Ta Khoda Rahi Nist 06.mp3
1.56M
📗کتاب صوتی
#تا_خدا_راهی_نیست
"با چهل حدیث قدسی آشنا شویم"
🔹فصل ششم:
پس کی میخواهی نجاتم بدهی؟
〰️🔹〰️🔹〰️🔹〰️
📚منبع حدیث: کتاب امالی شیخ صدوق ص ۵۴۲
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ هیچ اجباری برای حجاب از بچگی برام نبود
😱 خوب حالا شالم بیافته از سرم ،مگه چی میشه
#حجاب
#شهید_گمنام
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌿شهیداستادمطهری:
حجابماننداولینخاکریزجبههاستکه...
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هر کس فکر میکنه سه تا بچه و پدر مادرشون هستن که ی تنه فجازی رو به گند کشیدنُ دارن الگو سازی میکنن، داره اشتباه میکنه
با تجهیزات حرفهای و با نکات روانشناسی دارن برای نوجوانان دام پهن میکنن
👤 Nab Soba
♨️پ ن: کلی فکر کردن و وقت میذارن واسه از بین بردن اعتقادات نوجوونا و غرق کردن تو باتلاق گناه ...
رفیق !
ما برای نجات نوجوونها چ کردیم⁉️
فقط تو خونه نشستیم و آه میکشیم⁉️
✍ کسی در حوزه عفاف میخواد حرکتی بزنه بسم الله👇
@mokhtari9091
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم همسانی سؤال برانگیز!! 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔴به روز باشیم
❌ شبهه
آیا می دانید از بین 12 امام ، 9 تا از آنها با آب انگور سمی کشته شده اند؟
البته توجه داشته باشید که این آب انگوره ها اصلا حاوی الکل نبوده اند !!! 😐
✅ یک ضرب المثل هست که میگه: آدم عاقل از یک سوراخ دو بار نیش نمی خوره!
یک امام اینطوری کشته میشه.
دوتا امام اینطوری کشته میشن.
دیگه حداقل از نفر سوم انتظار داریم یه ذره سنجیده تر عمل کنن !!!
✅ آیا امام هشتم وقتی خلیفه عباسی میخواست بهش آب انگور سمی بده ، خبر داشت که آب انگور سمی هستش ؟
اگه خبر داشته ، پس یعنی خود کشی کرده !
اگه خبر نداشته پس جریان علم لدنی ائمه و ارتباط با ملائکه و جنیان و عالم غیب چی میشه؟!!
✅ اگر میگید این خواست خدا بوده ، پس دیگه خلیفه عباسی رو چرا بهش می گید قاتل؟
اگر خواست خدا بوده پس به این معنی هستش که از نظر خدا زنده نبودن امام هشتم از زنده بودنش مفید تر بوده!
غیر از اینه؟؟؟! ........ امداد غیبی چی میشه ؟
چرا اثر سم خنثی نشد ، مگه نمی گید خدا آتش رو برای ابراهیم تبدیل به گلستان کرد ؟ این جا آب قطع بود ؟
⛔ در ضمن آب انگور شیرینه و سم تلخ.
اگر سم رو داخل آب انگور بریزن به محض خوردن مشخص میشه که سم داره و مزه غیر طبیعی داره.
پس نتیجه اینکه برای در دام انداختن قربانی ، سم رو داخل شراب میریزن که خودش تلخه تا طرف متوجه نشه.
گرفتید نکته رو ؟!
✅ پاسخ
✍ حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
🔹 اینکه از ۱۲ امام ۹ تا با آب انگور کشته شدند را کی گفته و کجا آمده؟ گوینده برای خودش بریده و دوخته. مثلاً امام باقر علیهالسلام در اثر زهری که به زین اسب ایشان مالیده شده بود، به شهادت رسیدند. حتی امام رضا علیهالسلام هم نه با آب انگور بلکه با خود انگور مسموم شدند.
اما در مورد علم امام قبلاً جواب دادیم. در امور روزمره امام علیهالسلام بنا نیست از علم غیب خودش استفاده کند، بلکه مامور است بر اساس ظاهر عمل کند.
به همین دلیل امامان وقتی براساس شواهد و قرائن ظاهری احتمال مسموم بودن غذا یا آب خود را میدادند، از تناول آن اجتناب میکردند. ( مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۳۸۴ و همچنین جلاءالعیون، علامه مجلسی).
همچنین گاهی خلفا امامان را مجبور به خوردن غذا یا نوشیدنی مسموم میکردند. (همان)
خلاصه امامان مانند خود پیامبر زندگی عادی و ظاهری داشتند مگر جایی که اثبات حق در گرو یک معجزه یا کرامت باشد زیرا اگر بنا باشد همه چیز با علم غیب و معجزه پیش برود، هدف خلقت انسان که مبتنی بر اختیار و عقل است زیر سوال میرود.
نکته آخر اینکه وقتی کسی میخواهد ترور بیولوژیک (مسموم کردن) انجام دهد، اینقدر عقل دارد که برای پنهان کردن تلخی سم هم چاره اندیشی کند.
👈پاسخبهشبهاتفــجازی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_بیست_وششم
شروع کرد برام کتاب گرفتن...اوایل هفته ایی یک کتاب برام می آورد من با وجود بچه و کارهای زیاد به خاطر رسیدن به آرزوهام تمام سعی ام رو می کردم کتابها رو بخونم ولی خیلی وقت کم می آوردم.
بعد از یه مدت متوجه شد من نمی رسم کتابها رو بخونم در نتیجه با نصفه و نیمه خوندن هیچ تغییری در روحیات من بوجود نیومده بود!
برنامه های کاریش را با اینکه سنگین بود و بیشترمواقع خونه نبود طوری تنظیم کرد تا مواقعی خونه هست شرایط رو برای من فراهم کنه تا کتابها رو تموم کنم.
معتقد بود با خوندن این کتابها اتفاقات مهمی برای من و زندگیمون رخ میده و درست حدس زده بود...
گفتم: محتوای کتابها بیشتر چی بود که باعث تغییر شما شد؟
خانم مائده گفت: بیشتر کتابهایی که محتواشون راجع به تفکر و نوع فکر کردن بود را برام می آورد و کم کم روی من خیلی اثر گذاشت
فرزانه متعجب گفت:تفکر ! فکر کردن!
خانم مائده با یه لبخند خاصی به فرزانه گفت:بله دقیقا همون دولیتر بنزینی که ماشین من نداشت!
فرزانه هم کم نیاورد و گفت: بله البته ماشین با بنزین هم که باشه مهمه در چه جهتی حرکت کنه!
خانم مائده گفت: به همین خاطر جهت حرکتم رو بعد از خوندن کتابها تغییر دادم و تصمیم گرفتم با شوهرم برم سوریه برای جهاد یک جهاد سخت ولی شیرین....
دیگه مصاحبه داشت به جاهایی می رسید که حالم بهم می خورد با خودم گفتم: جهاد سخت ولی شیرین!!! خدا به انسان قدرت تفکر داده ولی این جماعت نشون دادن هر کسی می تونه هر چیزی که خدا داده را به جای استفاده درست، نابودش کنه و به ته دره پرت بشه!
در همین حین فرزانه پرسید میشه راجع به تفکری که اینقدر باعث تغییر شما شد بیشتر توضیح بدید چطوری حاضر شدید این جهاد به قول خودتون سخت ولی شیرین رو انجام بدید؟ برای من اصلا قابل پذیرش نیست این حرفتون!
خانم مائده گفت:اگر شوهر من هم همینجوری و بدون مقدمه و مطالعه اون همه کتاب، بهم چنین پیشنهادی میداد منم شاید مثل شما قبول نمی کردم!
ولی زیرکی که اون به خرج داد این بود که اول با دادن کتابها و فراهم کردن شرایط خوندنشون غیر مستقیم و بدون دخالت شخصی خودش، به فکر من جهت داد و کار اصلی رو کرد بعد من با خط فکری که تازه جوانه زده و بوجود اومده بود به عمل و رفتارم جهت دادم ...
چیزی که من از محتوای کتابها یاد گرفتم این بود که وقتی فکر پشت هر عملی بیاد جهت پیدا می کنه و وقتی عملی را در جهت درستش انجام دادیم ما را به هدفمون می رسونه...
یکدفعه صدای رسول از پشت در بلند شد آبجی یه لحظه میشه بیاید؟ تا خانم مائده رفت ببینه آقا رسول چکارش داره من رو به فرزانه گفتم این چی داره میگه جهت درست چی؟!
فرزانه با دست کوبید به پیشونیش و گفت: یه خورده جلوتر بریم منم فک کنم با این سبک فکری بهش بپیوندم!
#سیده_زهرا_بهادر
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_بیست_وششم شروع کرد برام کتاب گرفتن...اوایل هفته ایی یک کتاب برام
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_بیست_وهفتم
گفتم فرزانه حرفهایی که داره میزنه تمام معادلات و اطلاعات ما را داره بهم میریزه! من واقعا گیج شدم هنوز حرفم تموم نشده بود خانوم مائده اومد داخل عذر خواهی کرد و نشست.
بدون معطلی گفتم: لطفاً میشه این جمله تفکر پشت هر عمل را باز کنید! دقیقا منظورتون چه جور تفکر و چه جور عملیه؟
سری تکون داد و گفت: ببینید من قبل از ازدواجم هم اهل دعا و مناجات بودم هم اهل صبر و گذشت ولی چون هیچ تفکری پشتش نبود بعد از ازدواجم و گذشت زمان همراه با شرایط سخت دیگه نه خبری از دعا و مناجات بود نه خبری از صبر و گذشت و مهربونی!
چون احساس میکردم هدفم نابود شده ولی وقتی کتابها را می خوندم متوجه شدم صبری که همراه با تفکر باشه در مقابل یه بار اذیت دو بار اذیت سه بار اذیت و هر چند بار... دچار خشم نمیشه دنبال راه کار برای حل مسئله میره نه اینکه خودش رو ورشکسته حساب کنه!
خوب یادمه بعد از دوسال که دیگه کم کم با همسرم راجع به این مسائل صحبت می کردم یه بار بهم گفت: مائده جان فکر میکنی بدن انسان برای زنده موندن به چی نیاز داره؟ منم نگاه نامفهومی بهش کردم گفتم: معلومه آب و غذا!
گفت: برای اینکه انرژی بیشتری داشته باشه نشاط پیدا کنه چه تقویت کننده هایی خوبن؟
گفتم: چه سوالهایی می پرسی! خوب مثل میوه و نوشیدنی ها ی مفید خشکبار و از این جور چیزها..
دستم را گرفت تو دستش و گفت :حالا نفسم اگه به جای آب و غذا مدام بهش از این مدل تقویت کننده ها بدیم چی میشه؟! دستم تو دستش بود و گرمی دستاش حالم را خوب کرده بود گفتم: خوب مریض میشه دیگه!
چشم هاش خیره شد به چشمهام لبخندی زد و گفت: قربون چشمای خوشگل و معصومت برم، حالا روح ما برای ادامه حیات هم به آب و غذا به سبک خودش که میشه انجام واجبات و تر ک محرمات نیاز داره، تقویت کننده هاش هم برای انرژی بیشتر و نشاطش مستحباته که خوب هر کدومش جای خودش لازمه، ولی اگه قرار باشه به جای اصل وظیفه فقط مستحبات بهش بدیم خوب طبیعیه مریض میشه، خسته میشه...
من که تازه متوجه شدم چی داره میگه گفتم: قبول ولی چرا وظیفه ی من باید یه کاری باشه که نه ادامهی حیات روحمه! نه تقویت کننده اش!
من بدم میاد چون روحم را داره متلاشی میکنه! دور از اهداف منه و من را به اون چیزی میخوام نمیرسونه؟
دستم را محکم فشار داد و سرش رو انداخت پایین.... نمی دونم شاید اون لحظه به خودش فکر کرد شاید هم به من! به دوسال نقش بازی کردن از انجام کاری که دوست نداشتم!
بعد از چند لحظه سرش رو آورد بالا گفت: خانومم دوست نداشتن شما به خاطر نحوه ی فکر کردن به کاری که انجام میدادی هست، حالا بیا این بار یه جور دیگه به این قضیه نگاه کنیم ...
بعد خانم مائده نگاهی به ما کرد و گفت: البته تا جایی که حیا اجازه بده سعی می کنم بگم چون شاید کسی قبل از خوندن این مصاحبه مثل من دچار مشکلات اوایل ازدواج باشه و با شنیدن این حرفها متوجه اشتباهش بشه
من سری تکون دادم و گفتم: بفرمایید
ادامه داد همسرم گفت: مائده جان حتما می دونی خدا برای چه کارهایی گفته قبلش وضو بگیرید بعضی هاش مثل نماز، واجبه و بعضی هاش هم مثل مسجد رفتن مستحب درسته؟ سرم رو به نشونه ی تایید تکون دادم
گفت: عزیزدل من حتما باز هم می دونی این کارها مقدس هستن که خدا چنین توصیه ای کرده که با طهارت بریم سراغشون؟ گفتم: بله
گفت: حالا شما می دونستی تاکید شده قبل از روابط زناشویی توصیه کردن وضو بگیرید!
من چشمهام رو گرد کردم و گفتم جدی میگی!
لبخندی زد و گفت: صبرکن هنوز مونده...
درست کلمه به کلمه را یادمه
دستی کشید روی سرم و گفت: عشق من شما که اهل دعا و مناجات بودی حتما می دونی چه چیزهایی باقیات و صالحاته! چیزی نگفتم و صبر کردم ادامه بده
گفت: مثل حفر چاه آب، کاشت درخت و ... یکیشون فرزند صالح درسته! خوب حالا شما برا هر کدوم از قبلی ها که تلاش میکنی فکر میکردی عمل صالح داری
ولی به فعلی که ابتداش را با وضو توصیه کردن و بعد هم به اذن خدا فرزند صالح را در بر میگیره و در انتهاش هم بخشش کلی از گناهانه که برای بخشیده شدن هر یه دونه گناهمون چقدر باید اشک بریزیم وتوبه کنیم ولی خدا در همین یک فعل از ابتدا تا انتهاش رو برای شما ثواب مینویسه باقیات و صالحات عنایت می کنه و گناهان رو می بخشه
تا حالا اینجوری بهش نگاه کرده بودی؟!
سرم رو انداختم پایین و به جهل روزگاری که سخت برام گذشت فکر کردم چه فرصت های که من زجر روحی می کشیدم و چه فکرها که راجع به همسرم نکردم در حالی که همش می تونست من را پله پله به خدا نزدیک کنه...
فرزانه رو به خانم مائده گفت : شما گفتید اذیتتون میکرد زجر روحی تون میداد حتی از دعوا و کتک هم بدتر!
ولی تو این حرفها تون که فقط عشق موج میزد قضیه چیه؟
#سیده_زهرا_بهادر
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓