوقت بازم میگین، به من ربطی نداره؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
🌸 حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
🌸 حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
🌸 حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پنجصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
🌸 حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
📕 ترگل
🌺 20دلیل #روانشناسی برای داشتن #حجاب
قیمت روی جلد: 16500 تومان
قیمت با تخفیف: 14000 تومان
لینک خرید انلاین کتاب:
https://basalam.com/sefareshe_ketabe_khoob/product/113010?ref=neXn7
قسمتی از کتاب:
من یک دخترم! زیبا و جذاب! احساسی در من نهفته است به نام دلربایی، انگار باید اوقاتی از روزم را دلربایی کنم.
@sefareshe_ketabe_khoob
عفاف وحجاب
📕 ترگل 🌺 20دلیل #روانشناسی برای داشتن #حجاب قیمت روی جلد: 16500 تومان قیمت با تخفیف: 14000 تومان
👆
10هزار تومن تخفیف بیشتر برای خرید اولی ها
عفاف وحجاب
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
قصه دختری است که در دوران نوجوانی و اوایل جوانی علایق و رفتارش به مُدگرایی ، آرایش های غلیظ و پوشش های جلوگرانه معطوف می شد، اما ماجرایی عاشقانه مسیر زندگی او را تغییر می دهد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
🌸 حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
🌸 حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
ان شاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
🌸 حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پنجصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
🌸 حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
*اثر رضایت پدر در قبر!*
آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
از اطرافيان پرسیدم او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونهص میخواهد -
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
🍃ايشان ميفرمايند اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
✅گزیده ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy