eitaa logo
عفاف وحجاب
509 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
188 فایل
ارایه مطالب ناب در زمینه عفاف و حجاب و قران ادرس سایت : http://zahraiyan.ir/ ویدیو های جذاب را در کانال ما در اپارات دنبال کنید https://www.aparat.com/zahraiyan لینک کانال دوم : @kanonemahdavi ارتباط ادمین ها: تبلیغات و تبادل: @zahrayan313 @YaZahra14213
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 آيا نگاه به موهاى زن نامحرم از داخل آينه اشکال داره؟ ✅ :👇🏻 🔸بله اونم اشکال داره❌. حكم دیدن زن نامحرم در آينه، شيشه، آب صاف و امثال اون، دقیقاً مثل دیدن مستقیمه 📚 منبع، :همه ی مراجع ⚜️ @Ahkaam ⚜️
💬سوال:آیا از نظر شرعی فرقی بین آرایش کم و زیاد وجود دارد؟ 🔹 آیت الله خامنه ای: فرقی بین آرایش کم و زیاد نیست اگر خانم کاری کرده که عرفاً می­‌گویند آرایش کرده مثلاً ابروها یا چشم را مداد کشیده یا رژ لب زده است و مقابل نامحرم نپوشانده است حرام است. اما اگر در حدی نیست که عرفاً بگویند آرایش کرده مثلاً کرمی زده و کمی زیباتر شده است پوشاندنش از نگاه نامحرم واجب نیست. 🔹 آیت الله سیستانی: در صورت آرایش کردن به هر مقدار باید آن را از دید نامحرم پوشاند. پی نوشت: سایت هدانا(https://hadana.ir) ⚜️ @Ahkaam ⚜️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚تربیت فرزند ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ! ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ‌ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍم می‌گذﺍﺭﯼ، ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ می‌پرﺳﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ نمی‌رﻭﯼ، ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ می‌پرسی، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ‌ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ می‌کنی، ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ می‌شوی، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ نمی‌کنی. ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ‌ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ. ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ‌ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ. هدیه به امام زمان👇👇👇🌿 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🥀🥀مطالب ناب عفاف و حجاب .در کانال ما 👇👇 @hejabmahdavy
هدیه به امام زمان👇👇👇🌿 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل الفرجهم 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🥀🥀مطالب ناب عفاف و حجاب .در کانال ما 👇👇 @hejabmahdavy
.بارگذاری مطالب امروز بدلایل مشغله. باعرض عذرخواهی دیرتر انجام می شود..
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ "ﺷﯿﺦ بهایی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی ملانصرالدين خطايی مرتکب ميشود و او را نزد حاکم مي برند تا مجازات را تعيين کند. حاکم برايش حکم مرگ صادر مي کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گويد: اگر بتوانی ظرف سه سال به الاغت سواد خواندن و نوشتن بياموزانی از مجازاتت در می گذرم. ملانصرالدين نيز قبول می کند و ماموران حاکم رهايش می کنند. عده ای به ملا می گويند: مرد حسابی آخر تو چگونه مي توانی به يک الاغ خواندن و نوشتن ياد بدهي؟ ملانصرالدين می گوید: ان شاءالله در اين سه سال يا حاکم می ميرد يا الاغم.. هميشه اميدوار باشيد بلكه چيزی به نفع شما تغيير كند ... 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 _توی بیمارستانی که دوره اینترن (Intern) میگذروندم . اونجا باهم آشنا شدیم . یه خانم پرستاره. ولی هیچ وقت بهش از علاقه‌م یا اینکه ازش خواستگاری کنم ،چیزی نگفتم. _هنوزم توی همون بیمارستان ِ؟ _بله. _مشکلی نیست که .من و فردا ببر تا آدرس و از عروس خانم بگیرم . _ واقعا این کار و میکنین.؟! _خودت گفتی جای خواهرتم. بلاخره خواهرا از این کارا میکنن دیگه. _ممنون ،نمیدونم چه طور جبران کنم. _تشکر اصلی و بذار وقتی بهم رسیدید ،بکن. وقتی از اتاق بیرون رفتیم و حسین روبه همه گفت «من و دخترخاله باهم حرف و متوجه شدیم باهم تفاهم نداریم. خاله : چی ندارین؟ تفاهم چه صیغه ای دیگه؟ _یعنی علایق ما با هم جور در نمیاد . نقطه نظر مشترک نداریم. _ چشمم روشن . تو این حرفا رو بلد بودی و من نمی‌دونستم ؟ من: خاله چرا زور میکنین ؟ ما حرف زدیم . دیدیم اصلا نمی‌تونیم کنار هم زندگی کنیم. خاله: تو حرف نزن که هر چی میکشم از دست توعه. تو یادش دادی این حرفا رو بزنه . وگرنه حسین من ، رو حرف مادرش نه نمی‌گفت . حسین : عه مامان این چه حرفیه؟ خاله: آقا مرتضی جمع کن بریم . خواهر ببخشید که باعث ابروریزی شدیم .» بعد رفتن‌شان تازه سرکوفت های مامان شروع شد : _دختر تو عقل نداری ؟ این چه کاری بود کردی ؟ اگه شما دوتا با هم ازدواج نکنین ،جواب در و همسایه رو چی بدم من ؟هان؟؟ نه بگو دیگه . این همه من و خاله‌ت هرجا رفتیم گفتیم حسین و نرگس مال همن . نشون همن . بعد تو معلوم نیست تو گوش حسین چه خوندی که اومده تو جمع میگه تفاهم نداریم. خواستم جواب مامان را بدهم که بابا مانع شد و گفت: خانم چرا زور میگین به بچه . این نرگس که گناهی نداره . ماشاءالله عاقل و بالغن. رفتن حرف زدن ،دیدن شبیه هم نیستن. دیگه این همه داد و قال نداره که. مامان که وقتی حرص میخورد ،فشارش می‌رفت بالا . رنگش مثل لبو ،سرخ شده بود . علی شانه های مامان را ماساژ میداد . پدرم آرام صحبت می‌کرد و او را به آرامش دعوت می‌کرد . من هم گوشه ایستاده بودم و به دیوار تکیه داده بودم و به این نمایش نگاه میکردم . بهتر از همه می‌دانستم چرا مامان حرص میخورد . چون نقشه‌ایی که با خاله کشیده بود ،بهم خورد و به خواسته‌شان نرسیده بودن. محمد با دستگاه فشار آمد. همان طور که فشار مامان را می‌گرفت ،روبه من کرد و گفت: _به جای اینکه اونجا وایستی. برو برای مامان یه نصف لیوان ابغوره بیار . نمی‌بینی فشارش رفته بالا .‌ هنوز از پذیرایی خارج نشده بودم که اضافه کرد: _قرص فشارم‌ بیار . _امر دیگه ای باشه ؟ بابا: نرگسسسس. _ رفتم بابا . ______________________ _بله ؟ _سلام ،من رسیدم . _سلام پسرخاله.الان میام . کجا پارک کردی؟ _جلوی در خونه تونم . _نه برو کوچه پشتی. اونجا بهتره . _باشه پس لطفاً زود بیاین . تلفن را قطع کردم. آخرین نگاه را در آینه به خود انداختم و گوشی به دست از اتاق بیرون زدم .پاورچین پاورچین از پله ها پایین رفتم تا مبادا مامان و بابا را بیدار کنم .صبح روز جمعه بود و قرار بود با حسین به بیمارستان بروم و خانم آینده حسین را ببینم و قبل ۹صبح به خانه برگردم ، تا کسی متوجه نبود من در خانه نشود. روی پله های ایوان نشسته بودم تا بند کفش هایم را ببندم با دستی که روی شانه ام گذاشته شد ترسیدم: _جایی میری؟! _وای تویی ! اره میرم پیاده روی. _پیاده روی میری یا با حسین میخوای بری بیرون ؟ _ تو از کجا فهمیدی؟! _ منو دست کم گرفتی . میدونستم حسین آدمی نیست که بخواد روی حرف خاله ،نه بیاره. همون دیشب فهمیدم نقشه توعه. _ باریکلا .خوب منو شناختی! _ بعد نماز صبح،حسین زنگ زد و اجازه تو گرفت که بذارم باهاش بری. _حالا که فهمیدی به مامان نگو ، بذار پسر خاله خودش به همه بگه ،کس دیگه‌ای و دوست داره. گرچه مامان همه ی اینا رو از چشم من میبینه. _باشه ولی اومدی خونه ،هرچی شد و باید بگی. _قبوله ،من برم فعلا خداحافظ _به سلامت. نویسنده:وفا ‼️ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━━┓ 📌 @downloadamiran ┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱━┛