AUD-20210818-WA0051.mp3
11.1M
✅خدای خوب ابراهیم✅
💚 قسمت ۸
کتاب خدای خوب ابراهیم، روایتگر خاطرات زیبای شهید «ابراهیم هادی»
🌸🌸🌸🌸
از نکتههای جالب و کاربردی کتاب خدای خوب ابراهیم این است که مجموعه خاطرات جمعی از اعضای خانواده، دوستان و همرزمان شهید ابراهیم هادی نقل شده و پس از آن یک آیه از قرآن در مورد آن ویژگی ذکر کرده .
🎙رادیوایرانصدا
#خدای_خوب_ابراهیم
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔸پروانهها از شعلهها پروا ندارند...
▪️وقتی نامت علی باشد...
با علی اکبر بودن فاصله ات کم میشود
▪️وقتی که نان سفره ات حلال شود
مطیع حضرت حق بودنت آسان میشود
▪️وقتی که در مکتب #حسین(؏) تربیت شوی
در آتش فداکاری سوختنت،عادی میشود
🔹سنش کم بود
اما روحش بلند
🔹آری...در زمانهای که برخی زیبایی مرد بودن را به رخ کشیدن هیکل ورزیده، انجام اعمال جراحی زیبایی ، نمایش ناخن لاک زده و رها کردن چشم در باتلاق گناه میدانند! ...
🚩دست پرورده های مکتب حسینی در ۱۵ سالگی با نثارجان خود ، جان میبخشند
💪قهرمانان ما پوشالی و تخیلی نیستند ؛مکتب #انقلاب ما حسین فهمیدهها میپروراند...
نثار روح ملکوتیاش،که غیرتمندانه،به ندای هل من ناصر دو همسایهی گرفتار در آتش،،،یا علی گفت،،،فاتحه ای هدیه کنیم.🌺
#تولیدی | #قهرمان_دهه_هشتادی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
❎ موشن داستانی #سفرنامه_اربعین 4⃣
🎥 #قسمت_چهارم: موکب ایرانیها🇮🇷
(ادامهی ماجرای سفر دو دختر اسپانیایی به کربلا🙃)
#اربعین | #موشن_گرافی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🏴پوشش زنان در قرون وسطی
🔰#مارگارت_بیوفورت مادر #هنری_هفتم پادشاه وقت #انگلیس (حدود پانصد سال پیش) با مقنعه (#ویمپل). عکس دوم، عروس او #الیزابت_یورک را نشان میدهد.
🔰 در #قرون_وسطی برداشتن حجاب کاری زننده بود و وسیلهی تحریک جنسی مردان پاکدامن تلقی میشد.
🔰 هشتصد سال پیش در #آرل #فرانسه، فاحشهها از پوشیدن حجاب منع شدند تا با زنان پاکدامن اشتباه گرفته نشوند.
🔰روحانیت مسیحی استفاده از زیورآلات همراه حجاب را نهی میکرد و زنان باحیا حتی روی چانه را به نشان حجاب میپوشاندند.
#حجاب_در_دنیا
📝منبع:
Instagram.com/hijabarbaeen2
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
•|🇮🇷📻🌹
🖋|دستخط شهید آوینی:
آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست؛
پس برادر خوبم برای جانبازی در راه آرمانها یادبگیر که در این سیاره رنج، صبورترین انسانها باشی.
#دفاع_مقدس | #شهید_آوینی
#هفته_دفاع_مقدس | #تولیدی
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#پرسش_پاسخ
#فیلم_و_سریال_ایرانی #آموزنده؟ #مضر؟
♻️قسمت اول
❓آیا سریالها و فیلمهای سینمایی که از تلویزیون ایران پخش میشه الگوی مناسبی برای دختران و پسران هست؟!
👌با وجود اینکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی جزء پاکترین و بهترین صدا و سیماهای جهان هست ولی باز اشکالات متعددی در سریالها و فیلمهای سینمایی و برنامه کودک و نوجوان و حتی در پیامهای بازرگانی و تبلیغات وجود داره.
⭕️بررسی همه ی نکات در چند سطر امکان پذیر نیست. حتی سرفصلها رو هم نمی شه گفت. ولی ذکر چند تذکر خالی از لطف نیست. مثلا در اکثر فیلمها و سریالها به مسئله ی عشق در زندگی بسیار نگاه سطحی ای داره میشه.
♨️به نوعی دوستیهای حرام قبل از ازدواج رو دارن در قالب سریال ترویج میکنن که انگار واقعا ازدواج واقعی همینه که یه دختر و پسری قبل از ازدواج به هم علاقه مند بشن و با هم گپ و گفت و بگو بخند و به اصطلاح عاشقی کنن تا بتونن ازدواج کنن.
❌در حالی که اولا در کار حرام هیچ خیری وجود نداره. دوما این علاقه های سطحی و هوس آلود قبل از ازدواج عقل رو تعطیل می کنه و باعث می شه پسر و دختر بدون توجه به معیارهای اصلی ازدواج صرفا بر اساس ملاکهای ظاهری و سطحی سراغ ازدواج برن و به همین دلیل هم خیلی تو زندگی چندان موفق نمیشن
ادامه دارد...
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم(پاسخ به شایعه) 🔆متن شایعه : نماینده ایران در مذاکرات هستهای در وین اتریش: استفادهی
🔴به روز باشیم (پاسخ به شایعه)
برداشتن یه تصویر جعل کردن که معدل سید ابراهیم رئیسی در ششم ابتدایی یازده بوده!
اما احمقها چند تا نکته رو فراموش کردن:
یک: از سال ۱۳۴۵ دوره ابتدایی ۵ ساله شد و رئیسی که متولد ۱۳۳۹ هست، هرگز کلاس ششم ابتدایی رو ندیده!
دو: هیچ احمقی رو مدرک تحصیلی، عکس سه رخ دانش آموز رو نمیزنه جز یک برانداز تهی مغز😂
سه: دلیل اینکه عکس سه رخ رئیسی رو زدن، اینه که به عکس تمام رخ دسترسی نداشتن و گوگل کردن و همون چیزی رو که پیدا کردن زدن🤦♂️
چهار: احتمالا دلیل اینکه گفتن کلاس ششم ابتدایی، تهمت ناجوانمردانه مهرعلیزاده به رئیسی در طول مناظرات بوده!
پنج: تصویر اصلی مدرک ششم ابتدایی که متعلق به یک فرد دیگه است و متولد ۱۳۰۶ هست و ششم ابتدایی رو گذرونده رو در بالا میتونید ببینید😎
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
💗نگاه خدا💗 #قسمت_پنجاهوپنج خیلی وقت بود نماز نخوانده بودم. یادم میآمد بچه که بودم همهش کنار بابا
💗نگاهخدا💗
قسمت_پنجاهوشش
- سارا جان خوبی؟ امیر بهتر شد؟
نگاهش کردم و اشک از چشمانم سرازیر شد.
-انشاءالله که خوب میشه. گریه نکن.
ساحره من را برد سمت زنانه.
همه جا شلوغ بود.
گوشهای نشستم.
مداح شروع کرد به روضه حضرت عباس خواندن.
پشت سرم یک پارچهی بزرگ سیاه بود که رویش نوشته بود: یا فاطمه زهرا.
سرم را گذاشتم زیر پارچه سیاه.
شروع کردم به گریه کردن.
صدای گریه همه بلند شده بود.
انگار همه ی این آدمها خواستهای دارند از صاحب امشب.
شروع کردم به زمزمه کردن.
« یا حضرت عباس ، امشب شب توئه، تو ناامید شدی از بردن مشک به خیمه هاا،تو از رقیه و علی اصغر شرمنده شدی ،تو از رباب شرمنده شدی ،تو رو به نا امیدیت قسم منو نا امید نکن،تو رو به مادرت زهرا قسم نا امیدمنکن...»
ادامه دارد...
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💗نگاهخدا💗 قسمت_پنجاهوشش - سارا جان خوبی؟ امیر بهتر شد؟ نگاهش کردم و اشک از چشمانم سرازیر شد. -ان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نگاه خدا💗
#قسمت_پنجاهوهفت
از هیئت که بیرون آمدم.
محسن و ساحره آمدند کنارم ...
- کجا میخوای بری سارا؟
- میخوام برم بیمارستان.
- سارا خانم ما میخوایم بریم غذا ببریم واسه بچه های پرورشگاه.
شما هم همراه مابیاین میرسونیمتون.
- اره راست میگه اول میریم پرورشگاه بعد میریم بیمارستان.
قبول کردم و همراهشان رفتم.
به پرورشگاه رسیدیم.
-سارا جان تو ،تو ماشین بشین ما میریم غذا رو میدیم و میایم.
- باشه.
صدای بچهها را از پشت در میشنیدم.
صدای خندهها و جیغهایشان.
از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل پرورشگاه.
حیاط پر بود از بچه های قد و نیم قد.
رفتم داخل سالن.
" واییی خدااا چقدر بچه اینجاست.
یعنی هیچ کدومشون پدر و مادر ندارن؟"
داخل یک اتاق چند تا نوزاد بود.
رفتم داخل کنار تختشون.
وقتی بهشون نگاه کردم غمم فراموشم شد.
این بچه ها غمشون از منم بیشتر بود .
با خودم نذر کردم اگر امیر بیدار شود بیایم اینجا و دوتا بچه به فرزندی قبول کنیم .
ساحره امد داخل.
- تو اینجاییی کل کوچه و ساختمونو گشتم.
در راه یک عالمه دسته دیدم. که در دستانشان، پرچم یا حسین و یا ابوالفضل بود.
چشمم به پرچم دوخته شده بود.
که گوشیم زنگ خورد.
بابا رضا بود.
- جانم بابا
- کجایی سارا جان ،هر چی زنگ در و میزنم جواب نمیدی؟
- خونه نیستم بابا ،یه سر رفته بودم هیئت الانم با آقا محسن و ساحره جان داریم میریم بیمارستان.
چیزی شده؟
-امیر به هوش اومده ،اومدم دنبالت ببرمت بیمارستان که خودت الان تو راهی. زبانم بند امده بود،چی شنیده بودم، یا ابولفضل.
ساحره نگران پرسید.
چی شده سارا ،اتفاقی افتاده ،با تو ام دختر؟
- امیییر
-امیر چی؟
- به هوش اومده.
- واااایییی خدایا شکرت.
محسن از خوشحالی از چشمانش اشک میبارید و با استین پیراهنش اشکشرا پاک میکرد.
ادامه دارد....
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
naamoose_khoda_hasan_zade_M_147817.mp3
3.2M
🔺نواهنگی هشداردهنده
🔰 «علامه حسن زاده آملی»
🔰«حقیقت معصیت در محضر خداوند»
(تولید اختصاصی بانک صوتی تبیان)
▪️مدت زمان سخنرانی : 3:20
#ناموس_خدا | #چادر
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
سلام به همه ی دانشگاه حجابی های عزیز...😊
در این قسمت از برنامه های کانال سعی داریم خیلی از شبهه هایی که برای دختران با حجاب و علاقه مندان به حجاب پیش می آید را برطرف سازیم...😍😁
متن های ما طوری طراحی شده که در جملات کوتاه و عامیانه گفت گوی هدفمند و خواهرانه ای👭را در پوشش داستانک #حجاب_آمریکایی شروع کنیم..
به طوریکه قبل از بارگزاری متن داستان سوالاتی که قرار است پاسخ دهیم را در کانال قرار میدهیم تا بعد از اینکه شما درباره آنها فکر کردید با قرار دادن قسمتی از داستان به جوابی درست و منطقی برسیم...🙂😘🤗
ممنون از همراهی شما...🌼
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
سلام به همه ی دانشگاه حجابی های عزیز...😊 در این قسمت از برنامه های کانال سعی داریم خیلی از شبهه های
#حجاب_آمریکایی
#چادری_بد_حجاب
#قسمت_اول
🔺چادر به خاطر با حجاب بودن و حفظ حیا و عفت زن....؟
🔺یا چادر به خاطر بی حجاب نبودن؟
🔰روی چمن های خوشبو و کمی خیس شده فضای سبز نشسته به درختی تکیه داده بودم و کتاب🌸گلپوش🌸 رو می خوندم....📖
متوجه خانم به ظاهر محجبه ای شدم که کمی اونور تر روی نیمکت نارنجی و زنگ زده پارک نشست....
پای راستش رو روی پای چپ انداخت و پارچه چادرش رو بالا کشید تا خاکی نشه.....
نا خود آگاه نگاهم افتاد سمت کفش های پاچنه پنج سانتیش که از جلو به حالت صندل باز شده بود...👡
دستش را بالا آورد و ساعت نقره ای و براقش روی دستان سفید و ظریفش درخشید🕒انگار منتظر کسی بود....
نمیدونم کارم درست بود یا نه...🤔
اینطوری کاویدن پوشش یه انسان دیگر اخلاقی بود آیا؟🙄
اما یک چیز باعث نشد که جلو برم و مثل همیشه با یک امر به معروف زیبا به خانم های بی حجاب سعی کنم کمکش کنم...
همان شیء ارزشی روی سرش....
همان چادر مشگی رنگی که بالای شال زرد گل گلی اش گذاشته بود...😓
البته همان شال زرد گل گلی هم باعث نشده بود تا موهای مشکی رنگش که به سمت راست کج شده و با گیره ای به موهایش چسبیده بود دیده نشود...🤦♀
نمیدونم...
شاید اگه اون چادر روی سرش نبود میتونستم بهش بگم یک خانم بد حجاب که احتیاج به یک تذکر و تلنگر دوستانه داره....👩❤️👩
اما با وجود اون چادر نمی شد....
آخه اگه بی حجاب بود چادر چرا؟
اگر با حجاب بود کفش جلو باز بدون جوراب و ساعت نقره ای روی دست سفیدی که کاملا تا روی ساق دستش معلوم بود و موهای کج شده روی پیشانی اش چه بود؟🤷♀😣
دوست داشتم جلو بدم و ازش بپرسم....
بپرسم چادر پوشیدی که با حجاب باشی و از شر نگاه های حرام آلود اطرافت آسوده خاطر؟⁉️
یا روی مانتوی چسب آبی رنگ و شال زرد گل گلیت سرت کردی که بی حجاب حسابت نکن؟⁉️
چادر به خاطر حجاب...؟✅
یا چادر به خاطر بی حجاب نبودن؟❌
طاقت نیاوردم و جلو رفتم...
کنارش روی نیمکت نشستم...
سلام گرمی کردم...سرش رو به طرفم چرخوند و جواب سلامم رو داد....
الان که به چهرش نگاه کردم متوجه ریمل و رژ ملیح صورتیش شدم...💄
گفتم: میتونیم باهم یک گپ دوستانه داشته باشیم؟
کنجکاو بهم نگاهی کرد و پاسخ داد...البته...
جملات توی سرم رو مرتب کردم تا گفت و گوی هدف داری رو شروع کنم....
: چه شال قشنگی رو سرت انداختی...😊
_ممنونم نظر لطفت.. ..😍
_راستش یه موضوعی من رو خیلی کنجکاو کرده و باعث شده بیام پیش شما...میدونین راسیتش طرز پوششتون برای سوال ایجاد کرده...
_پوشش من؟...😳
_خوب...شما که الحمدالله چادری هستین و محجبه دیگه آرایش چرا؟
شما که گرمای این هوارو متحمل میشین بالاخره حیف نیست به خاطر یه غفلت کوچیک گرمای اون دنیا رو هم بچشین؟...☹️
شاید از حرفام متعجب بود😮....شایدم تو دلش به توچهای نثارم کرده و دنبال جوابی می گشت تا سریع راهم رو بکشم برم.....😐
اما من مشتاق تر منتظر جوابم بودم...
کمی فکرکرد و گفت:
_نه عزیزم به این سختی که شما میگین هم نیست....هیچ وقت اون دنیا کسی رو به خاطر نیم سانت دیده شدن دستش و دو لاخ مو نمیندازن جهنم...شما هم سختش میکنین...درباره آرایش هم....یعنی شما میگین یه خانم محجبه حق نداره زیبا باشه؟
حق نداره به خودش برسه و از زیباییش لذت ببره؟
_ نه این رو من نمی گم من....
یهو پریدن وسط حرفم و تند تر ادامه داد....😡
_نه خوب...شما نمیگین....ولی به خاطر همین افراط های شما ما الان اینهمه خانم بی حجاب داریم... من دارم سعی میکنم با این نوع پوشش اون هارو سوق بدم به سمت چادر....که بهشون بگم با چادر هم میشه زیبا باشی و به خودت برسی....میشه چادر داشته باشی و از زیبایی و ظرافت زنونه ت هم لذت ببری...
اینطوری خیلی ها هستن که چادری میشن...
(یا للعجب)😟😶
⬅️ادامه دارد....
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🇺🇦خوستکا، پوشش زنان اوکراین
🔶در زبان اوکراینی به روسری #خوستکا (khustka) گفته میشود که به روشهای مختلفی آن را دور سر میبندند.
🔶#اوچیپوک (ochipok)، #نامیتکا (namitka)، #باونیتسیا (bavnytsia) و #پرمیتکا (peremitka)از حجابهایی هستند که در #اوکراین استفاده میشدند.
🔶نداشتن حجاب در گذشته برای زنان متاهل این کشور گناه محسوب میشد.
#حجاب_در_دنیا
📝منبع:
Instagram.com/hijabarbaeen2
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
❎ موشن داستانی #سفرنامه_اربعین 5⃣
🎥 #قسمت_پنجم: زیارت کربلا🚩
(ادامهی ماجرای سفر دو دختر اسپانیایی به کربلا و شرکت در پیاده روی اربعین🙃)
#اربعین | #موشن_گرافی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#معرفی_کتاب📚
📔عنوان:یادت باشد
✍نویسنده:محمدحسین ملاحسینی
کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالیمرادی، دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید.🍂
این کتاب، عاشقانهترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت(ع) است.🍁
شهید حمید سیاهکالیمرادی، در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید.🍂
این کتاب به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است.🍁
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓