❓من چرا نباید این گناه را انجام بدهم؟
👈 عمیقبودن دین را برای خودت جا بینداز تا راحت دینداری کنی
🔸چرا ما اینقدر باید وقت صرف کنیم تا نسبت به دینداری متقاعد بشویم؟ آیا دین خیلی تلخ یا سخت است؟ دین نه تلخ است، نه سخت؛ بلکه عمیق است! اینطور نیست که دین مقولۀ سختی باشد و فقط بهدرد یک گروه یا یک تیپهای خاصی بخورد!
🔸دین به نیازهای عمیق بشر اشاره دارد؛ نیازهایی که معمولاً انسان به آنها پی نبرده است. ضمن اینکه دین با برخی از نیازهای سطحی بشر مقابله میکند (مثل پرهیز از آب و غذا هنگام روزه) لذا انسانها به سادگی برای دینداری متقاعد نمیشوند.
🔸هرکسی میخواهد راحت دینداری کند باید عمیقبودن دین را بفهمد و برای خودش جا بیندازد. البته منظور از «فهم دین» بسیاری از این آموزشهای دینی در مدرسه و دانشگاه نیست! منظور این است که «آدم متقاعد بشود این کار، گناه است و نباید انجامش بدهد!»
🔸اینکه برای شما لیست کنند «اینها گناه است و اینها کارهای خوب است...» این فهم عمیق از دین نیست! محور فهم عمیق از دین، این است که «من متقاعد بشوم گناه نکنم» و اینکه چرا نباید گناه کنم؟ چرا خدا به من دستور داده و گناه و ثواب گذاشته است؟
🔸متقاعدکردن انسان برای ترک گناه، کار سختی است، چون اولاً ترک گناه مربوط میشود به یک نیاز عمیق انسان و تو نیاز عمیقت را بهسادگی درک نمیکنی که متقاعد بشوی گناه نکنی.
🔸ثانیاً برای ترک گناه باید در مقابل یک نیاز سطحی خودت بایستی و تو بهسادگی نمیتوانی از نیاز سطحی خودت چشمپوشی کنی، مگر اینکه عمیقاً بفهمی ترک کاری که گناه هست، به نفع خودت است!
#گناه_و_توبه 10
👤 علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۲۰
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy
🔘حاضری برای نگاهکردنِ خودت برنامه بپذیری؟
🔘مگر میشود آدم بیبرنامه را به حجاب متقاعد کرد؟!
🔸گام اول برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه، این است که خودمان را به زندگیِ بابرنامه متقاعد کنیم. اینکه آدم بپذیرد زندگیِ بابرنامه داشته باشد، مقدمۀ متقاعدشدن به ترک گناه است.
🔸در جریان تربیت، برنامهپذیر بودن و سپس «برنامهریز بودن» خیلی لازم است. در جریان خودسازی هم برای اینکه بعداً بتوانید به ترک گناه موفق بشوید و بتوانید عشقتان را به خدا افزایش بدهید، سعی کنید کل زندگیتان بابرنامه باشد، نظم را وارد زندگی خودتان کنید، آنوقت خواهید دید که حال معنوی بهتری پیدا میکنید.
🔸کسی که اهل برنامه شد از بههم ریختن برنامهاش متأثر میشود.
گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ داده است. وقتی در اجرای برنامه، خطا رخ بدهد آدم خیلی متأثر میشود. اما کسی که اهل برنامه نباشد، گُترهای (بدون حساب و کتاب) دارد زندگی میکند، چنین کسی اصلاً توبه چه میفهمد چیست؟! اما کسی که اهل برنامه شد «چک لیستِ» خودش را نگاه میکند و مثلاً میگوید: «من امروز این دوتا مورد را در برنامهام خراب کردم و درست اجرا نکردم!»
🔸کسی که اهل برنامه باشد، وقتی کمکم وارد فضای دین شد، آماده است برای اینکه از چیزی بهنام «گناه» خیلی متأثر بشود. حالا شما میتوانی به چنین کسی، یک خبر بسیار خوشحالکننده بدهی و بگویی: «تو یک خدایی داری که وقتی در برنامهات خطا میکنی و در آن چکلیست برنامهات یکی دوتا مورد را تیک نخورده باقی میگذاری، آخر شب که بیایی درِ خانۀ خدا و اینها را با خدا در میان بگذاری، خدا آن دو مورد را برایت درست میکند...»
🔸برای اینکه اهل برنامهریزی و تشخیص اولویتها بشوی، از خدا بخواه به تو ذهن برنامه ریز و حکمت بدهد، به تو بینش جداکنندۀ خیر از شر بدهد، به تو بصیرت بدهد و عقلت را زیاد کند که بفهمی کدام نیازت اولویت دارد؟ کدام کار را اول باید انجام بدهی؟ عقل یعنی قدرت برنامهریزی و تدبیر. کلمۀ «تدبیر» یعنی «پشت سر هم گذاری»؛ یعنی انسان بداند کدام کار ترجیح دارد؟ کدام اول است، کدام دوم است؟
#گناه_و_توبه 14
علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۲۲
🔘 همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان او» شروع میشود!
🔘 وقتی جهانت بزرگ شد، گناه برایت مهم میشود؛ چون گناه علامت حقارت است
🔸 تا اینجا چهار ویژگی یا مرحله برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه بیان کردیم؛ از منفعتطلبی و برنامهپذیر بودن، تا اهلِ مسابقه بودن و دیدن محدودیتهای حیات دنیا. اینها مراحلی است که پایههای تکوین شخصیت یک دیندار را شکل میدهد و انسان را آمادۀ پذیرش دین میکند.
🔸 پنجمین ویژگیای که انسان برای داشتن یک شخصیت دیندار باید پیدا کند، باور معاد و آخرت است؛ این ویژگی نهتنها در باور و شناخت انسان بلکه در شخصیت او هم باید حضور پیدا کند، چون باور معاد، یک مقولۀ صرفاً شناختی نیست؛ یک مقولۀ شخصیتی است.
🔸 عمیقترین درخواست انسان، جاودانگیطلبی است که فعالتر از خداپرستی است. حس جاودانگیطلبی یعنی اینکه «من نمیخواهم نابود بشوم» پذیرش جاودانگی، فطریِ ما انسانهاست و ما نمیتوانیم بپذیریم که جاودانه نیستیم!
🔸 میل به جاودانگی، انسان را به سمت آخرتاندیشی میکشاند و کسی که معاد را باور کرد، جهانش بزرگتر خواهد شد. همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان انسان» شروع میشود، همۀ خوشبختیها هم از «بزرگیِ جهان انسان» شروع میشود.
🔸 انسان وقتی جهان آخرتِ بسیار بزرگ را بپذیرد، خودش هم بزرگ میشود؛ این همان اثر شخصیتیِ باور معاد است. بعد وقتی انسان بزرگ شد «بزرگوار» میشود و وقتی انسان بزرگوار شد، دیگر بدی ندارد. هرکسی آدم بدی شد، معلوم میشود که جهانش کوچک است!
🔸گناه یکوقت معنایش «ضرر کردن» است، یکوقت معنایش «خلاف برنامه عملکردن» است، یکوقت معنایش «نپذیرفتن یک محدودیت و امر معقولی است که در این جهان وجود دارد» حالا در این مرحله از بحثِ ما(که بحث معاد و آخرت است) معنایش کوچکشدن است. وقتی جهانِ کسی بزرگ شد، کمکم نسبت به پدیدۀ «گناه» حساس میشود و زشتیِ گناه برایش مشخص میشود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است، لذا از گناه، ننگش میآید.
#گناه_و_توبه 40
علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۳۰
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کانال تخصصی حجاب و عفاف
https://eitaa.com/hejabmahdavy