#تلنگری عاشقانه رفاقت با خدا، چیز عجیب و غریبی نیست! چیزی است شبیه همین عشق و عاشقی‌های زمین 🌟... اما پایانِ شکار این معشوق، خبری هست که جای دیــــگر نیست ....؟ #استاد_شجاعی 🎤 #صوتی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

💝⁦💞💝💞💝💞💝💞💝💞💝💞💝💞 😍❤️محمد خطبه خواند زهــــرا بلی گفت غلط گفتم بلی نه؛ «یا علـــــی» گفت😍❤️ 💝⁦💞💝💞💝💞💝💞💝💞💝💞💝💞 🍃🌸حلول ماه ذی الحجه و سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) مبارک باد 🌸🍃 #تولیدی #پروفايل #ازدواج 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

هر چند چادرم مشکی ست💗 اما قلبم آفتاب ست .....نور آفتاب ست که زیبایی ها را نمایان کرده ست.🍃 قلبهای سفید حتی اگر زیر چادر مشکی هم بتپند، مهربان اند. قامت تان چادری باد🌹 و تپش قلبتان،محجوب🌺 #چادرانہ 🦋 ✍ آزاده چون حر باشیم... #تولیدی_کامل #پروفایل 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

دوست من🍀 محتواهاے بیشتر درمورد روز عفاف و حجاب و اول ذیحجہ می‌خواے⁉️ یه سربزن اینجا👇 @afagh_graphi خوشحال میشیم اگر تو هفتہ عفاف و حجاب، نمایشگاه یا برنامہ‌ے ویژه اے داشتید ؛عکساش و برامون بفرستید؛ انتشاربدیم؛ ایدھ اے باشہ براے دوستان دیگہ☺️🌸 @t_haghgoo

•°🌱 دونـورخدامَحرم‌هم‌دیگہ‌میشن💕 رو سر همہ اهل زمین گل میپاشن🌸 🎊°• #عیدڪم‌مبروک | ♡🌱 سالروز ازدواج آسمانی حضرت علی(ع)و حضرت فاطمه(س) مبارک🎉 #تولیدی #استوری 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

‌✅فقط مادر می تواند 🌺شما اگر بچه‌ی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر تارهای فوق‌العاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریف‌تر است - با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقده‌ی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. ➡️۱۳۹۰/۱۰/۱۴ #نقش_سرنوشت‌ساز_مادری #تربیت_کودک #مادر #زن 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

#حکایت_عشق 💞 •گوشه ای از حکایات، رفتار و فضائل حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها #عشق_پاک | #پیوند_آسمانی #تولیدی 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓

سلام به همه ی اعضای کانال🌸🌸 از اونجایی که دانشگاه حجابه و روز عفاف و حجاب😇 قراره از امروز درمورد چادر و حجاب باهم بیشتر صحبت کنیم😋 ........ یه حرف قشنگ! برای انتخاب☺️ بعله انتخاب😉 انتخاب چادر برای محجبه شدن🙂 پس اگه شما دختر گل تصمیم داری چادر سر کنی یا حتی اگه شما دختر گل چادری هستی! با ما همراه باش 🤝 تا باهم یاد بگیریم خوش تیپ گونه اما باوقار چادر بپوشیم🙃😍 #تولیدی_کامل 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

به سبک فرشته ها☺️ بخش اول: آشنایی با مدل‌های چادر 🔹قسمت اول ،چادر ساده و دانشجویی🔹 خب از اون‌جایی که این روزها چادرهای متنوعی با جنس و طرح متفاوت وجود داره و قیمت این چادر ها هم علی برکت الله خیلی بالا است، پس بهتره قبل از خرید یه شناخت درمورد مدل های چادر داشته باشی😉 1⃣چادر ساده چادر ساده به شکل نیم دایره ای است و چادر اصیل ایرانی محسوب میشود. این چادر تا دهه ۸۰ چادر محبوب قشر محجبه بود اما با طراحی چادرهای آستینی استفاده از آن در فعالیت های روزمره کمتر شده است و بیشتر در مجالس و مهمانی ها مورد استفاده قرار میگیرد. اگر تازه حجاب برتر رو انتخاب کردید با توجه به اینکه کنترل این چادر یکم شاید سخت باشه خرید اون را به شما پیشنهاد نمی‌کنیم. البته برخی به دلیل علاقه به این سبک چادر یا راحت بودن با اون و اصیل بودنش، حاضر نیستن به هیچ قیمتی کنارش بگذارن و برای راحتی بیشتر به اون کش می‌دوزن. برخی هم قسمت جلویی چادر را تا روی شکم می‌دوزند تا هنگام خرید جلوی آن باز نماند. 2⃣چادر دانشجویی چادر دانشجوئی تقریبا شبیه به چادر ساده ایرانیه با این تفاوت که برای بیرون آوردن دست‌ها شکاف هایی در نظر گرفته شده که بانوان می تونن به راحتی از دو دست خود برای انجام کارهای روز مره از قبیل حمل کیف، گرفتن دست کودک و یا حمل کالسکه نوزاد استفاده کنن. در چادر دانشجویی امکان استفاده از کیف در زیر چادر وجود داره ، نمای جلو و پشت چادر کاملا شبیه به چادر سنتی ایرانی هست. امکان روگیری در این چادر هم مانند چادر سنتی ایرانی فراهمه و همچنین به واسطه کش تعبیه شده در ناحیه سر، در صورت عدم روگیری بر روی سر میمانه. برخی از تولیدی ها در قسمت شکاف یک مچ ۵ سانتی تعبیه میکنن و برخی دیگه با نوار تزیینی به اون جلوه میبخشن. البته باید درنظر داشته باشید که کششِ مچ ممکن است مقداری روی دست آزاردهنده باشه و به همین دلیل نیاز به پرو دارن. البته هنوز دست نگه دار🤨 خرید نکنی ها! 😁منتظر ما باشید. #مدلهای_چادر 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

📚 #معرفی_کتاب 📖عنوان کتاب: #عروسی_مهر_و_ماه ✍ نویسنده : غلامرضا حیدری ابهری 🌷 ماجرای ازدواج امیرمؤمنان و فاطمه زهرا(س) 🌷 🌼 زندگی #اهلبیت علیهم السلام لحظه به لحظه درس آموز و رشدآفرین است. 🌼 حتی #ازدواج و عروسی آن بزرگواران نیز انسان ساز و آموزنده است. 🌼 کتاب عروسی مهر و ماه، با قلمی روان به روایت ازدواج امیرمؤمنان علیه السلام با حضرت فاطمه علیها السلام پرداخته و بر #نکات_تربیتی این واقعه مهم تاریخی تأکید ورزیده است. 🌼 نویسنده این کتاب، پژوهش تاریخی خود را با ادبیات شایسته #کودکانه آمیخته و در قالبی جذّاب ارائه کرده است. #کتاب_نونهال #کتاب_نوجوان مناسب ۱۰ تا ۱۸ سال 🌸📚🌸📚🌸📚🌸📚🌸 🛍برای سفارش کتاب میتوانید به کانال زیر مراجعه نمایید👇 @bacheyesalem #کتاب_خوب_را_خوب_بخوانیم 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

🛑به روز باشیم ⭕️ آیا می‌دانستید؛ همان رضاشاهی که برای مقابله با حمله متفقین یک گلوله هم شلیک نکرد، در 21 تیرماه 1314 دستور داد در مسجد گوهرشاد هزاران ایرانی بی دفاع را به گلوله ببندند؟!!! این حیوان هار هر چیزی بود جز پدر ایران... سالگرد کشتار مردم در مسجد گوهرشاد تسلیت باد. 👤 علیرضا گرائی 🇮🇷نیمه پنهان 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_دو به دخترها اجازه کوچه رفتن نمیدادم، میگفتم :خودتان چهار تا هستید، بنشینید و با هم بازی کنید . آنها هم توی حیاط کنار باغچه خاله بازی میکردند. مهری که از همه بزرگتر بود مثل مادرشان بود برای بچه ها دمپخت گوجه درست میکرد و میخوردند. ریگ بازی میکردند صدایشان درنمی آمد. بچه ها عروسک و اسباب بازی نداشتند. بودجه ما نمیرسید که چیزهای گران بخریم . دخترها با کاغذ عروسک کاغذی درست میکردند و رنگش میکردند . خیلی از همسایه ها نمیدانستند که من چهارتا دختر دارم. گاهی زینب و شهلا را دیده بودند اما مینا و مهری غیر از مدرسه هیچ جا نمی رفتند. من هر روز از ایستگاه 6به ایستگاه7میرفتم . بازار ایستگاه 7همه چیز داشت .حقوقمان کارگری بود و زندگی #ساده ای داشتیم، اما سعی میکرم به بچه ها غذای خوب بدهم هر روز بازار میرفتم و زنبیل را پر می کردم از جنس هایی که در حد توانم بود. زنبیل را روی کولم می گذاشتم و به خانه بر میگشتم زمستان و تابستان بار سنگین را به کولم می کشیدم. سیر کردن هفت تا بچه که شوخی نیست. هر روز بازار می رفتم اما تا شب هر چی بود و نبود می خوردند و تمام می شد و شب دنبال غذا می گشتند. #زینب بین بچه هایم از همه #سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی گرفت. هر غذایی که را می خورد. کمتر پیش می آمد که از من چیزی بخواهد. کلاس اول دبستان سرخک خیلی سختی گرفت، تمام بدنش له شده بود با همه ی دردی که داشت گریه نمی کرد. زینب را توی پتو پیچیدم و به درمانگاه بردم. دکتر چند تا آمپول برایش نوشت و من هر روز صبح و بعد از ظهر او را به درمانگاه میبردم و آمپول ها را برایش میزدند. #مظلومانه دراز میکشید و سرش را روی پاهایم می گذاشت. وقتی بلند میشدم که به درمانگاه ببرمش زودتر از من پا میشد. او بدون هیچ گریه و اعتراضی درد آمپول ها را تحمل میکرد. در مدتی که مریض بود ، دوای عطاری توی آتش می ریختم و خانه را بو میدادم. دکتر گفته بود که فقط عدس سبز آب پز بدون چاشنی و بدون روغن به اش بدهید. چندین روز غذای زینب همین عدس سبز آب پز بود و زینب غذایش را می خورد و دم نمیزد به خاطر شدت بیماری اش اصلا خوابش نمی برد ولی صدایش در نمی آمد. #ادامه_دارد.... #نویسنده_معصومه_رامهرمزی 🌸 @hejabuni